این حملات را برخی صاحبنظران " مرگبارترین واقعه" بعد از جنگ دوم جهانی بهحساب آوردند. آثار و تبعات حوادث پاریس در حال شکلگیری است.
لازم به یادآوری است که تمامی جنایات تروریستی بعد از حادثه وحشتناک 11 سپتامبر نیویورک، از بیتدبیری و خطوط غلط آمیخته با همدلی و همکاری مماشات - بنیادگرایان و در رأس آن ابو داعش و پدرخوانده تروریسم یعنی حکومت ولایی در ایران رخداده است. به عبارتی بهتر اوجگیری توحش و جنایتهای تروریستی بنیادگرایان ازجمله در پاریس ناشی از مسمومیت ناشی از هم خوراکی مماشات گران با بنیادگرایان در منطقه بهویژه با ولایت داعشی در ایران بوده است. ماحصل این آلودگی سیاست جهانی مماشات گران، بقول بعضیها تشدید" جنگ جهانی بنیادگرایان" است. .
بعد از 11 سپتامبر همانطور که در مقاله قبلی گفته شد سیاست جهانی , دچار دگرگونی عمیق شد. از دلایل روشن و مهمترینش سازش با بنیادگرایی و در رأس آنها بنیادگرایی از نوع ولایتفقیه ایران بود که خود عامل و بهانه تولید و تکثیر سایر اشکال بنیادگرایی و بروز جنگهای فرقهای در کشورهای منطقه ما شد.
ماحصل سیاست چمبرلینی و خائنانه مماشات گران در بعد از 11 سپتامبر تسخیر و اشغال عراق بود که از نتایج آن، افزایش بحران در منطقه و جهان , آدمکشی و تکثیر بنیادگرایی در جهان را شاهد هستیم. چون هدف و نشانهروی سیاسی به لحاظ استراتژیک صد درصد اشتباه و بر پایه دادههای انتقالی از بنیادگرایی نوع ولایتفقیهی بوده است. همانطور که " تونی بلر" در تاریخ سوم آبان 1394 برابر با 25 اکتبر 2015 در مصاحبه با سی آن، اعتراف کرد که اشغال عراق " تصمیم غلط" بر اساس " اطلاعات غلط" بوده است.
شامگاه 13 نوامبر 2015 پاریس جمعهاش سیاه شد. حداقل 130 نفر کشته و 352 نفر زخمی قربانی بنیادگرایی شدند. این قربانیان و افزایش تنشهای فراوان در سطح دنیا به خاطر عملکرد کاملاً نسنجیده بعد از 11 سپتامبر بود. در هر دو جنایت بهویژه جنایت پاریس خون آشامان دربار ولایت خمینی هلهله زدند و زوزههای خوشحالی سر دادند. بهمان گونه که وقتی هزار، هزار در دهه 60 اعدام میکردند . همانگونه که بیش از 30 هزار زندانی دستبسته را در سال 67 میزدند و بهمان گونه که رزمندگان اشرفی ارتش آزادیبخش ملی ایران را در اشرف و زندان کمپ لیبرتی عراق به جنایتبارترین شیوهها قتلعام کردند.
بعد از وقوع حادثه تروریستی پاریس در یک بیانیه تلویزیونی در ساعت ۲۳:۵۸، فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه وضعیت فوقالعاده و انسداد تمامی مرزهای فرانسه بهصورت موقت را اعلام کرد.او اعلام کرد که ما در شرایط جنگی با بنیادگرایان هستیم . پس از حادثه شورشهای ۲۰۰۵ فرانسه این نخستین باری است که فرانسه وضعیت فوقالعاده اعلام میکند. این حملات بعد از جنگ جهانی دوم مرگبارترین واقعهای است که در فرانسه تاکنون اتفاق افتاده است. این حملات همچنین خونبارترین حادثه در اتحادیه اروپا پس از بمبگذاری ۲۰۰۴ قطار مادرید میباشد.
در روز ۱۴ نوامبر 2015، داعش مسئولیت این حملات تروریستی در پاریس را بر عهده گرفت.
نکتهاینجاست که در 11 سپتامبر نیویورک، القاعده، در یک خلأ و بدون انتساب به کشوری خاص، بهعنوان عامل تروریسم وحشتناک برجهای نیویورک، اعلام و معرفی شد و تصمیمگیرندگان روزگار بهغلط و بر اساس اطلاعاتی که مماشات گران از رژیم ایران و عوامل عراقیش گرفته بودند، بعداً کشور عراق را موطن بنیادگرایی و تغذیه شاخههای القاعده معرفی کردند. درنتیجه منطقه ما به ویرانی کشیده شد و کشت و کشتار فرقهگرایانه چون بلایی خانمانسوز و میکروبی کشنده تمامیت ساختار انسانی کشور عراق و منطقه را دچار مصیبتی بیپایان نمود.
قاعده و نتیجه اشغال آنهم با " تصمیم غلط" بهخودیخود حامل فرهنگ خشونت است. اگر مماشات و تصمیمگیرندگان آمریکایی – انگلیسی ادعای دموکراسی وارداتی داشتند لابد میفهمیدند دموکراسی وارداتی آنهم با اشغال " غلط" میشود دموکراسی خشن وارداتی که نه اصولی را شامل میشود و نه قواعد مدنی درستی را میتواند به" ارمغان" بیاورد. نتیجه آن شده است که همگان میبینند و همگان را به چارهجویی واداشته است.
آقای " مکس بوت"تحلیلگر سیاست خارجی و مورخ نظامی آمریکایی در یادداشت مندرج در وبسایت " مجله کامنتری"( 4 آذر 94) به نکات جالبی اشاره میکند ازجمله: " تنها راه تضعیف این خطر، مسیر تهاجم است. اینکه به جنگ تصنعی علیه داعش پایان دهیم و جنگی واقعی را علیه آن شروع کنیم... با یک استراتژی دفاعی محض نمیتوان تروریسم را متوقف کرد... در شرایط کنونی نیز آقای اوباما حاضر به سمت چنین مبارزهای با داعش نیست... تا زمانی که داعش به مدیریت " خلافت" خود ادامه میدهد و دارای دولت است... محل آموزش ( تروریستهای بنیادگرای) سراسر دنیا خواهد بود... " .
بلی، این دفعه در پاریس، داعش رسماً جنایت تروریستیاش را به عهده گرفت. جا , مکان و تمرکز آنها و بقول خیلی هاپایتخت داعش شهر " الرقه" در کشور سوریه است و بقول آقای " مکس بوت" داعش به مدیریت " خلافت" ... و دارای دولت ( در سوریه) ادامه میدهد.. کشوری که بقول ارتش آزادی و اپوزیسیون سوریه و ائتلاف عربی، تحت اشغال بنیادگرای داعشی نوع ولایتفقیه ایران است.
علیاکبر ولایتی مشاور عالی خامنهای8 آذر94 برابر با29 نوامبر 2015 وارد دمشق شد. مشاور بینالمللی ولایتفقیه در فرودگاه دمشق گفت: " جمهوری اسلامی در هر شرایطی به حمایت از سوریه ادامه میدهد".
سانا خبرگزاری رسمی دولت بشار اسد به نقل از ولایتی گفت:" ایستادن کنار حکومت بشار اسد را وظیفه ایران و روابط دمشق، تهران را دوستانه و برادرانه خواند. "
اکنون دو خط در مورد سوریه خونین پیش برده میشود:
1- نظر و خطی که مماشات- ارتجاع و بنیادگرای هار در ایران پیش میبرند. اینان تأکیددارند که مسئله اسد و داعش از هم جدا هستند بنابراین برای دفع داعش باید اسد و داعشیان ولایتفقیه هم مشارکت داشته باشند و... .
2 – نظر و خطی که ارتش آزاد , ائتلاف عربی، ترکیه , خواهان هستند. خطی که به جد میخواهد اسد از دایره گفتگوها حذف و اساساً حکومتش برچیده شود. بهعبارتیدیگر حملات هوایی و زمینی علیه داعش و رژیم اسد همزمان انجام شود.
اگر اوضاع وحشتناک سوریه را خوب و عمیق نگاه کنیم متوجه میشویم که تمامی جنایتها و کشتارها و ویران شدن کشور سوریه حاصل تضاد و درگیری این دو خط بوده و هست.علت چیست؟:
. یک قاعده چنین هست که " تصمیم غلط" اگر اصلاح نشود تصمیمهای بسیار غلط دیگر را در پی خواهد داشت. کما اینکه در سوریه هم اتفاق افتاد.
بیش از دو سال پیش در تابستان سال 92 که جامعه جهانی بهطور مشخص آمریکا و فرانسه قصد حمله به رژیم اسد به خاطر کشتار وحشیانه با سلاح شیمیایی در حومه دمشق را داشتند.
ناگهان خبر پیچید که عملیات متوقف میشود. بعدتر آقای اولاند درجایی که در رسانهها هم اعلام شد نکتهای بدین مضمون گفت: " ما آماده بودیم که از طرف کاخ سفید اعلام شد دست نگهدارید... ( قریب به مضمون)
باز خط غلط تولید "تصمیم غلط". حاصل: سالها کشتار و ویرانی در سوریه و منطقه، تکثیر و توزیع تروریسم بنیادگرایان در سراسر جهان و سیر سیل وار پناهندگان برای کسب زندگی امن! و نجات جانشان برای ادامه حیات .
این تصمیمیم های غلط، آتش جهانی را دامن زده است و اگر تصحیح نشود این شعله آتش جهانی بالا و بالاتر خواهد رفت و نهایتاً قیام و قیامت تودههای ضعیف و زحمتکش جهانی را برپا خواهد ساخت.
اما حادثه دلخراش 13 نوامبر 2015 پاریس و پیامدهای تاکنونی آن نشان میدهد که شرایط کنونی جهان و افزایش جنایت " جنگ جهانی بنیادگرایان" و آخرینش جنایت 2 دسامبر امسال در کالیفرنیا در امریکا برعکس پیامد 11 سپتامبر نیویورک تأثیراتی بسیار خطرناک و منفی روی رژیم ولایی ایران خواهد داشت:
خروج بحران- بعد از 11 سپتامبر نیویورک رژیم ایران توانست به مدد مماشات گران و عملکرد کاملاً غلط آنها مقاومت سازمانیافته ایران را دچار صدماتی بکند و به همین خاطر هم ولایتفقیه توانست بحرانهای حاد حکومتش را به بیرون از ایران منتقل نماید.
ورود بحران- اما تمامی رخدادهای شرایط فعلی و جدیتی که در مسیر حل بحران سوریه در پیش است چنین مینماید که خط حذف اسد - داعش و حمایت از ارتش آزادی و "اپوزیسیون میانهرو" دست بالا را گرفته است. نتیجه چنین خطی برخلاف خط قبلی در رابطه با رژیم ایران (صدور بحران به خارج), ورود بحران به داخل ساختار کلی ولایتفقیه را سبب خواهد شد که درواقع شروعشده است. با توجه به اینکه به خاطر آخرین گزارش رئیس آژانس بینالمللی اتمی آقای " آمانو" مسمومیت ساختار کلی ولایتفقیه بعد از نوشانده شدن جام زهر اتمی توسط مقاومت ایران فلج کننده تر هم میشود . نتیجه:
- اشغال عراق و تقدیم دودستی آن به رژیم ایران توسط امریکا، رژیم را کمی قوت بخشید و مقاومت و هماورد ایدئولوژیکی – سیاسیش یعنی مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران را صدمه زد.
- اما حادثه پاریس و پیامدهای آن نشان میدهد که سیاست غالب مماشات در بعد از 11 سپتامبر و اشغال عراق، کارایی ندارد و این دفعه سرنگونی اسد و تسریع روند سرنگونی رژیم ایران توسط همان مقاومت سازمانیافته اجتنابناپذیر است.