در این خصوص آنها سه طرح جامع و کلیدی را در دستور کار خویش قرار دادند.
1: سوء استفاده از دین و تبدیل کردن آن به وسیله و ابزاری برای ادامه سلطه خویش.
آخوندهایی که قبل از انقلاب فقط از منابر و مساجد جهت تبلیغ افکار ارتجاعی خویش برخوردار بودند از نعمت انقلاب ضد سلطنتی تمامی رسانه های ملی را یکجا قبضه کردند تا جهت ترویج آنچه اسلام ناب محمدی اش می خواندند با دست بازتر بر افکار ملت و بخصوص نسل جوان تاثیر گذاشته و خیال خودشان را از جهت خطرات داخلی که متوجه حکومتشان بود، راحت و آسوده نمایند.
نگاهی گذرا به وضعیت امروز مردم و بخصوص نسل جوان، نشان می دهد که آخوندها در این مرحله با چه شکست مفتضحانه ای روبرو شده اند. بیکاری، فساد، اختلاس، زندانهای لبریز از جمعیت، اعدامهای بی شمار در کوی و برزن و خیابان و از همه اینها مهمتر نفرتی که جوانهای آن مرز و بوم از حاکمان در دل دارند نمایانگر این نکته است که این حکومت اشغالگر نیز همانند تمامی حکومتهای اشغالگر در طول تاریخ ایران چاره ای جز سرنگونی و وصل به فنا و نابودی ندارد. طبیعتا اگر هدف آخوندها مبنی بر تسلط بر افکار و عقاید مردم ایران محقق شده بود دیگر نیازی به گله های بسیجی و چماقدار و قمه کش و نیروهای رنگارنگ سرکوبگر نبود. پس آخوندها به خوبی از شکست خویش در جا انداختن افکار ارتجاعی شان در جامعه ایران آگاهند.
2: مطرح کردن پدیده ای عجیب به نام صدور انقلاب:
به محض اینکه بت بزرگ قدم نامبارکش را بر سرزمین ما گذاشت اهداف شوم خویش را برملا نمود و جهت به راه انداختن یک خلافت اسلامی، عربده های صدور انقلاب را در گوش زمین و زمان به راه انداخت. جنگ ضد میهنی هشت ساله یکی از عواقب دهشتناک زیاده طلبی های حکومت آخوندی در شعار صدور انقلاب در منطقه بود. آنها با به راه انداختن سپاه قدس و اجیر کردن مزدوران رنگارنگ با ملیتهای مختلف دست به کار تسلط و چنبره زدن بر کشورهای منطقه شدند. تصور آنها این بوده و هست که سلطه بر دیگر کشورهای منطقه بر عمر نکبت بار حکومتشان خواهد افزود و علاوه بر اقتدار سیاسی، جغرافیای امپراطوری ارتجاعی شان را نیز وسیعتر و گسترده تر خواهد کرد.
شکست عوامل آخوندها در یمن توسط ائتلاف عربی، اعتراضهای رو به فزونی این روزهای ملت تحت ستم عراق بر علیه عوامل و دست نشاندگان رژیم خلیفه ارتجاع، اوضاع اسفبار ملت سوریه و هجوم کم سابقه پناهندگان به کشورهای اروپایی و لزوم یک راهکار فوری جهت حل مسئله سوریه، از نمونه هایی هستند که نشان می دهند آخوندها در کار صدور ارتجاع نیز به بن بست خورده اند و تمام سرمایه گذاری آنها در این زمینه از سفره مردم ایران، به هدر رفته است؛ به عبارت دیگر «عمق استراتژیک» حکومت آخوندی شدیدا در معرض خطر و نابودی مطلق قرار گرفته است.
3: دستیابی به سلاح اتمی:
هیچکس فکر نمی کرد که دورانی فرا برسد که آخوندها حجره های تاریک و نمور را رها کرده و برای دستیابی به بمب اتم و دیگر سلاحهای کشتار جمعی، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکنند؛ اما این موجودات چموش طی سی و هفت سال حکومت خویش نشان دادند و به اثبات رساندند که اگر آب باشد در تمامی زمینه های غارت و اختلاس و فساد و شکنجه و کشتار و تجاوز، شناگران قابلی هستند.
استراتژی آخوندها در راه رسیدن به مخوف ترین سلاح دوران معاصر، نشان می دهد که آنها از دستیابی به این سلاح مخرب و خانمان بر باد ده حداقل دو هدف را دنبال و جستجو می کردند.
الف: به رخ کشیدن قدرت نظامی خویش در منطقه جهت مرعوب ساختن کشورهای دیگر به نیت ایجاد سهولت در امر پیش بردن مقاصد تجاوزگرانه خویش.
ب: داشتن دست پر در چانه زنی های منطقه ای و بین المللی بر سر میز مذاکرات با قدرتهای جهانی.
به یُمن وجود یک مقاومت هوشیار شاهدیم که این هدف شوم و پلید آخوندها نیز همانند دو هدف فوق الذکر منجر به شکستی مفتضحانه گردید و آخوندها دست از پا درازتر یک ضربه جبران ناپذیر دیگر را در طول حکومتشان دریافت نمودند.
سه شکست استراتژیکی در طول سی و هفت سال حکومت نشانه روشنی است از به گل نشستن کشتی ماجراجویی آخوندها. آنها که به قول خودشان برای بهبود بخشیدن به دین و دنیای مردم بر سرزمین ما نازل شده بودند، هم دین و هم دنیای ملت را به فنا دادند. مال و جان و ناموس مردم را به غارت بردند. سرمایه های ملی را جهت صدور فاشیسم مذهبی خویش در دیگر کشورها و با حمایت از دیکتاتورها بر باد دادند و طنز تلخ صدور انقلابشان منجر به تراژدی دردآوری گردید که کشورهای منطقه را در خون و آتش فرو برد.
میلیاردها دلار در بازارهای سیاه خرج خرید اسباب و لوازم مورد نیاز جهت دستیابی به بمب مخرب اتم نمودند و نتیجه اینهمه کژرویها امروز در رفتار خودشان با یکدیگر نمود پیدا کرده است. بروز ناکامی های پی در پی باعث شده تا به جان هم بیفتند و از دریدن همدیگر در بالاترین سطح حکومتی، پنهان و آشکار کم نگذارند و کوتاهی ننمایند.
با این اوصاف حکم تاریخ برای یک حکومت ورشکسته و مفلوک که در رسیدن به حیاتی ترین اهداف خویش ناکام مانده، اضمحلال و سرنگونی می باشد. حکمی که به زودی از سوی ملت ایران و مقاومت سازمانیافته آنها به اجراء گذارده خواهد شد.