صوفی سعیدی:‌ زنگها برای که به صدا در می آیند؟

جنایت بر علیه بشریت در لیبرتی

چند قرن پیش، در سال ۱۶۲۱ میلادی، جان دان، شاعر انگلیسی و رئیس کلیسای جامع سنت پاول شعرمشهوری به نام - زنگها برای که به صدا در می آیند - نوشت:
 
هیچ انسانی برای خودش تنها یک جزیره نیست،
هر انسانی جزئی از قاره است،
بخشی از کل،
اگر دریا ابری را کنار زده و بشوید،
تمام اروپا کوچکتر می شود.
چه برای تو
و یا برای دوست تو
این اتفاق بیافتد،
مرگ هر انسان مرا تقلیل می دهد.
بنابراین نگو که نمی دانی،
زنگها برای که به صدا درمی آیند؟
برای تو صدا می کنند.

گفته اند که یک چنین نگرشی متعالی از وصل انسانها برای آن دوران سابقه نداشته است. به این معنی که هر اتفاقی برای انسانی در نقطه ای از هستی می افتد، لاجرم برروی دیگر انسانها و سیر تحولات تاثیر می گذارد.

در دهه هشتاد میلادی، قبل از آشنایی با ادبیات جان دان، در مراسم بزرگداشت شهیدی ازجنگ های داخلی نیکاراگوئه شرکت کردم و از رئیس جمهور ساندنیست شنیدم:
 
زنگها برای که به صدا در می آیند؟

مراسم یادبود برای جوان مهندس بیست و هفت ساله آمریکایی، بنجامین لیندر برگذارشده بود. او برای کمک و ساختن ژنراتور برق در یکی از روستاها داوطلبانه کار می کرد. وهمانجا توسط نیروهای کنترا کشته شد. در آن مراسم، از بیست شهید بین المللی دیگر که برای کمک در آن کشور جانشان را از دست دادند، نام بردند.

بطور غیر مستقیمی، جان دان از قرن هفدهم، ارنست همینگوی قرن بیستم و شخصیت ساندنیست قرن بیست و یکم، بهم ربط دارند.

 نویسنده نامدار آمریکایی، ارنست همینگوی، حدود هفتاد سال پیش، رمان مشهور خودش را با الهام از شعر جان دان -زنگها برای که به صدا در می آیند - نام گذاشته بود. و البته سخنران ساندنیست از کتاب همینگوی الهام گرفته بود.

کتاب درمورد جوانی است که به یاری مبارزین علیه فاشیسم در جنگ داخلی اسپانیا شتافته است.

همین انگیزه باعث شد که همینگوی، خودش بطور داوطلبانه در جنگ داخلی اسپانیا، به نفع نیروهای آزادی طلب و برعلیه فالانژهایی که مدافع فاشیسم فرانکو، شرکت کند. و سوژه رمان را بر اساس تجربیاتش نگارش کند.

حال در قرن و دوران کنونی باید سوال کرد که:

۱- در پی جنایت علیه بشریتی که در لیبرتی رخ داد، زنگها برای که به صدا در می آیند؟

این سوال چه در محتوا و چه در مفهوم بسیار بجاست. چون از ویژگی های شتاب یافته مبارزات دوران کنونی، کارزار سیاسی بین المللی است.

 مقاومت ایران از مبارزین گرفته تا حامیانش، در مدار یک مبارزه بین المللی با سطوح و وجوه مختلف فعالیت می کنند.

اما آدم کشان فاشیسم دینی که عامل اخیرترین جنایت علیه بشریت در لیبرتی هستند، نشان داده اند که توانایی درک ابعاد و گسترش جهانی دادخواهی مقاومت عادلانه را ندارند.

همانطور که به گوشه ای از آن، در پراتیک مبارزات دیگر کشورها اشاره کردم، وجدانهای با شرف و آرمانگرای بین المللی، به سمت سرکوبگران، مستبدان و ناقضین حقوق بشر نمی شتابند.
 
بر خلاف آن، هر بار که رژیم مستبد ملایان، تازیانه می زند، تجاوز می کند، حلق آویز می کند… با کشتار و نقض حقوق بشر در سیاه چالهای داخل ایران و در خارج از مرزهایش در لیبرتی، زنگها را برای تمام وجدانهای جهانی به صدا در می آورد و باعث انزجار جهانی می شود. از ویژگی های مقاومت تاریخی ملت ایران برعلیه فاشیسم دینی، برخورداری از دینامیزم و پویایی بی انتها است که از حمایت یک خانواده بین المللی برخوردار است.

۲‫-‬ هیچ نیروی مبارزی در دوران معاصر در شرایط سختی مشابه آنچه مبارزین لیبرتی، آنهم در کمپ محصورشده ای با امکانات محدود و کنترلی مرگ آور بویژه برای بیماران، قرارگرفته اند، مواجه نبوده است.

 از دیدگاه سیاست بین المللی که جهان را بر پایه تعادل قوا درک و اداره می کند، ساکنین کمپ لیبرتی- نه از زمامداری سیاسی و نه از قدرت نظامی برخوردارند - پس ترس وخوف دیکتاتوری ملایان از چیست؟

چرا حتی نام مبارزان و این مقاومت لرزه براندامش می اندازد؟ شلیک هشتاد خمپاره در ده دقیقه برای چیست؟ کمر به قتل عام و نابودی افراد کمپ لیبرتی که پیشاپیش، تحت سخت ترین فشارها قرار دارند برای چیست؟

آیا این نشان دهنده ضعف عمیق دیکتاتوری حاکم نیست؟

رژیم اهریمنی خوب می داند و می شناسد که فقط این مقاومت و مبارزین هستند که کاملا در نقطه متضاد ماهیتی با آن قرار گرفته اند. هرجا که دستگاه شوم اهریمنی، تاریکی و ظلمت جاری می کند، مقاومت روشنگری می کند.
 این یک جنگ در محتوا است. یک کارزار با تفکرو اندیشه قرون وسطایی ملایان مستبد است. این جنگ دوران معاصر است. دقیقا در یک چنین قرن و دورانی است که مقاومت ایران پرچمدار این مبارزه تاریخی، رو درروی اهریمن ایستاده است.
 
خارج از منافع ژئوپولیتیک دولتها و سیاست خارجه های رئالیست یا نئولیبرالیست شان، تاریخ تنش های سیاسی، جنگ ها و مبارزات قرن کنونی، ثابت کرده است که اراده مردم موفق شده تا سرنوشت سیاسی شان را رقم زند.

و همه زنگ های تاریخ برای یک چنین جان های شیفته ای به صدا در می آیند.

به مبارزین راه آزادی در لیبرتی،
به ملت شریف و مبارز ایران،
به رهبری مقاومت تاریخی
و همچنین به خانواده بزرگ مقاومت ایران
جنایت علیه بشریت در لیبرتی را
تسلیت می گویم.