«بکوشید و "نیکی" به کارآورید/ چو دیدید سرما، بهارآورید»
واگویه شدن کلامی از زبان کیخسرو، پسر سیاوش، دادگرترین شاه کیانی از «گندگاو چاله دهان» یکی از رجّاله های نظام سراسر بیداد و ستم آخوندی.
«کیخسرو هوشمند» این سخن را پس از پیروزی بر کشنده پدرش، افراسیاب تورانی، دشمن ترین دشمن اساطیری ایران زمین، خطاب به «مهتر بانوان» افراسیاب و «دختران»او، که از او امان خواسته بودند، گفت: «هر چیز کان نیست مارا پسند»، «نیارم کسی را همان بد به روی/ و گر چند باشد دلم کینه جوی/
چو از کار آن نامدار بلند (=اشاره دارد به افراسیاب)/ براندیشم، آنم نیاید پسند/
که بدکرد با پر هنر مادرم/ کسی را همان بد به سرناورم»/
پس از بیان این که «هر بد که به خود نمی پسندم بر دیگران روا نخواهم داشت»، به آنها اطمینان داد، «کزین پس شما را ز من بیم نیست/ مرا بی وفایی چو دژخیم (=افراسیاب) نیست» و گفت:
«بباشید ایمن به ایوان (=کاخ) خویش/ به یزدان سپرده تن و جان خویش
سپس،
«به ایرانیان گفت: پیروزبخت/ به ما داد بوم و بر (=سرزمین) و تاج و تخت/
ز دلها، همه، کینه بیرون کنید/ به مهر اندرین کشور افسون کنید/
بکوشید و خوبی به کارآورید/ چو دیدید سرما بهارآورید/
ز خون ریختن دست باید کشید/ سر بی گناهان نباید برید/
نیاید جهان آفرین را پسند/ که جویند بر بی گناهان، گزند» («منتخب شاهنامه، محمدعلی فروغی و حبیب یغمایی، چاپ دوم، ص406).
کیخسرو از همان آغاز تکیه زدن بر تخت شاهی کیانی، دادگری آغازکرد و هرگز به گرد بیداد و ستم نگشت:
«بگسترد گرد جهان داد را/ بکند از زمین بیخ بیداد را/
هر آنجا که ویران بُد آبادکرد/ دل غمگنان از غم آزادکرد
از ابر بهاری بیارید نم/ ز روی زمین زنگ بزدود (=پاک کرد) و غم/
زمین چون بهشتی شد آراسته/ ز داد و ز بخشش پر از خواسته (=مال و دارایی)/
جهان پرشد از خوبی و ایمنی/ ز بد بسته شد دست اهریمنی/
همه بوم (=سرزمین)ایران سراسر بگشت/ به آباد و ویرانی اندر گذشت/
هر آن بوم و بر کان نه آباد بود/ تبه بود و ویران ز بیداد بود/
درم داد و آبادکردش ز گنج/ ز داد و ز بخشش نیامد برنج».
با نگاهی گذرا به کارنامه سراسر ظلم و بیداد و ویرانی و چپاول و غارت نکبت و تباهی و بدنامی رژیم «ایران خوار» و ایران برباد ده خمینی و پسماندگان شقاوت پیشه او، به روشنی می توان دریافت که از آن «داد» چه خرّم بهارانی پدیدآمد و از این «بیداد» چه بختک درد و داغ و بلاها و سیه روزگارانی بر سرزمین اهوایی ایران آوارشد.
و امروز ایران زمین به داغ و دردنشسته، بیش از هر زمانی دیگر، پذیرای آن کیخسرونشانهایی است که: «به مهر اندرین کشور افسون کنند».