روحانی آرزوی این را دارد که اروپا و غرب به کمک مردی برای تمام فصول رژیم، یعنی رفسنجانی، مثل اهرم و سنگ کوچک، از شر سنگ خیلی بزرگتر یعنی ولی فقیه راحت شده و مسیر "خود چسبانی" به "جامعه بین الملل" (بخوان راه داده شدن به دهکده ی اقتصاد جهانی) را طی کند، روحانی دنبال دیدن کدخداست!
ولی فقیه شُل شده هم میخواهد با آخرین تتمه ی زور و سنگینی خود از شر این رقیب رهائی یافته و بقای خود در این شرایط پر تلاطم را حفظ کند.
چسب وجودی سنگ بزرگ و سنگ کوچک اما یکی است، اختناق واعدام ! بدون اعدام، دیگر سنگی در کار نخواهد بود، توده ای شن وماسه و سنگریزه و خرده آشغال است که در مواجهه با اولین مانع پودرمیشود.
روحانی، حرکت و بالانس خود را با راه رفتن روی طناب دار حفظ میکند، در روی این طناب لرزان نمیتوان برای مدت طولانی توقف کرد، بایدمدام روی آن راه رفت. ادامه ی اعدامها و تشدید آنها در دوران کنونی، از ضرورت ماندن روی طناب، ناشی میشود. اعدام دیگر یک وسیله تاکتیکی برای صرف ترساندن مردم نیست، بلکه یک مفر استراتژیکی و ممد حیات برای حکومت ولایت فقیه و رئیس جمهور آن روحانی هست.
هدف از اعدام دوهزار نفر در کمتر از دوسال ریاست جمهوری روحانی، برای گسترش عدالت نیست، هدف این است که مردم ایران به سواری دادن به ملایان ادامه داده و رام و آرام، نیروی ارزان کار برای این بخش از دهکده جهانی باشند. این رویای روحانی و "ظریف" است، اما شکننده هم هست. در این مسیر هر حرکت اصیل حقوق بشری، خواه یا نا خواه، در مسیر و راستای سرنگونی حکومت ضد بشری ولایت فقیه عمل میکند. خیلی از چهره های جهانی خواستارآزمایش روحانی در زمینه ی حقوق بشر هستند و میخواهند که از این سفر برای اعتراض به وضعیت حقوق بشر در ایران استفاده شود
بن بست رژیم و روحانی در این نقطه محسوس میشود، از یک طرف در راستای ارائه ی یک چهره ی بازار پسند، مجبور است خویشتن داری کرده و از طرف دیگر در دوران پسا برجام، خطر این را احساس میکند که این تاکتیک مزورانه به ضعف کلیت رژیم تعبیر شده و جنبش های اجتماعی به غلیان در آمده و دمار از رژیم درآورند. روحانی با تجربه ی سالیان در شورای امنیت رژیم، میخواهد با اعدام هر چه گسترده افراد با هر پیشینه و هر پروسه ی مختلف حقوقی، و با زجر کش کردن و "قتل سفید" مخالفان سیاسی، این تصویر را إلقاء کند که اعدامها یک بحث کیفری عام است و بردار سیاسی ندارد. روحانی از هر گونه پرداختن به این قبیل مسائل در دیدارهای خود، دوری جسته و سکوت میکند. اما فریاد جگر خراش مادران بر سر مزار فرزندان، آسمان را خواهد شکافت. خامنه ای، روحانی و رفسنجانی، مثل تمام آمران این جنایتها، باید روزی باید به اعمال خود پاسخ بدهند. دولتنداران غرب نمیخواهند بساط شیرینی خوران بهم بخورد، اما ما در خارج از کشور وظیفه داریم بلند گوی مادران خاوران باشیم، اعتراض به سفر روحانی، مهمترین حرکت حقوق بشری در این دوران است و یک وظیفه ی انسانی و ملی است. هر ایرانی باید با در دست داشتن پرچم ایران و پلاکات اعتراضی خودش هم که شده،روز دوشنبه به میدان تروکادرو آمده و فریاد گر آرزوی دیرپای مردم ایران باشد، آزادی، آزادی آزادی،
به قول دکتر ملکی،
https://www.facebook.com/100009007716815/videos/1517379551905621
ز گهواره تا گور آزادی بجوی!