صحنه های زنان حامله که از بالکون یک سالن کنسرت در پاریس آویزان هستند و برای کمک فریاد میزنند در یک شب جمعه که در غیر اینصورت بی سر و صدا میبود؛ مردان جوانی که مأیوسانه مجروحان شدیدی را به پایین خیابان میکشند تا جان آنها را نجات دهند؛ فضاهای عمومی آغشته به خون؛ هرج و مرج: همه اینها بسیاری آشنا هستند. این متاسفانه یاد آور آنچه که ما در ۱۱ سپتامبر تجربه و تحمل کردیم بود.
و این محصول دشمن مشابه بود: افراطی گری اسلامی.
فوریت مقابله با این تهدید در حال رشد هرگز بیش از این نبوده است.
در میان خشم افزایش یابنده و فراخوانهای مشروع برای اقدام باید مراقب بود که این وحشیگری افراط گرایان اسلامی را معادل اسلام و مسلمانان به طور کلی ندانست. این یک اشتباه بزرگی است که فقط در دستان افراط گرایان بازی خواهد کرد و وضعیت پیچیده را بغرنج تر خواهد کرد.
این امر اهمیت زیادی دارد که مسلمانان میانه رو قربانیان اصلی و اول از افراط گرایان اسلامی بوده اند. یک مورد این نکته در ایران است جایی که آخوندهای حاکم ۱۲۰،۰۰۰ نفر از فعالان سازمان مجاهدین خلق ایران، جنبش اصلی اپوزیسیون و نمایندگان اسلام میانه رو، را اعدام کرده اند.
مریم رجوی شدیدا حملات تروریستی و قتل عام مردم بی دفاع در پاریس را در اولین ساعات قتل عام به عنوان "جنایت علیه بشریت محکوم کرد. خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران است که یک ائتلاف سیاسی شامل سازمان مجاهدین خلق به عنوان بزرگترین گروه عضو آن است.
او در یک پیام دلسوزانه به رییس جمهور، دولت و مردم فرانسه تسلیت گفت و گفت: "امروز قلبهای ما برای ملت فرانسه خون چکان است. مردم ایران عمیقا تلخی این جنایات را حس میکنند. در این لحظات سخت، مردم ایران با مردم فرانسه همدردی کرده و در غم و اندوه آنان شریک هستند زیرا در ۳۷ سال گذشته آنها تحت حاکمیت دیکتاتوری مذهبی و تروریستی که پدر خوانده داعش است قرار داشتند."
مریم رجوی تاکید کرد که بنیادگرایی چه در شکل حاکمیت مطلقه آخوندهای شیعی یا افراطی گری سنی مانند داعش هیچ ربطی به اسلام ندارد. بنابراین، او در بیانیه خود "به تمام مسلمانان فراخوان داد تا قویا جنایات انجام شده در پاریس را محکوم کنند و اجازه ندهند اقدامات این تروریستهای ظالم به نام اسلام و مسلمانان انجام گیرد.
هدف افراط گرایان اسلامی محدود به آمریکا، یا فرانسه، یا اروپا نمیشود. هدف کل غرب و ارزشها و دستاوردهای آن است. بنابراین ما باید محکم ایستاده و پاسخ سریع به داعش بدهیم. این گروه باید با تمامی ابزار نظامی، سیاسی، و اطلاعاتی در چهارچوب یک استراتژی منسجم، جامع و چند وجهی از بین برود.
هیچ سازشی با چنین موجودیتی نمیتواند وجود داشته باشد. تجربه نشان داده است که دادن امتیاز به تروریستها، افراطیون و بنیادگرایان یک دستور عمل برای فاجعه است. این امر آنرا برای ادامه جنایاتشان جریتر میکند.
برای شکست دادن داعش در هسته خود ضروری است که درک کنیم این گروه با بهره برداری از وضعیت خاص توانست رشد کند.
مرکز اصلی رشد داعش سوریه است. رژیم بشار اسد زمینه مناسب سیاسی و اجتماعی را برای رشد داعش از طریق کشتار ۳۰۰،۰۰۰ نفر از مردم بیگناه سوریه که خواهان چیزی جز آزادی و دمکراسی نبودند فراهم کرد. این رژیم همچنین نیمی از جمعیت سوریه را وادار به ترک زمینشان کرد.
تا زمانی که این دیکتاتوری در دمشق حاکم است داعش به بقای خود ادامه خواهد داد و قادر خواهد بود که حمام خون را از خاور میانه به اروپا صادر کند همانطور که ما هفته پیش در پاریس شاهد آن بودیم.
بنابراین یک پایان فوری و بدون شرط به حاکمیت اسد یک شرط لام برای شکست دائم داعش است. اما خلاص شدن از شر اسد بدون رسیدگی به نقش تهران میسر نخواهد بود.
از زمان شروع جنگ داخلی سوریه، رژیم تهران حامی اصلی اسد بوده اند و به او انواع حمایتهای از فرستادن تعداد زیادی از پرسنل سپاه پاسداران (از جمله برخی از فرماندهان بالای آن) گرفته تا تجهیزات نظامی، اطلاعاتی و کمک های مالی عظیم ارائه داده است (که با برخی تخمین ها سالانه حدود ۱۵ میلیارد دلار است).
مقامات ارشد تهران که دمشق را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از استراتژی بقای خود میبینند بارها گفته اند که بدون دخالت مستقیم تهران، دمشق مدتهای پیش سقوط میکرد. جای تعجب ندارد که رسانه های رسمی رژیم ایران با گستاخی دولت فرانسه را مقصر حملات پاریس دانسته و از آن مصرانه خواستند تا با بشار اسد متحد شود.
و در این سوی اقیانوس اطلس، سیاست عدم مداخله پرزیدنت اوباما و استراتژی رهبری از پشت یک شکست کامل بوده است. این فقط بازی را در دستان آخوندهای تهران و دوستان روسی آن قرار داده است.
این فکر که رژیم ایران میتواند یک متحد یا شریک در یافتن یک راه حل پایدار و بادوام برای فاجعه سوریه باشد به همان اندازه منطقی است که از کسی که عمدا ایجاد حریق کرده است درخواست کنیم آتشی را که شروع کرده خاموش کند.
افراطی گری اسلامی را میتوان هم در زمینهایی که داعش در آن حکمفرما شده و هم در ایران جایی که آخوندها در ۳۷ سال گذشته از بنیادگرایی شیعی حمایت کرده اند شکست داد.
در این جنگ، ضروری است که غرب با نیروهای میانه رو مسلمان و رهبرانی مانند مریم رجوی متحد شود. این بخشی از هر استراتژی معقول است.
اما برای نابودی داعش کنار گذشتن بدون شرط اسد یک باید است و بایستی در مورد تهران و دخالتهای آن در سوریه هیچ تحملی وجود نداشته باشد.
همانطور که سان تزو در هنر جنگ گفت، "در میان هرج و مرج، فرصتی نیز وجود دارد." در بحبوحه هرج و مرج کنونی، ما میتوانیم افراط گرایان اسلامی را از فرصتی که به دنبال آن هستند محروم کنیم و وضعیت را در عوض به نفع خود برگردانیم. در واقع، تمامی قوس تاریخ مدرن فقط به انجام اینکار توسط ما بستگی دارد.
به قلم کن بلکول