پیرو این اقدام تروریستی بود که بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی متحدا ضمن محکوم نمودن آن، روابط خود را با دیکتاتوری ولی فقیه قطع نمودند که از آن جمله باید به بحرین، امارات متحده عربی و سودان اشاره کرد.
خبرگزاری سپاه پاسداران (14 دیماه 1394) در گزارشی ضمن اعتراف به هراس رژیم از پیامدهای این رخداد از جمله نوشت: «یک منبع دیپلماتیک با اشاره به اقدام ریاض در اعلام قطع رابطه دیپلماتیک با تهران، از تلاش عربستان برای اقدام متحد در بین کشورهای حاشیه خلیج فارس خبر داد».
همچنین به گزارش سایت مجاهدین خلق (15 دیماه 1394): «در سوریه ارتش فتح از نیروهای اصلی رزمنده سوریه از تصمیم عربستان سعودی برای قطع رابطه با رژیم ایران حمایت کرد. این گروه رژیم تهران را عنصر بیثبات کننده منطقه دانست.
از طرف دیگر ائتلاف ملی سوریه طرح عربستان سعودی و قطع روابط این کشور با رژیم ایران را تأیید کرد. همچنین دولت موقت لیبی پشتیبانی خود را از عربستان سعودی در مقابل تجاوزات رژیم ایران اعلام کرد».
به یقین نیاز خامنه ای به صدور بحران آنهم در مقطع کنونی و بویژه در دوران پسا زهر خوران اتمی که وی مسئولیت تام و تمام شکست های استراتژیک رژیم را بعهده دارد، کاملا روشن است. همچنین این حملات سازمان داده شده یک روز پس از آنکه ولی فقیه زهر خورده و طلسم شکسته، کشور همسایه را تهدید کرد، بوقوع پیوستند که خود تائیدی بر دخالت شخص شخص خامنه ای در این اقدام تروریسستی است. اوباش حکومتی با بالارفتن از دیوارهای سفارتخانه یک کشور خارجی، به مانند سنوات پیشین، ضمن لگد مال کردن هرگونه عرف دیپلماتیک، دیگر بار آن روی چهره یک دیکتاتوری مذهبی را به نمایش گذاشتند که خود در سرکوب، کشتار، شکنجه و قتل دگر اندیشان و اقلیت های قومی و مذهبی کارنامه ای خونین دارد.
بالارفتن از دیوار سفارتخانه های خارجی و به تبع آن به آتش کشیدن آنها همواره بخش جداناپذیری از سیاست صدور بحران به خارج از مرزها بویژه در سربزنگاه های مهم و برای روحیه دادن به نیروهای زهوار در رفته رژیم می باشد. خاطرمان هست که در 13 آبان 1358 و زمانیکه بحران های روبه رشد داخلی و خواسته های بحق نیروهای دمکراتیک و مردمی مانند مجاهدین خلق برای دستیابی به دمکراسی و آزادی هر روز حلقه را بر رژیم آخوندی تنگ تر می کرد، به ناگهان به فرمان خمینی دجال نیروهای خط امامی که امروز بخشی از متولیان دولت آخوند روحانی هستند، با حمله به سفارتخانه و کنسولگری های آمریکا، بخش هایی از آن را به آتش کشیده و ضمن گروگانگیری اتباع این کشور به بحرانی بنام بحران 444 روزه گروگانگیری دامن زدند. چنین سناریویی نیز سال های بعد علیه سفارتخانه های متعدد خارجی مانند سفارت کویت، فرانسه، روسیه، پاکستان و نیز در سال 2011 از سوی اوباش وابسته به بیت خامنه ای علیه سفارتخانه انگلیس طراحی و به اجرا گذاشته شد و بدین سان سنگ بنایی را که بنیانگذار دیکتاتوری مذهبی در آغاز انقلاب ضد سلطنتی پایه گذاری کرده بود، به صنعتی بنام «آتش زدن سفارتخانه های خارجی» تبدیل گردید.
بهرحال از هر منظر که به تحولات اخیر بنگریم به یقین باید اذعان کرد که دیکتاتوری زهر خورده آخوندی و در راس آن خامنه ای بازنده اصلی این بحران می باشد. یک سایت نزدیک به دلواپسان باند رفسنجانی – روحانی در گزارشی شکست رژیم در صدوراین بحران را پیشا پیش اینگونه به تصویر کشیده است: «باید بدانیم بالارفتن از دیوار هر سفارتخانهای در تهران یک گل به خودی بزرگ است که میتواند مشکلات فراوانی را برای جمهوری اسلامی فراهم کند.
ابراز نگرانی دبیرکل سازمان ملل از حمله به سفارت عربستان در تهران به خوبی حکایت از این معنا دارد. در حادثهای که ایران میتوانست بهترین بهرهبرداری را از آن علیه حکومت سعودی داشته باشد، حالا تبدیل به چماقی علیه جمهوری اسلامی شده است». (سایت حکومتی عصر ایران 14 دیماه 1394)