ناهید همت آبادی: به کجا...؟؟

گمان میکنم اگر بگویم: شرایط جنایتباری که جهانبارگان بی جربزه در جهان ایجاد کرده و به هر بهانه اما بی هیچ شرم اخلاقی یا اندک رودربایستی سیاسی ـ بخصوص طی ماههای اخیر ـ حریصانه صف بسته اند تا با سرکردگان ترور و کشتار و جلادان جنون و جنگ، نرد سیاست و اقتصاد ببازند و همین قضیه از قضا عوامل استعماری ـ ارتجاعی و اضداد جوراجور استقلال و آزادی ایران را نیز ـ منتها هر یک را بنا به نرخ و نوع خود ـ چنان بی شرم و پروا و گستاخ ساخته که در حرارت افزوده بعلت توافق اتمی، بیش از پیش و تقریبا بطور دائم کوره رژیم را میدمند و زمین و زمان را مرتب به هم میدوزند که در پرتو گرگرفتگی و گرمای نیم بند همین توافق پا در هوا مسائل اقتصادی و دموکراسی ایران، سالها مشکل روبط دیپلماتیک آخوندها و کشور پرزیدنت اوباما؟! و بحران جنگهای منطقه ای نیز یکجا حل شده و چنان صلح با صفایی به جهان دست خواهد داد که یکسر همه جا جزیره آرامش و ثبات خواهد گردید!!!، شما نیز مثل من و بر اساس تجارب ملموس سالیان بر این باورید که همیشه طی سر فصل های گوناگون، بروز ناخواسته ی حوادث ناخوشایند یا ایجاد عمدی شرایطی از این دست به هر حال بهترین فرصت تجدید عهد برای جماعت معروف و سوگند آنان به اصل ” ذوب ولایی “ست که اینبار پس از سالها گفتار و اطوار، با بیرون کشیدن قرعه نیک فال از کوزه داغ اتمی یکهو درب و تخته بدون لولا هم جوری با هم جور شده و زمان مناسب برای هر فسیل فاسد و ساواکیهای سابق، جاشهای سیاسی، جاسوسان چند چهره ی وطنی یا فرنگی آنهم در رسانه های نامدار رسمی با ماسک های آراسته به تمدن و سیاست فرودست مد سال؟! طوری فراهم گردیده که به اسم صاحب نظر، محقق، پژوهشگر و سخنگو به سخن پراکنی بی رودربایستی در راستای مماشات با ملایان وطن فروش آدمخوار، مشغول انجام خدمات و البته شاغل مقام، دلار یا هر دوی اینها نیز شده و در خواب پنبه دانه، نیات پلید شوم برای حذف یا تأخیر پیروزی مردم و مقاومت خونبار آزادی گزینشان را در سر میپرورند.

ماههاست هجوم انبوه گریختگان از مناطق جنگزده ی سوریه و عراق به غرب، فاجعه دلخراشی را با صدها هزار پناهجو که میان مرزها سرگردانند، بوجود آورده است. انسانهای آواره ای که هنگام فرار ناچار از مرزی به کشور دیگر لابلای سیمهای خاردار گیر میکنند، 71 زن و کودک و مرد گریخته از جهنم جنگ و کشتار داعش، داخل فریزر کامیون منجمد میشوند، 21 جوان افغانی بین 16 تا 20 ساله فراری از طالبان را در کامیونی بی هیچ منفذ برای تنفس، در آخرین لحظه های خفگی بین مرگ و زندگی به تصادف کشف میکنند یا بی سرپناه در ایستگاه های قطار و مرزها آواره و پای پیاده جاده ها را به امید مقصدی امن میپیمایند و جسد کودکی خردسال که دریا برای تحقیر بانیان جنایت به ساحل پس داده است و صدها صحنه های دلخراش دیگر امثال اینها که البته قلب همه انسانهای مهربان و شریف را چنان به درد آورده که حتی با اقدام به کمکهای خود جوش حقوق بشری غیر مجاز، اسباب گرفتاری و دردسرهای حقوقی برای خود فراهم میآورند. آنوقت در بحبوحه ی اینچنین فاجعه انسانی گرچه ارباب جهانی مدتهاست با متانت و رفاقت مثل همیشه البته ” نشستند و گفتند و برخاستند “ و ناچار به دلیل وسعت ابعاد و ادامه فاجعه جاری و آوار پیامدهای گریبانگیر آن بر خودشان ـ نقل به مضمون ـ اذعان نیز نمودند که:” از زمان جنگ جهانی دوم تا به حال، اروپا با چنین فاجعه هولناک آوارگی جمعی روبرو نبوده و اینکه آوارگان از کشورهای جنگزده یا ناآرام منطقه هستند “ اما سخن از هیچ کسی حتی زیر زبانی برنیامد که دلایل اصلی و عوامل واقعی فاجعه جاری کیست و چیست. بماند که تازه همین حرفهای بی خاصیت بالا هم در ” هیاهوی بسیار برای هیچ “ گم شده، سنگها همچنان بسته میمانند و سگهای هار رها که برای بقا نه تنها به سرکوب، اعدام و حلق آویز روزانه بی گناهان در ایران مشغولند بلکه در سوریه و عراق و...نیز چندین سالیست که با بشکه های انفجاری و بمب های شیمیایی و پاسداران صادراتی، دست اندر کار ترور و کشتار مردم این کشورها بوده و عاملان اصلی همه جنایات و مرگهای مصیب بار اخیر ناشی از فرار، آوارگی و پیامدهای ناگزیر آن میباشند.
تازه خط شوم مماشات که اینبار نه با چشم امید به ” روباه بنفش “ بلکه به بهانه ی گرگرفتگی اتمی باز تجدید شده و مقامات ریز و دانه درشت سیاسی را هم در هیئت صیادان سوداگر سرمایه و خون برای غارت خوان یغما عازم ایران نموده اما خطرناکترین تابع آن در هر حال تیزترشدن پنجه های خونریز ملایان فاشیست در میهن دربند و گسترش دامنه خونریزی و توحش داعش گونه آنان نه فقط در منطقه بلکه به ادامه در سرتاسر دنیا خواهد بود.
حالا اما اینکه دکانداران ”سیاست و لغت باز “ تا کی و کجا ناچار با این بحران دردناک و پیامدهای آتی آن سرگرم خواهند بود را البته که من و امثال من هم هیچ نمیدانیم اما به گمانم ستاره ی راهنما آنهم در آستانه ی پنجاه سالگی مجاهدان، بر شانه آنان که البته آشفته و غمگین اما ریشه این فاجعه دردناک و انواع بسا هولناکتر آنرا در منطقه و بسیار جاهای جهان شناخته و آنرا به درستی برخاسته از رژیم وحشی ملایان در ایران و اندیشه داعش پرور آن میدانند، اینک باری سنگین تر از پیش و ” کاری کارستان “ پیش رو نهاده است تا مرگ هیولای ارتجاع و جلادان دست آموزش و شرم ماندگار بر حامیانشان.