در اینجا همچنین توجه سازمان های حقوق بشری و مراجع بین المللی را به این محور مهم معطوف می داریم که به همان اندازه که هیچ یک از ساکنان لیبرتی بر اساس قانون نمی توانند صرف همخونی و پیوند ژنتیکی با یکی از اعضای خانواده خود که اینک در حال ایفای نقش مزدوری هستند آنان را وادار به هواداری و یا عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران و مبارزه بر علیه فاشیسم دینی که در راس آن خامنه ای قرار گرفته است بکنند، به همان اندازه هم هیچ یک از این فروخته شدگان به نظام تروریستی و جنایتکار و ضد ایرانی تحت پوشش خانواده حق آنرا نداشته و نخواهد داشت تا ساکنان کمپ لیبرتی را صرف پسرخاله یا دختر خاله بودن و یا هر نسبت دیگری وادار به تمکین در برابر ظلم و جنایت های بی شمار آخوندهای حاکم بر ایران کنند.
همچنین در عرف و شرع و قانون اینگونه است که دیدار امری دو سویه محسوب می شود و در این حالت همواره افراد دیدارکننده هر دو به یک اندازه باید جهت اجرای یک ملاقات تمایل داشته باشند و بغیر از این یعنی اجبار، اکراه و شکنجه روحی و نقض فاحش حقوق انسانی فرد مقابل مبنی بر حق انتخاب .
همچنین یادآور می شود که برای انجام ملاقات برای خانواده هایی که در کشورهای جداگانه ای زندگی می کنند علاوه بر تمایل شخصی افراد، دولتهای دو کشور نیز نقش مهمی بعنوان ویزا دهندگان اجرا می کنند. حال پرسش ما این است که چگونه می شود که خودفروختگانی تحت پوشش خانواده از سوی رژیم ایران و دولت عراق براحتی ویزا دریافت می کنند اما خانواده های بسیاری که ساکن کشورهای اروپایی و آمریکایی هستند و هدفشان از گرفتن ویزا تنها دیدار با عزیزانشان در کمپ لیبرتی است میسر نمی شود؟ چرا رژیم به خانواده هایی که اینک تبدیل به مزدوران خامنه ای شده اند نه تنها ویزا می دهد که بلکه تمام هزینه های اقامتشان را جهت فحاشی و شکنجه روانی ساکنان کمپ لیبرتی را نیز پرداخت می کند اما در عوض خانواده هایی که با هزینه شخصی خود جهت دیدار با اقوام خود به قرارگاه اشرف رفته بودند را همچون علی صارمی و جعفر کاظمی اعدام می کند؟
بر هیچ کنشگر سیاسی پوشیده نیست که تمامی این جریانات از روز جابجایی این افراد از قرارگاه اشرف به کمپ لیبرتی تنها به هدف نابود کردن تک تک مجاهدان خلق ایران صورت گرفته است. رژیم از روز روی کار آمدنش همواره با مشکل بزرگی بر سر راه حکومت نامشروع خود مواجه بوده است که همانا وجود یک اپوزسیون منسجم و محکم و قدرتمند بنام مجاهدین خلق ایران و بازوی نظامی اش، ارتش آزادی بخش مردم ایران است و هدف از اجرای تمامی این نمایشنامه ها بریدن و یا برگرداندن و کشتن تنها نیروی مقاومی است که 37 سال است در برابرش ایستاده و کمر رژیم را بزیر بار محکومیت های جهانی در راستای نقض حقوق بشر و افشای برنامه هسته ای وی در جهت دستیابی به بمب اتم که اینک باعث پنچر شدن چهارچرخ رژیم در راس نظام شده است را شکسته و حال با بخل و کینه ای که از این مبارزان آخوندسوز در دل دارد با خرج میلیونها دلار و با بکارگیری مشتی بریده و خائن اقدام به حملات تروریستی می کند.
انجمن زنان علیه بنیادگرایی خواهان ایستادگی غرب در برابر بنیادگرایی است که قلب آن در تهران است و بار دیگر در همینجا ضمن محکوم کردن این اعمال شنیع و افکار غیرانسانی مبنی بر زور و ارعاب و تهدید و سرکوب، با یادآوری مجدد اصل چهارم کنوانسیون ژنو مبنی بر تضمین حفظ امنیت ساکنان مجاهدان خلق ایران در عراق، می خواهیم تا با برداشتن گامی عملی با پس فرستادن این هنرپیشگان به پشت صحنه در بیت امام دجالشان خود را ملزم به اجرای مفاد تعهدات خود بدانند و بدین ترتیب نگذارند تا رژیم تروریستی حاکم بر ایران یکبار دیگر دست به جنایت دیگری علیه بشریت بزند.