دیرزمانی است که ایادی معلوم الحال و مزدوران رنگارنگ آبروباخته و خودفروخته وزارت اطلاعات آدمکش در کسوتهای گوناگون ازشاعر، نویسنده، تاریخ نگار و زندانی سیاسی واداده اسبق! گرفته تا باصطلاح اعضای سابق مجاهدین که از صحنه مبارزه گریخته و به زیر قبای امن ولایت خزیده و همچنین عناصر شناخته شده ای که خود را بعنوان خانواده های اعضای مجاهدین در لیبرتی جا میزنند، در یک برنامه واریته تکراری مضحک و بسیار چندش آور، البتّه با استفاده از امدادهای غیبی سرویسهای امنیتی خارجی که با دستگاههای امنیتی رژیم سرو سرّی دارند، از هر فرصتی برای ضربه زدن به مجاهدین قهرمان و استوار آزادی ستان در اشرف و لیبرتی سود می جویند. آنها با دنائت و سبعیت تمام بر آن هستند تا برای خوشرقصی در بارگاه ولایت، بزعم خود تنور جنگ روانی علیه مجاهدین و مقاومت ایران را هرچه شعله ور نگاهدارند. این موجودات حقیر که آخرین تتمه های حربه زنگ زده و سوخته دستگاه خونریز حکومت آخوندی در این کارزار کثیف و رذیلانه میباشند، البته بدلیل فقدان کمترین عنصر انسانی و با مزایده گذاشتن شرافت نداشته و غیرت سالها مرده شان در بازار مکاره حکومت جبّار ولایی، به راحتی و بدون هیچگونه تناقضی، با توسّل به دروغهای شاخدار از نوع امام ملعونشان و شیوه لو رفته گوبلز پسندانه، با طرح ادعاهای واهی و بی پایه و با تهمت، افترا و فرافکنی کاملا بگونه ای مزدورانه و مزوّرانه در تلاشند تا داستان بسیار روشن و افتخار آمیز حماسه پایداری شکوهمند رزم آوران مجاهد در اشرف و لیبرتی را ملکوک و مخدوش کنند! بعنوان مثال آنها تا بدانجا پیش رفته اند که هر بار حمله مرگباری از سوی عناصر وابسته به رژیم آخوندی و بطور مشخص سپاه ننگین و خونخوار قدس و فرمانده از رده خارج شده اش قاسم سلیمانی دم موت، علیه مجاهدین پاکباز و جان برکف صورت گرفته با پررویی و وقاحت تمام در مصاحبه با رادیو تلویزیونهای معلوم الحال که بوقهای استعماری و ارتجاعی هستند، با معرفی خود به عنوان سخنگویان البته خودساخته و موهوم ساکنان بیدفاع اشرف و لیبرتی، گناه حملات مرگبار رژیم را به گردن مسئولین مجاهدین و مقاومت می اندازند. این عناصر فرومایه با نعل وارونه زدن و با تعویض جای جلّادان و قربانیان و برای مسموم کردن فضای سیاسی علیه مقاومت، به داستانهای وقیحانه و چندش آور کثیفی متوسل میشوند که گویا این خود مجاهدین هستند که نیرویهایشان را دم تیر دشمنان جرّار قرار میدهند تا با حربه شهید سازی، خود را مظلوم جلوه داده و گناه فجایع و قتل عامهای هولناک را به گردن ولی فقیه بیگناه و مظلوم یک دست بیاندازند!؟ این دقیقا همان تاکتیکی است که شخص خمینی ملعون، این پیرمرد مفلوک دم مرگ، از آغاز کار خلافت شیطانی خود، بنایش را چنین گذاشت و در کمال وقاحت و بیشرمی خاصّ آخوندیش، مدعی میشد که «مجاهدین خودشان خودشان را شکنجه میکنند» و آنرا به گردن رژیمش می اندازند!
خمینی دجّال در همان اوائل کار در یکی از سخنرانیهایش تحت عنوان اهمیت قضاوت در اسلام! در روز 19 فروردین سال 60 در جماران در بین جانیان قضات شرع خونخوارش چنین گفت: «یک وقت یک جایی یک خلافی واقع بشود، خوب، این خلاف را آنها دامن میزنند، تبلیغ میکنند و چه میکنند، زیاد جلوه میدهند؛ اینطور نیست که یک مردمی باشند متعهد به اسلام باشند که نخواهند دروغ بگویند. همین دیشب یا دیروز بود که یک آقایی به من گفت که من رفتم منزل فلان شخصیت، وقتی از پیش آن شخص بیرون آمدم، بعضی از اشخاصی که در دفتر این آقا بودند گفتند که شکنجه شده، اگر بخواهید ببینید اینجا یکی هست. ایشان گفتند بله من میخواهم ببینم. ایشان گفتند که من رفتم دیدم که یک شخصی روی [بدنش] را باز کرد آنجا، گفت که اینها با سیگار هست و من را داغ کردند، من را چه کردند و اسم فلان آدم هم با همین سیگار رویش ثبت بود. اسم یکی از مقامات محترم قضایی، اسم او را میگفت. آن شخص مدعی بود که اینها را با سیگار اینجوری کردند و من را شکنجه کردند و داغ کردند و آن اسم هم رویش بود؛ یعنی، آن اسم را به قول او با سیگار آنجا نوشته بودند. ایشان گفتند که من ابتدائاً به نظرم آمد که خالکوبی کردند. بعد با او صحبت کردم گفتم که کی شما را گرفت.
گفت که یک دستهای تو بیابان آمدند و یک اتومبیل بود و من را گرفتند و شکنجه کردند و چه گفتند. خوب شناختی آنها را؟ گفت نه، سر و کلهشان را بسته بودند آنها. گفتم که کجا شما را شکنجه دادند. گفت که توی همان اتومبیل این شکنجه را دادند و آنها پاسدار بودند. گفتم خوب، تو که میگویی سر و کلهشان بسته بودند، از کجا میگویی پاسدار بودند، شاید رفقای خودت بودن»!
خمینی احمق قادر نبود بفهمد که پاسدار هم میتواند سرو کله اش را ببندد که شناسایی نشود و در همان حال بکار شکنجه اش هم ادامه بدهد لذا انرا به گردن مجاهدین می اندازد و براحتی میگفت که آنها خودشان، خودشان را شکنجه میکردند!! و بعد هم ادامه میدهد:
«بعد من گفتم که تو از این منافقین هستی و اینجا آمدهای شکایت میکنی. پاشو برو، والّا من پدرت را درمیآورم؛ پا شد رفت. اینها یک همچو وضعی دارند. بلکه من شنیدهام از یک نفر آدم که در [محکمه] قضایی بود که در فلان جا - حالا یادم نیست، مثل اینکه شیراز ایشان گفت - که بعضی از اینها آن رفیق خودشان را بیهوش میکنند و شکنجه میکنند، برای اینکه بگویند شکنجه ما داریم. شما سروکارتان با یک همچو مردمی است»
دکتر محمد ملکی که این روزها همچون شیری غرّان با خطابه های شجاعانه و غرّای خود در محکومیت رژیم و جنایاتش علیه مجاهدین و مردم آزاده ایران، لرزه بر اندام دستگاه سرکوبگر خامنه ای مفلوک انداخته، نیز در مصاحبه ای با یکی از رادیوهای خارج کشور (رادیو فردا) در تاریخ 23 آوریل در شرح جنایاتی که شکنجه گران در زندانها بطور خاص بر زندانیان سیاسی اعمال میکنند روی همین موضوع تاکید کرد و چنین گفت:
«بنده با تجربیاتی که دارم در این سی و پنج سال و بارها و بارها در زندانهای مختلف بوده ام و حرفهای این آقایان را شنیده ام، اینها مثل ریگ دروغ میگویند. یادم است در سال 60 در حالیکه من خودم از سقف آویزان بودم و تمام دست و بالم زخمی شده بود و آن همه مشکلات و غیره و ذلک... خمینی می گفت در زندانها اصلا شکنجه وجود ندارد و اینها خودشان خودشان را شکنجه میکنند. از این حرفها زیاد است در این نظام ولایی...»
تراژدی رنجها و تألّماتی که توسط مزدوران عراقی رژیم و در رأس آنها نوری المالکی جنایتکار و فالح فیاض قاتل وسایر شرکای جنایتکارش بر این مجاهدین بی دفاع اعمال کرده از سلسله حملات مرگبار مجاهدین گرفته تا تبدیل لیبرتی به قتلگاه آنان و انواع ایذاء، آزار، اذیّت و محدودیتهای غیرانسانی وصف ناپذیر که بصورت شکنجه های روانی روزمره بر آنها وارد میکنند را هم باید در عداد همین نوع برخورد با واقعیت تلخ کنونی نگریست. در این چند ساله هرگاه حمله مرگباری از سوی دشمن بر این مجاهدان آزادی واقع شده، این رجّاله ها وعمله واکره ولایت، مثل مور و ملخ همه در یک کنسرت از قبل تمرین شده و سازمان یافته، دقیقا یک ملودی زشت و گوش خراش را تحت هدایت و رهبری وزارت آدمکش اطلاعت آخوندی تکرار میکنند. آنها با حالت دایه ای مهربانتر از مادر فغان سرمیدهند که «چرا ساکنان را از آنجا خارج نمیکنید و آنها را عمدا در معرض قتل عام قرار میدهید تا کشته شوند زیرا هر چه بیشتر قربانی بدهید بیشتر مظلوم نمایی میکنید تا به اهداف خود برسید»!؟
آیا این ادعاهای سخیف و رذیلانه دقیقا همان منطق و لحن دجّالگونه خمینی ملعون نیست که جنایات هولناکی را که در مورد مجاهدین و سایر انقلابیون و مبارزین مرتکب شده بود به گردن قربانیانش می انداخت و خود و رژیم آدمخوارش را از آن مبری میساخت؟ پرواضح است که فرزندان دنی خلف خمینی هم دست برقضا بر همین سیاق پدر جانیشان عمل میکنند.
داستان حماسه وار شرح تلاشها، کارها و برنامه ها، ابتکارعملها و فعالیّتهای مستمر و وقفه ناپذیر سالیان مقاومت ایران که با دقّت و پیگیری و مایه گذاری شخص خانم مریم رجوی مدیریت و هدایت میشود و نیز دیگر اعضای خستگی ناپذیراین مقاومت در مجامع بین المللی از ملل متحد گرفته تا اکثر پارلمانهای اروپایی و همچنین سنا و مجلس نمایندگان آمریکا، خود یک مثنوی هفتاد من است که سایر رفقا و همرزمان شورایی و دیگر حامیان و پشتیبانان مقاومت در طی سلسله مقالات کشّاف و دقیق خود به تفصیل به آنها پرداخته اند که نگارنده برای جلوگیری از اطاله کلام از آن میگذرد؛ اما در هر حال شخصا لازم میدانم به عنوان یک عضو این مقاومت برای ثبت در سینه تاریخ گواهی کنم که در طی یک دهه گذشته بویژه از زمان انتقال اجباری مجاهدان از خانه و کاشانه شان در اشرف به قتلگاه و زندان لیبرتی - که قاعدتا قرار بود محل امن ترانزیت آنها باشد - و آنهم صرفا در راستای همان سیاست ننگین و هزاربار آزمایش شده و شکست خورده استمالت و مماشات با رژیم پابگور آخوندی صورت گرفت، این مقاومت تمام همّ و غم خود را به اتم وجه و اکمل جهات برای تامین و تضمین سلامت و امنیّت ساکنان با هدف بازاسکان آنها در کشورهای امن بکار گرفته و از هر امکان متصوّر برای پیشبرد این کار بهره گرفته است که آخرین آن بیانیه قدرتمند بیش از 170 تن از برجسته ترین نمایندگان پارلمان اروپا در این خصوص و نیز ماده الحاقی به بودجه دفاعی دولت امریکا میباشد که خود یکی از بزرگترین دستاوردهای عرصه دیپلماتیک مقاومت است که چشم دشمن و حامیانش را کور و آنها را حسابی دست پاچه و نگران کرده است.
امّا در تقابل با همه این دستاوردهای بزرگ، این مقاومت همیشه با انواع سدّها و موانع غول آسایی از سوی رژیم و حامیان بین الملیش برای در هم شکستن پروژه های بازاسکان و حفاظت و امنیت و سلامت ساکنان مواجّه بوده است. دلیل این امر بسیار روشن و ساده است زیرا که آخوندها بهیچ عنوان تاب تحمل انتقال مجاهدین به هیچ منطقه امنی را در این کره ارض ندارند و در یک فرضیه خیالی حتّی به باز اسکان آنها در کره مریخ هم رضایت نمیدهند! تلاش مذبوحانه آخوندها صرفا این است که مجاهدین را در عراق از میان بردارند. همرزم گرامیمان رفیق مهدی سامع بارها روی این امر تاکید کرده که خامنه ای خواهان حضور مجاهدین نه بر روی خاک عراق بلکه به پندار شرورانه اش در زیر خاک عراق میباشد! یعنی او به چیزی کمتر از نابودی آنها قانع نیست البته این ولی فقیه زهرخورده و درهم شکسته بدون تردید این آرزوی بیهوده را به گور خواهد برد زیرا که وی و رژیم زهر خورده و غرق بحرانش در حالت ممات و شتافتن با سرعتی شتابان بسوی رفیق اسفل السافلینشان میباشند.
شایان ذکر است که امروزه این ترفند مضحک کاملا کهنه و نخ نما شده قلم بمزدان مزبور بسیار لورفته تر از آنست که بتواند ساده لوح ترین آدمهای معمولی را هم بفریبد؛ اما در هر روی از این واقعیت نباید بهیچ وجه غافل بود که آنها از این شیوه برای زمینه سازی جنایات و خونریزیهای آتی علیه ساکنان بیدفاع رزمگاه لیبرتی و نیز بمنظور مخدوش کردن چهره درخشان و اعتبار و حیثیت مقاومت در انظار بین المللی استفاده میکنند. این تشبثات در حالی است که اتّفاقا در این ایّام به یمن تلاشها و ایستادگیهای دلاورانه همین مقاومت و دفاع جانانه حامیان برجسته بین المللیش، مقاومت خونبار و ظفرنمونمان در بالاترین جایگاه رفیع محبوبیت و اقبال سیاسی در مجامع سیاسی و حقوق بشری جهان مطرح است و خامنه ای صرفا این مقاومت را بعنوان دشمن اصلی و قسم خورده اش بحساب میاورد و برای بقیه ترّه ای هم خورد نمیکند.
این مقاومت به یمن مبارزات درخشان خود توانسته دیدگان مشتاقان آزادی ایران زمین را هر چه روشنتر و دلهای مردم رنجدیده ایران را قوّت قلب ببخشد.
در این کوتاه نوشته برآنیم تا بسادگی و روشنی تمام و با ارائه فقط یک سند معتبر و متقن از یک مرجع ذیصلاح بین المللی پته اجناس بنجل ارائه شده در بروکانت این ورشستگان به تقصیر را در این بازار مکاره افشا نموده و آنرا به خوانندگان گرامی عرضه کنیم، حال دیگر خود بخوانید حدیث مفصل از این مجمل!
کمیساریای عالی پناهندگان ملل متجد در ژنو در تاریخ 14 دسامبر 2015 بدنبال حمله وحشیانه موشکی به لیبرتی که منجر به شهادت 24 تن از برجسته ترین فرماندهان و کادرهای مجاهدین از جمله مجاهد قهرمان فرمانده والامقام ارتش آزادی حسین ابریشمچی با بیش از چهار دهه کار مبارزاتی تشکیلاتی در سازمان مجاهدین علیه دو دیکتاتوری شاه و شیخ گردید، بیانیه بسیار پرمحتوایی صادر کرد که از نقطه نظرهای گوناگون حائز اهمیت است. در بخشهایی از این بیانیه چنین آمده است:
کمیساریا در این بیانیه حمله موشکی به لیبرتی را قویا محکوم کرده و به نقل از کمیسر عالی آنتونیو گوترز می نویسد: «من بسیار نگران صدماتی هستم که برکسانی که در کمپ لیبرتی زندگی می کنند وارد آمده است ...و شناسایی و مواخذه مسئولان این واقعه باید ادامه پیدا کند»
اما نکته مورد توجه ما در این بحث موضوع بسیار پراهمیّتی است که بیانیه مزبور به صراحت به آن می پردازد که این خود در واقع مشت محکمی به دهان یاوه گویانی است که در این نوشته به آنها اشاره شد. دربیانیه کمیساریا امده است: ازسال 2011 تا پایان 2015 یعنی طی مدت 5 سال، در مجموع هزار و صد تن از ساکنان اشرف و لیبرتی با هزینه مجاهدین به خارج از عراق منتقل شده اند که حدود یک سوم ساکنان ثبت شده در کمیساریای عالی پناهندگان است.
کمیساریای عالی پناهندگان می افزاید: این نتایج با همکاری و انعطاف ساکنان لیبرتی بدست آمده که علیرغم شرایط سخت از جمله حمله موشکی ۲۹ اکتبر ۲۰۱۵ که منجر به جان باختن ۲۴ تن از ساکنان و مجروح شدن ده ها تن از آنان شد، پروسه را ادامه دادند.
کمیساریا خاطر نشان می کند: «تعهد و تأمین عمدة هزینه های انتقال به آلبانی توسط ساکنان، شامل هزینه انتقال و مخارج زندگی افراد در این موفقیت نقش کانونی وحیاتی داشته است».
درود بر قهرمانان آزادی ستان مجاهد و با تعظیم و تکریم به مبارزات و پایداری شکوهمندشان که مایه افتخار تاریخ ایران و هر ایرانی آزاده یی هستند. بدون شک با یاری مردم رنجدیده ایران و با دستهای پرتوان این مبارزان پاکباز و در سایه رهبری خردمندانه این مقاومت، آزادی مام میهن به زودی محقق خواهد شد. آنهم به کوری چشمان مزدوران جنایتکار آبروباخته و همه حامیان استعماری و ارتجاعی این رژیم ضدّ ایرانی و ضدّ بشری.
درود بر آزادی