درود برتک تک آنان، درود بر روزی که زاده شدند و روزی که برای آزادی مردم ایران، برای حقوق بشر، برای عدالت و برای حاکمیت مردمی بدست شریرترین حاکم دوران در خون پاک خود غلطتیدند.
برای این شهدای قهرمان میهن نه گریه می کنیم و نه مرثیه می خوانیم. برای تمامی آنان، برای زندانیان سیاسی و هزاران مجاهد و مبارز دربند در سیاه چالهای قرون وسطائی رژیم آخوندی، سرود آزادی، سرود عزت و پایداری می خوانیم. برای عزم اشان، برای صلابت و برای « نه » گفتن شان به خامنه ای جنایتکار، این حاکم خونریز و جبار و برای عشق و ایمان اشان به « رهبری مسعود» به سنت عیاران و اشرفیان قهرمان «یک دقیقه» کف میزنیم.
گلوی مرغ سحر را بریده اند و هنوز
در این شط شفق آواز سرخ او جاری است
اما نیاز ولی فقیه جنایتکار، این قاتل جوانان و مردم ایران به کشتار، شکنجه، ترور و صدور بحران به خارج از مرزهای کشور، بخوبی قابل فهم است. سخن از دیکتاتور خون ریزی است که اکنون در دورن پسا زهرخوران، تمامی کارت های استراتژیک خود را یکی پس از دیگری از دست داده است. عمق بحران های داخلی و شقه و شکاف در رژیم زهرخورده، شکست های استراتژیک در قماراتمی و همچنین باخت های زنجیره ای در صحنه های منطقه ای، در عراق، در سوریه و یمن و به تبع آن نیز در صحنه بین المللی، اکنون خامنه ای را برآن داشته تا دیوانه وار به مانند پایان عمر تمامی دیکتاتورها، خون بریزد و بحران سازی نماید. هدف و آماج جنایان ولی فقیه خونریز نیز همان نوک پیکان نیروی پیشاز میهنمان یعنی دلاوران و قهرمانان مجاهد خلق در رزمگاه لیبرتی است. همان پایگاه سرداران و ازادگان، همان امیر خیز دوران برای سرنگونی رژیم ضد بشری آخوندی. همان دلاور پیشتازانی که جام های زهر را یکی پس از دیگری به حلقوم خامنه ای ریخته اند.
روی دیگر سخن ما ایرانیان و خانواده های اشرفیان قهرمان در قتلگاه لیبرتی با ابواب جمع سیاست مماشا ت است. با آنانی است که اکنون در اوج «شب زفاف اتمی » با دیکتاتوری خون ریز خامنه ای بسر می برند. به آنانی که با چشم بستن بر نقض حقوق بشر، بر تروریسم، بر کشورگشایی رژیم آخوندی و بر تمامی قتل و کشتار ولی فقیه هنوز بدنبال « گندم ری» هستند، شرم کنید و بس کنید. برسراین قبری که روضه می خوانید هیچ «مدره ای نخوابیده» است.
یکباردیگر افکار عموم را فررا می خوانیم، به یقین با توجه به تمامی داده ها می توان گفت که این جنایت به مانند تمامی 8 کشتار و موشک باران های دیگر علیه ساکنان زندان لیبرتی وقتل عام شهریور ماه 1393 در اشرف، قابل پیشگیری می بود، بشرط آنکه هم سازمان ملل متحد وهم ایالات متحده به تعهدات خود مبنی بر حفاظت و امنیت از جان 3000 هزار تن ساکنان بیدفاع و همچنین یکصد تن باقی مانده در اشرف عمل می کردند.
براساس تعهدات امضاء شده ساکنان لیبرتی در چهارچوب توافق میان ساکنان، دولت عراق، یونامی و ایالات متحده برای انتقال به کشور ثالث در این زندان و اسارتگاه بسر می برند. لذا انگشت اتهام بدرستی بسوی آمران سیاست مماشات در بی عملی و بی تفاوتی نسبت به جان ساکنان لیبرتی دراز شده است. آمران این سیاست عامدانه چشمان خود را بر قتل عام ها ی نوبتی بسته اند و تا به امروز نیز از دادن هرگونه کمک برای روشن شدن ابعاد تمامی جنایات و راه اندازی یک کمیته حقیقت یاب و بویژه به دادگاه کشاندن قاتلان مردم ایران و بویژه شخص مالکی و افسران و فرماندهان سرکوبگر در کشتارهای اشرف و لیبرتی خودداری کرده اند.