حسین یعقوبی:‌ اعدام های جنایتکارانه در ایران، بیانگر چه شرایطی؟

باز هم دستان خون چکان رژیم آخوندی، بی اعتنا به قوانین و نرم ها و فراخوان های بین المللی، جان دو نوجوان به نامهای فاطمه سالبهی و صمد ذهابی را گرفت.

به گزارش عفو بین الملل در شش ماهه اخیر (از اول ژانویه تا اول ژوئیه) ۶۹۴ نفر در ایران اعدام شده‌اند؛ یعنی در هر روز به طور متوسط دست کم سه نفر. سعید بومدوحه، معاون امور خاورمیانه و شمال آفریقا در عفو بین‌الملل، گفته است: "اگر مقام‌های ایران به این روند وحشتناک اعدام‌ها ادامه دهند، احتمالا تا آخر سال شاهد بیش از ۱۰۰۰ مورد کشته شدن شهروندان به دست حکومتشان خواهیم بود".
بانکی‌مون، دبیرکل ملل متحد نیز ضمن تایید رقم ۷۰۰ اعدام طی نیم سال اول سال جاری در ایران و ابراز تاثر از اعدام این دو نوجوان، فاطمه سالبهی و صمد ذهابی، در بیانیه ای از جمله اعلام کرد: "شمار اعدامها در ایران در دوازده سال گذشته بی‌سابقه بوده است". (سایت سازمان ملل ۱۹ اکتبر ۲۰۱۵)
البته از حکومت ضد بشری که بنیادش بر پایه سرکوب و ترور استوار بوده و تاکنون هزاران نفر از انقلابیون و آزادیخواهان را به بیرحمانه ترین صورت ممکن شکنجه و اعدام کرده و رئیس "ستاد حقوق بشر" آن، محمد جواد لاریجانی، حتی از حکم سنگسار با این استدلال دفاع می کند که: "سنگسار مجازاتی پایین تر از اعدام است، زیرا محکوم از امکان نجات برخوردار است!" (بی بی سی ۸ مهر ۱۳۸۶)، نباید انتظار دیگری داشت!  
پرسش اما این است، که چرا در شرایطی که ولی فقیه مفلوک، رئیس جمهور روباه صفت خود را با "زانوان خونین" به دریوزگی بارگاه "شیطان بزرگ" میفرستد و برای پیشبرد سیاست "نرمش قهرمانانه اش" بیش از هر زمان دست کم به ارائه ظاهری بزک شده به سوته دلان جوینده "مدره ها" در داخل نظام نیاز دارد، اینگونه آشکارا به این جنایت ها دست می زند؟ جنایاتی که رژیمش را در راس ناقضین حقوق بشر در دنیا قرار داده است.  
نگاهی به مختصات کنونی رژیم بعد از "زهرخوران اتمی" و بحرانهای نفس گیری که تمامیت آن را در برگرفته است، می تواند ما را در یافتن پاسخی برای پرسش فوق کمک کند. رژیم آخوندی که حیات خود را بر سه مؤلفه سرکوب خونین اپوزیسیون در داخل، صدور بحران به منطقه و دستیابی به سلاح اتمی به مثابه ابزار تضمین بقاء تعریف کرده است، اکنون در دو حوزه متحمل ضربات جدی گردیده است. موقعیت رژیم در عراق، بویژه بعد از شکست خفت بار در تکریت و خلع ید از عامل خونریزش نوری مالکی، به شدت تضعیف گردیده و به نظر می رسد که دولت عبادی نیز دریافته است که اتکا بی چون و چرا به ولی فقیه "پسا برجامی" که به شدت در بین نیروهای ملی عراق منفور است، نمی تواند امتیاز مناسبی برای دولتش باشد. در سوریه و یمن نیز رژیم آخوندی نه تنها به اهداف تعریف شده اش نرسیده، بلکه باید هر روز شاهد به درک واصل شدن بالاترین فرمانده هان سپاه ضد مردمی اش باشد. از طرف دیگر تاثیرات زهر اتمی، تضاد های جنگ گرگها را به نقطه ای رسانده که باند های متخاصم همدیگر را تهدید به مرگ و "سیمان کشی" می کنند!

یک کارگزار رژیم بنام کمال الدین پیرموذن در گفت‌وگو با ایسنا گفت: "امروز در جلسه علنی آقای حسینیان پیش آقای صالحی رفت و با کمال تاسف گفت که اگر برجام به فرجام برسد تو را می‌کشیم و سیمان رویت می‌ریزیم. در واقع حسینیان صالحی را تهدید کرده است" (عصر ایران ۱۹ مهر ۱۳۹۴).   
جنگ و جدال در بالاترین سطوح حاکمیت آخوندی بر سر توافق اتمی در شرایطی در حال اوج گرفتن است که همه می دانیم  تصمیم گیری در مورد پروژه اتمی تماما از اختیارات خامنه ای بوده؛ لذا این شرایط قبل از هر چیز نشان از موقعیت بسیارضعیف ولی فقیه که شاخص موقعیت تمامیت رژیم می باشد، دارد.
نیاز به توضیح نیست که تله اتمی که اکنون گلوی ولی فقیه با تمام باندهایش را می فشارد، تماما محصول یک پیکار هشیارانه و بی امان مقاومت ایران و نیروی محوری آن سازمان مجاهدین خلق ایران بوده و رژیم آخوندی بارها به این واقعیت اذعان کرده است.   

در نقطه مقابل شرایط متزلزل رژیم، مردم چپاول شده و به ستوه آمده ای قرار دارد که از سالها پیش برای کلیت رژیم پشیزی مشروعیت قائل نبوده و به چیزی کمتر از سرنگونی تام وتمام آن که استراتژی مقاومت ایران است، تن نمی دهد.
مقاومتی که بعد ازعبور از آتش ها و توفان ها مشعل مبارزه با رژیم را بیش از پیش بر افراشته تر به اهتزاز در آورده است.
مقاومت و ایستادگی قهرمانان مجاهد خلق در لیبرتی بر آرمان آزادی "از سنگستان به گلستان" براستی که جوانه های امید در مردم و جوانان ایران را به اراده های پولادین برای سرنگونگی باند جنایتکار و غارتگر حاکم بر میهنمان تبدیل می کند.   
تمام وحشت رژیم در پیوند خوردن همین پتانسیل انفجاری با "ممنوع ترین نام" یعنی نام مجاهدین خلق ایران است.
    
حال که از کارآیی دو عنصر از مؤلفه های حیاتی رژیم، یعنی صدور بحران و ابزار سلاح اتمی کاسته گردیده است، بدیهی است که رژیم آخوندی برای حفظ تعادل خود  به اعدام های بی سابقه روی بیاورد تا به خیال خام خود از مردم و بویژه از جوانان دلیر زهر چشم گرفته و آنها را از ورود به صحنه مبارزه انقلابی برحذر بدارد.
حرکت ها، تحصن ها و اعترضات شجاعانه در داخل کشور، حتی در درون شکنجه گاههای رژیم اما دفتر محاسبات رژیم را به کلی بهم زده اند.
صحنه اجتماعی ایران همچون بذر مزرعه ای است که زمستانی بس هلاک کننده و سوزان را سپری کرده و اکنون جوانه هایش با اولین اشعه های حیاتبخش خورشید بهاری سر بر می آورند و شکوفا می شوند. به داستان رویش و مقاومت پریا کهندل و فرزاد مددزاده نگاه کنید که چگونه راه و رسم مقاومت را با الهام از پرتو ستارگان انقلاب نوین ایران در لیبرتی دریافت کردند.