رژیم فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران در کنار بقیه مقامهای ضد انسانی مثل تعداد کودکان خیابانی، معتادان، فروش کلیه، به عنوان بزرگترین زندان روزنامه نگاران جهان شناخته می شود. دستگاه سانسور و ممیزی این رژیم از مخوف ترین دستگاههای سرکوب در جهان معاصر است. حزب نازی آلمان، ک. گ.ب درشوروی سابق، اشتازی در آلمان شرقی به گرد پای وزارت اطلاعات و سازمانهای موازی سرکوب در ایران تحت حکومت آخوندها نمی رسند. قوانین ارتجاعی نهی به معروف و نکر از منکر، انواع و اقسام نیروهای سرکوب با نام های مختلف برای بر پا نگهداشتن ام القرای سرکوب فعالیت شبانه روزی دارند. مهمترین نقش تمام نهادهای حکومتی سرکوب است. ماده 10 قانون امر به معروف و نهی از منکر
ماده ۱۰ ـ وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان بسیج مستضعفین، شهرداریها و سایر نهادها و دستگاههای فرهنگی مکلفند شرایط اقامه امر به معروف و نهی از منکر و بالابردن سطح آگاهیهای عمومی در این خصوص را از طریق آموزش و اطلاعرسانی فراهم کنند؛ که البته باید به این لیست سازمانهای بسیج و دفاتر امام های جمعه و و را اضافه کرد. در ستاد سرکوب نهی به معروف و نهی از منکر حتی وزیر صنعت، معدن و تجارت هم عضویت دارد.
توضیح جزئیات این قوانین را به زمان دیگری موکول می کنم. ولی همین ماده بیانگر ابعاد سرکوب و انحصارطلبی دستگاه خلافتی است که هیچ صدائی جز مجیز گوئی را بر نمی تابد.
وضعیت رسانه های خبری فارسی زبان در خارج از ایران
رسانه های فارسی زبان اگر وابسته به دولتی باشند پیش برنده سیاست های خارجی این کشورها در برابر رژیم ایران هستند. رسانه هائی مثل بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فرانسه، رادیو دویچه وله، رادیو فردا. این رسانه ها به علت تأمین مالی در فکر نیازها و خواست مردم نیستند.
اما صدائی است که صدای مردم است. هرچه که رژیم در مورد ماهواره و مضرات آن یاوه سرائی کرد نتیجه معکوس داد.
این صدای آزادی است که نامش سیمای آزادی است و به مثابه پژواک خواسته های مردم جایگاه ویژه خود را پیدا می کند. صدائی که برای برقراری آن از فراسوی دیوارهای بتونی زندانهای ایران پیام می رسد. صدائی که امید را دردل مردم زنده نگهمیدارد. شعله پاکروان مادر ریحانه جباری درصفحه فیس بوک خود می نویسد: به دکتر ملکی گفتم جمله ی زیبای شما تبدیل به آوازی شده شنیدنی. ایشان آواز مذکور را شنیده بودند. جمله ی زیبای " ز گهواره تا گور آزادی بجوی " که اگر آزادی باشد عدالت و کرامت انسانی قربانی نخواهد شد.
دکتر ملکی درقسمتی از سخنان خود در مراسم خاکسپاری مادر داعی می گوید: این همه کشتید این هم زدید این همه بریدید. تیر زدی، تبر زدی، تبر زدی، تبر زدی، بر تن بی سپر زدی، دیگه وقتی دیدی اینها کافی نیست با موشک ۸۰ موشک فکر کردی همه چیز را از بین می بری اما مطمئن باش، مطمئن باش تا یکی دو ماه دیگر لیبرتی از اولش هم زیباتر و بهتر و قشنگ ترخواهد شد.
تا هستند کسانی که دلشان به حال این ملت می سوزد و تا هستند کسانی که فریاد می زنند زگهواره تا گور دانش بجوی و دانش را بر می دارند و میگویند ز گهواره تا گور آزادی بجوی
آن دانشی که در کنارش آزادی نباشد دانش نیست
در دانشگاهی که به اصطلاح خیلی استاد و دانشمند وجود داره اما کوچکترین توجهی به وضع فلاکت بار و غم انگیز جامعه ندارد و دزدیها و چپاول گریها را می بینند و سکوت می کنند. بله در این جامعه باز هم باید گفت: ز گهواره تا گور آزادی بجوی!
روزهای همیاری روز غلامرضا خسروی، زندانی سیاسی که به علت کمک مالی به سیمای آزادی سربه دارشد، است. غلامرضا در دلنوشته ای که از او به یادگار مانده می نویسد: بنام خدا و بهنام آزادی
آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی
راه رهایی؛ راه خدا و خلق؛ راه تکامل و تعالی و نیل به جامعهای آزاد و رها پر فراز است و پر نشیب؛ با رنجها و شکنج ها و مصائب بسیار؛ با گردنهها و راهزنان و شبپرستان بیشمار. طی این مسیر پر مخاطره جز با فدای حداکثری میسر نمیگردد. فدایی مستمر و مداوم؛ هر زمان چیزی را باید فدا نمود؛ پدر، مادر، همسر، فرزند، مال و دارایی و در یک کلام همه چیز را و سبکبال پرواز نمود؛ پروازی بلند و با چشماندازی وسیع و پهناور تا هماره تاریخ!
روزهای همیاری روز صبا است که با لبان تبدارش گفت: تا آخرش ایستاده ایم. روز آسیه است که از دریچه دوربینش دنیای زیبا وجاودان مبارزه را ازیکسو و از طرف دیگر دژخیمی ولی فقیه و دست نشاندگانش را در اشرف در معرض دید قرار داد.
همیاری با سیمای آزادی یک وظیفه است، آنجا از چهارگوش دینا ایرانیانی که دل در گرو آزادی مردمشان را دارند به پا می خیزند که این صدا را زنده نگهدارند. زبان از بیان شور و احساسات ایرانیان آزاده، حامیان مقاومت ایران و مجاهدین خلق قاصر است.
روزهای همیاری آینه ایران آزاد فرداست که در آن هر ایرانی فارغ از عقاید مذهبی، قومی و ملیتی کرد، ترک، بلوچ، لر، عرب و فارس جایگاه خودش را دارد. روزهای همیاری روزهای "کس نخارد" است که می توان به جهان نشان داد که می توان به مردم تکیه کرد و پژواک خواسته های آنان بود و به جز به مردم به هیچ کس و هیچ قدرتی وابسته نبود.
پیش به سوی هرچه شعله ور کردن روزهای همبستگی ملی با سیمای آزادی