یک هفته اقامت ما به چشم برهم زدنی گذشت. شب خارج شدنمان ازاشرف برای خداحافظی سراغش را گرفتم، گفتند نشست مهمی دارد ونمی تواند بیاید. صبح زود باروبنه را بسته وبه قصد ترک شهرعاشقان سوارماشین شدیم. ازمیدان گل گذشتیم وبه سمت درب اصلی اشرف روانه شدیم. برگ درختان اشرف درنسیم آرام صبحگاهی سربرهم می ساییدند. به چشم دل اگربرساق وبرگ درختان مینگریستی آثارشهیدان بخوان خفته درقطعه مروارید وخیل شهیدان فروغ جاویدان را میتوانستی لمس کنی... رسیدیم...صدای برادرمجاهدم حسن بود.
آماده خروج شده بودیم که جیپی به سرعت خودش را به مارساند.راننده کلاه ازسربرداشت، چهره زیبایش خسته به نظرمیرسید. چشمانش اما مثل همیشه ازعشق وعاطفه سرشاربود. گفت تلاش کردم خودم را برسانم... شرمنده مان کرد. نام وعکس شهدای اخیرلیبرتی را که دیدم یکه خوردم. دوچشم مهربان مملوازعشق وعاطفه نگاهم میکرد. مجاهد والا مقاومی که تاآخرین نفس برعهد وپیمانش با خدا وخلق ایستاد. شهید بزرگوار وفرمانده عشق وعاطفه وانسانیت، برادرم حسین ابریشمچی !
خامنه ای جلاد به انتقام همه شکستهای اخیرش ازمجاهدین، حسین و 22 تن ازهمسنگرانش را درماه "حسین" ودرسرزمین حسین به شهادت رساند. غافل ازاینکه جوشش این خونها همچون سیلی بنیان کن دودمانش را ازریشه برخواهد کند. درعرض 48 ساعت گذشته بسیاری ازکشورها، دبیرکل سازمان ملل واتحادیه اروپا این عمل جنایتکارانه را بشدت محکوم کردند. زندانیای سیاسی قهرمان درداخل، دانشجویان وسایراقشارخلق با انتشاربیانیه های متنوع قاتلان مجاهدین را لعن ونفرین کردند.
دراین میان بسیجی های دهان گشاد تازه بدوران رسیده درینگه دنیا کف بردهان به رقص وپایکوبی پرداختند. شاعرناجوانمرد وهمپالکی هایش، تواب تشنه بخون مجاهدین وهمنشین جهنم و... بسان کفتاران دراطراف غزالان بخون نشسته چمپاتمه زدند وگرد وخاک بپا کردند. راستی هم بعضی ها دگردیسی ضد انقلابی ونامردمی را با چه سرعتی سپری کردند! تف برشما ونفرین خدا وخلق نثارتان باد!
وای برشما که صبرنکردید تا اجساد مطهرشهیدان مجاهد خلق به خاک سپرده شوند.