جناب پرزیدنت جمهوری فدرال اتریش
ــ شما در همه ی عمر هفتاد و هشت ساله ات حتی یک نقطه تاریک نداشتی چه رسد به یک لکّه ی ننگ.
ــ شما یک سوسیال دموکرات وفا دار به پرنسیب های جنبش سوسیال دموکراسی متحول شده ی پس از جنک جهانی دوم بودی.
ــ شما از تفکر آنتی سمیستی به شدت متنفر بودی و از همدردی با یهودیان و محکوم کردن هرگونه حرکت ضد یهودی کوتاهی نکردی.
ــ شما مخالف سرسخت انتخاب کورت والدهایم (دبیرکل اسبق سازمان ملل) به عنوان رئیس جمهوری کشورت بودی زیرا در زندگی دوران نظامی گریش در رایش سوم، نقطه های مبهم و بی پاسخ در زمینه همکاری با نازی ها داشت.
ــ آقای فیشر، من حاضرم هر کجا و هر وقت لازم بدانی، سوگند یاد کنم که در تمام عمرت تا امروز ظهر، حتی یک لقمه ی نا پاک به دهان نگذاشته ای
ــ شما به عنوان رئیس جمهوری اتریش حاضر نشدی آپارتمان قدیمی و کوچکت در یکی از قدیمی ترین محله های شهر وین را ترک کنی و به کاخ ریاست جمهوری بروی.
ــ حالا اقای فیشر ممکن است بفرمائی با این سابقه ی کاملا متعالی، برایت چه اتفاقی افتاده است که با یک هیات ۱۵۰ نفره جهت مذاکره و معامله با پلید ترین کسانی راهی ایران شده ای که در جنایت علیه بشریت، هیچ دست کمی از هیتلر ندارند؟
ــ آقای فیشر نکند عاشق خمینی جنایت کار بودی و ما نمی دانستیم؟ نکند، شیفته ی خامنه ای پلید تر از خمینی شده ای و ما نمی دانیم؟ نکند دلت برای سهمی از میلیاردها دلاری تنگشده است که رژیم جنایت کار جمهوری اسلامی از گلوی ملت ایران کنده و می خواهد برای ادامه حیات ننگینش به جیب غارتگر گران بین المللی بریزد؟
ــ آقای فیشر، نه تنها من، فکر کنم ملیون ها ایرانی قربانی رژیم جمهوری اسلامی در ایران و جهان، از این سفرت شوکه شده اند و از تو بیزار. باور کن اصلا راضی نیستم این بیزاری را ببینم. امّا چه کنم که از این پس پوشیده و پنهان کردنی نیست.
ــ آقای فیشر داشتم فراموش می کردم: نکند داری می روی دستخوش و به قول بچه های میدان خراسان تهران، شیتیلی مربوط به چشم پوشی و سکوتی را که کشورت در قبال ترور قاسملو و یارانش کرد بگیری که ظاهرا سال های زیادی است عقب افتاده است؟ مطمئنم حافظه ای قوی داری و آن ترور را که همین سران رژیم جمهوری اسلامی در وین ترتیب دادند، از یاد نبرده ای. ولی مگر ممکن است که این جنایتکاران پرداخت آن شیتیل را تا حالا به تاخیر انداخته باشند؟
آقای فیشر، همه ی این ها را گفتم ولی مطمئنم که میخ نصیحت من در سنگ سخت منفعت طلبی که دور سرت کشیده شده فرو نمی رود. بنا براین سفر به خیر! ولی توقع نداشته باش من این نخستین لکه ی سیاه در زندگی سیاسی ات را که خودت بر پیشانی ات نشانده ای، ندیده بگیرم ولی چون دوستت داشتم باز هم می گویم: کاش نمی کردی!