هادی مظفری:‌ از عاشورای حسین تا کربلای لیبرتی

دیری از فرو خفتن خورشید پائیزی در مُحرم لیبرتی سپری نشده بود که فرزندان حرام لقمه یزید با تکرار دوباره تاریخ، زیباترین و رشیدترین یاران حسین را آماج گلوله های قساوت و کینه خود قرار دادند.

آری این تکرار دوباره تاریخ بود و یادآور این نکته که نبرد همیشه نابرابر حسین و یاران پاکبازش در عاشورای محرم سال شصت و یک هجری قمری، بی وقفه و تا روز موعود ادامه خواهد یافت.
یادآور این نکته بود که هر چند یزیدیان دوران با چنبره زدن بر ثروتهای ملی یک خلق محروم کرور کرور سلاح و سپاه در انواع و رنگهای مختلف و متفاوت به میدان آورده اند، اما حسینیان نیز هرگز میدان را خالی نکرده و «هیهات من الذله» گویان داغ تسلیم و سازش را بر دل یزید دوران و اعوان و انصارش نهاده اند.
بنابراین تا حسین هست، عاشورا بعنوان گنجینه ای غنی و مقدس گرامی داشته می شود و تا یزید بر تخت دنائت و رذالت و قساوت تکیه زده و حکم می راند، حسین ها و زینب ها زنهار که سر سوزنی عقب بنشینند و سر خم نمایند. حتی اگر نبرد به سهمگین ترین نوع ممکن، نبردی نابرابر باشد و دشمن در سوزاندن و دریدن و تکه تکه کردن پیکرهای پاک ذرّه ای تردید به خود راه ندهد.
ماه محرم هنوز سپری نشده است. همین چند روز پیش بود که حسین ها و زینب هایش به زیباترین و انقلابی ترین نوع ممکن در رزمگاه لیبرتی، یاد سردار بزرگ عاشورا را گرامی داشتند و برای هزار هزارمین بار با او تجدید عهد و پیمان کردند که تا یزید و شمر و خولی و ابن زیاد حاکمند، همچنان حسینی و زینبی بمانند و با ظلم و ستم جابران دوران بستیزند.
در این میان یزید نیز بیکار ننشسته بود. محرم ماه او نیز بود. اصولا بدون حضور یزید که عاشورایی برپا نمی شود و قساوت و جنایت چونان بختکی بر تاریخ انسان، نقش نمی بندد. اصلا مگر می شود در غیاب اینهمه ظلم و خباثت و خیره سری، به تولد حماسه دل بست و امید داشت؟!. حماسه های بزرگ و اصیل و ریشه دار در تقابل با زشتی ها و تباهی ها شکل می گیرند و هر چه رذالت بی حد و اندازه تر و نبرد نابرابرانه تر، حماسه عظیمتر و باشکوهتر و ماناتر در قلب تپنده تاریخ، جای می گیرد و جاودانه می شود.
ننگ ابدی بر یزید بن ابوسفیان و خامنه ای بن یزید که حرمت حریم ماه محرم را که حتی در دوران جاهلیت نیز جنگ و کشتار در آن حرام اعلام گردیده بود، پاس نداشتند و اولی کمر به قتل عام حسین بن علی و اهل بیت و یارانش بست و دیگری زیباترین روندگان راه او را در همین ایام مورد حملات موشکی قرار داد. البته مردم ایران می دانند که یزید حاکم بر سرزمین ما در عاشورای سال هشتاد و هشت و در جریان قیام، به چه جنایتها و قساوتهایی در حق آن ملت مظلوم و ستمدیده دست یازیده و چگونه حرمت ماه حرام را بارها و بارها طی سالیان حکومت غاصبانه خویش زیر پا گذاشته است.
گناه بزرگ حسین بن علی تن ندادن به حکومت جور و فاسقی بود که به هیچ صراطی مستقیم نبود. حکومتی که به همان اندازه که از انسانیت بی بهره و بی نصیب بود، صاحب زر و زور و سپاه بود. طبق محاسبات یزید دقیقا به همین دلیل، حسینی که از سه عنصر فوق بی بهره بود باید در مقابل خواسته نامشروعش سر تعظیم فرود می آورد. ذهن متوهم او از درک حماسه عاجز بود و «هیهات من الذله» حسین که پژواک حماسی اش هنوز از اعماق تاریخ گذشته تا همین امروز صاف و رسا به گوش می رسد، تمامی محاسبات یزید را بر هم زد. این ایستادگی و مقاومت البته تاوان و غرامتی نیز داشت که حسین تمام و کمال با خون پاک خویش و فرزندان و یارانش، آنرا تقدیم به بشریّت نمود.
امروز نیز هنوز در بر همان پاشنه می چرخد. کمی آنطرفتر از آن صحرای سوزان که کربلایش نامیده اند، در کربلایی دیگر زینب ها و حسین ها پرچم سرخ قیام و ایستادگی را جانانه برافراشته اند. آنها نیز از زر و زور و سپاه بی نصیب و بی بهره اند. یزید دوران از اینهمه ایستادگی و شکوه و تن ندادن به ننگ و ذلت حکومت ننگینش، همچون جدّ منفورش یزید بن معاویه، کف بر لب آورده و دستور قلع و قمع صادر نموده است.
اگر یزید با وجود آن کشتار وحشیانه و آنهمه جنایات کم نظیر، کاری از پیش توانست ببرد، مشابه او نیز در این روزگار با توسل به اینهمه جنایات بی نظیر، حتما خواهد برد. بیچاره هنوز نمی داند که کشتار و قساوت و بی رحمی، پیروزی به بار نخواهد آورد. نمی داند که ظالم به جرم ظلم و ستمی که روا می دارد از همان آغازین روزهای حکومت خویش، شکست خورده و مفلوک و سرافکنده است، حتی اگر صاحب یک امپراتوری عظیم و مزدوران رنگارنگ در سراسر عالم باشد و مظلوم حتی با سر بریده و بدنهای تکه تکه، در پیشگاه تاریخ و انسان، محکوم به پیروزی است.
سید علی بن یزید بن معاویه که با دزدیدن نام پدر حسین و ملاخور کردن ردای جدّ او سعی در پوشاندن چهره کریه یزیدی خویش دارد، اینروزها در بد مخمصه ای گرفتار آمده است. از برکت تلاش حسینیان، ناچار به غلاف کردن سلاح هسته ای خویش گردیده است و در نهایت ضعف و زبونی مطلق مجبور به بالا آوردن کشورهای هلال شیعی شده است. شمرها و خولی ها و ابن زیادهای دور و برش به جان یکدیگر افتاده و در دریدن و پاره پاره کردن خویش و اطرافیانشان، از هیچ تلاشی فرو گذاری نمی کنند.
ملت تحت سلطه، مهیای برپایی قیام و عاشورای دیگری است تا او و غداره بندان جنایتکارش را به زیر بکشد و کارشان را برای همیشه تاریخ یکسره نماید. از اینرو راه حل تمامی مصائبی که در آنها گرفتار آمده را در حمله و هجوم به رزمگاه یاران مقاوم و خلل ناپذیر حسین ارزیابی کرده و آزموده را برای چندمین بار متوالی، آزموده است. او به حیوانی درنده خو می ماند که اسیر و دچار بن بست گردیده و با پنجه کشیدن به دیوارهای بتونی و صخره ها، تن ناپاک خویش را مجروحتر و ضعیفتر می نماید.
 البته به حکم تاریخ عاشورا و به شهادت خونهای به ناحق ریخته شده کربلا، راه به جایی نخواهد برد. درس تاریخ به ما آموخته است که هیچ یزیدی از جام پیروزی مطلق، کامیاب نخواهد شد حتی اگر کربلایی در طول و عرض «لیبرتی» در ماه محرم را آماج رگباری از موشکهای مخرب و قدرتمند خویش نماید. بویژه اگر به تازگی جام زهر را در حلقومش فرو کرده باشند.
 بیچاره یزید دوران عاجز از درک و فهم این نکته که اگر زدن و به شهادت رساندن انسانهای آزاده و آزادیخواه آنهم در یک نبرد نابرابر می توانست راه به جایی ببرد و گره از کار فرو بسته یزیدی بگشاید، امروز در سراسر ماه محرم به جای تقدیر از حماسه عاشورایی حسین، جشن پیروزی یزید برگزار می شد. خامنه ای باید بداند که هیچ یزیدی از مکافات عمل جان سالم به در نخواهد برد.
اینک «زینب» و «حسین» و جمعی از یاران پاکبازشان درراه رهایی یک خلق محروم و به جرم ادای تام و تمام مفهوم والای «هیهات من الذله» به شهیدان سرفراز عاشورای حسین بن علی پیوسته اند. یزید دوران حتما در همین ایام غرق در شادی کاذبی است که جدّ منفور و پلیدش پس از به شهادت رساندن حسین بن علی برای اندک مدتی، مبتلا به آن شده بود و ما باید زینب وار برای در هم کوبیدن مجلس شادی و شعف خامنه ای یزید، به افشای او و پلیدی ها و جنایتهایش بپردازیم. اگر یزیدی نیستیم.
31 اکتبر سال 2015 میلادی (9 آبان 1394)