چند ماه پس ازکودتای ننگین ارتجاعی – استعماری بیست وهشت مرداد سی دو، در آن سالهای سرد وسیاه که سرها درگریبان بود و سلامت را پاسخ نمی گفتند، دانشجویان قهرمان ایران، سیاوش وار بپاخاسته وبه آتش زدند. فریادشان همچون رعد درآسمان ماتم زده ایران صدا کرد. خون سرخ سه ستاره تابناک جنبش دانشجویی ایران، «بزرگ نیا»، «شریعت رضوی» و «قندچی»، سنگفرش حیاط دانشکده فنی دانشگاه تهران را در 16 آذر سال 1332 گلگون کرد. ازآن پس شانزده آذر به نام روز دانشجو درتاریخ مبارزات خونبارمردم ایران به ثبت رسید. خون جوشان وتاثیرگذاردانشجویان دانشکده تهران، بال وپردرآورد، به پرواز درآمد ودرمسیرپرپیج وخم مبارزات مردم ایران طی طریق کرد.
چهل سال قبل درچنین روزهایی دانشگاه فردوسی مشهد مثل همه دانشگاههای سراسر ایران حال وهوای دیگری به خود گرفته بود. آذرماه هزاروسیصد وپنجاه وچهار، شاه واربابانش به یمن سرکوب ساواک وقتل عام مبارزان ومجاهدان، ایران را جزیره ثبات می پنداشتند. شعاردیوارموش دارد وموش هم گوش بسیاررایج بود. بقول شاعر:
درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
درچنین اوضاع واحوالی بود که 16 آذر از راه رسید. چند روز مانده به روز موعود گارد دانشگاه درخیابان دانشگاه مشهد و خیابانهای منتهی مستقرشدند. ساواکی ها درهمه جاسرک می کشیدند. جاسوسان و مخبرین ساواک بیشترازپیش سر و کله شان پیداشده بود. انتظاربه سرآمد و 16 آذری دیگر! کلاسهای دانشگاه کم و بیش تعطیل شده بود. سلف سرویس نهارخوری دانشگاه مشهد مملو ازدانشجوبود. اوضاع کاملا غیرعادی به نظرمیرسید. سرهرمیزنهارخوری ماموری نشسته بود. ازسروکله طرف معلوم بود که نمی تواند دانشجو باشد!
سکوتی معناداربرسالن حکمفرما شده بود. آرامش قبل ازطوفان را درنگاهها و چهره های مصمم دانشجویان به خوبی میشد مشاهده کرد. ناگهان ازگوشه سالن کبوتری خونین بال به پرواز در آمد. ازگوشه دیگرسالن کبوتری دیگر...و کبوتری دیگر و... و سالن به ناگاه منفجرشد. همه چیز در یک چشم برهم زدن به هوا برخاست، میز، صندلی و بشقاب غذا...
ساواکی های منفور به سرعت راه فراردر پیش گرفتند. شعار اتحاد، مبارزه و پیروزی دانشجویان سالن نهارخوری را به لرزه درآورده بود. برشی از خشم انباشته خلقی که تنها سه سال بعد دودمان شاه وسازمان جهنمی اش را ازریشه برکند وجاروکرد.
تظاهرات دانشجویان به بیرون سالن سرایت کرد. خیابان تقریبا حکومت نظامی بود. تعدادی ازفعالین دانشجویی دستگیرشدند. کلاسهای دانشگاه چند روزی تعطیل شده بود. دانشگاه کارش را کرده بود، دانشگاه زنده بود ونبض انقلاب ومردم ستمدیده ایران بازهم می طلپید.
پس ازانقلاب ضد سلطنتی، دانشجویان در فرازی بالابلند تر در جریان مبارزه سهمگین با ارتجاع درگیرشده و هزارهزارخون پاک خویش هدیه رهایی مردم ایران ساختند. درسال هفتاد هشت درتظاهرات سراسری دانشگاهها یک باردیگرخون دانشجویان پیشتازبجوش و خروش آمد. آنها به صورت انبوه دستگیر، زندانی و شکنجه شده و بعضا جان پاک فدای خلق محبوبشان نمودند. امسال دانشجویان درشرایطی به استقیال روز خویش شتافته اند که دیکتاتوری قرون وسطیی آخوندها درچنبره ای ازبحرانها وتضادهای لاعلاج درگیر ودسته وپنجه نرم می کند.
دیکتاتوری فاشیستی – مذهبی در حال خفه شدن در باتلاق سه دهه جنایت و خیانت است. جام زهر اتمی دارد تار و پود پیکرش را درهم می پیچد. جام زهر منطقهیی، یعنی به گل نشستن استراتژی دخالتهای پرهزینه خامنهای در عراق و سوریه در حال اجرا وآماده شدن است. انتخابات اسفند ماه شقه رأس نظام و جنگ قدرت بین باند رفسنجانی - روحانی با خامنهای را درچشم انداز نزدیک قرارداده است. اقتصاد مملکت ازهم پاشیده و فساد و فحشا همه گیرشده است.
همه چیز برای یک انفجار و قیام سراسری آماده است. در این شرایط تاریخی و حساس است که شانزده آذر خونین امسال از راه میرسد. دانشجویان قهرمان میتوانند و باید با قیام به وظیفه انسانی و مبارزاتی خویش دین خود را یک باردیگربه مردم وبه خونهای به ناحق ریخته شده نیم قرن اخیر ادا نمایند.