سینا دشتی:‌ بحران در خارج، بحران در داخل، افق تحولات چیست؟

دکترین سیاست خارجی جمهوری آخوندی در مورد عربستان سعودی به طور بسیار روشنی در وصیت نامه ی خمینی فرموله شده است. او در این متن به طور بسیار واضحی به عربستان سعودی حمله میکند و مینویسد: «... و در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا و شوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الهی - لعنت الله وملائکته و رسله علیهم - است، بطور کوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود»، و اخیراً قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرف خارج از تعلیمات اسلامی که خود را به دروغ به اسلام بسته‏ اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می‏کنند و به اطراف می‏فرستند.
و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج میکنند. ما همه دیدیم قرآنی را که محمدرضا خان پهلوی طبع کرد و عده‏ای را اغفال کرد و بعضی آخوندهای بی خبر از مقاصد اسلامی هم مداح او بودند؛ و می بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بی ‏پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغات مذهب ضد قرآنی میکند و وهابیت، این مذهب سراپا بی اساس و خرافاتی را ترویج می‏کند؛ و مردم و ملتهای غافل را سوق به سوی ابر قدرتها میدهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره ‏برداری میکند».

با این پیشینه تعجبی نداشته که عربستان سعودی و بالأخص دیپلوماتهای او هدف اعمال تروریست های رژیم در لبنان، ترکیه و حتی تایلند قرار گرفته و به قتل رسیدند. چند سال پیش FBI توطئه بمب گذاری در واشینگتن و قتل سفیر وقت عربستان در امریکا وزیر خارجه فعلی این کشور - را کشف و مزدوران رژیم را دستگیر کرد. علاوه بر این شواهد دخالت مستقیم رژیم در بمب گذاری خوبر هم به اندازه ی کافی وجود دارد و تنها سیاست مماشات امریکا باعث در رفتن رژیم از عواقب جدی بوده است.
مورد مهم دیگر استفاده از تسخیر سفارت به مثابه ابزار پیشبرد سیاست خارجی رژیم است که رژیم بارها به آن دست زده و نیازی به شرح طولانی ندارد.
سیاست صدور ارتجاع در هر کشوری که با رژیم مراوده دارد از جالب ترین پدیده های است که واقعا مثل «مار در آستین، پرورندان» را تداعی میکند.
مراکز تجاری، فرهنگی و مساجدی که توسط رژیم اداره میشود، در محور اجرای این سیاست قرار گرفته اند.
با شروع بهار عرب و تهدید سقوط بشار اسد، دخالت نظامی رژیم در سوریه ابعاد کلان گرفت و رژیم با استفاده از نیروهای حزب الشیطان لبنان و سگ زنجیری رژیم در عراق - نوری مالکی - برای نجات رژیم جنایتکار اسد، بسیج شد. در یمن هم جاه طلبی های رژیم به حمایت از حوثی ها به تسخیر بخش های عمده ی این کشور و کودتای قدرت انجامید. واکنش نظامی عربستان و تشکیل ائتلاف نظامی در حمایت از رئیس جمهور و نیروهای مردمی، معادلات جاه طلبانه ی رژیم را بهم ریخت. مقابله ی مردم سوریه با نظام بشار اسد ادامه یافت. هژمونی گسترده ی رژیم در دولت عراق هم از دست رفت.
ولی فقیه تضعیف شده در بعد از قیام های سال ٨٨ به شدت کارتهای استراتژیک خود را از دست داد و در نهایت مجبور به عقب نشینی در مقوله ی اتمی و به کار گماردن روحانی ابن رفسنجانی، شد تا از راه گشایش مفروض از «شر قیام» خلاصی یابد.
اتحادیه ی تجارت نفت و خون اروپا هم به دوختن کیسه های عریض و طویل برای بازار تشنه لب یاران یزید در ایران هفتاد میلیونی پرداخت و چه افسانه های در مورد رشد موعود اقتصادی و پر شدن جیب حضرات، ردیف نشد.
حمله به سفارت و به آتش کشیدن آن، تنها یک باج خواهی سیاسی است و تمامی ناظرین و خبرگزاری ها هم بر روی سازمان یافتگی این تظاهرات «خود جوش؟» تاکید داشتند.
واکنش قطع روابط دیپلوماتیک و تجارتی و لغو پروازهای بین دو کشور از جانب عربستان، با واکنش های زبونانه ی که امریکا و اروپا تا بحال در موارد مشابه نشان داده بودند و رژیم به دود انها معتاد شده بود، فرق میکرد. عربستان در مجموعه موضع گیریهایش علیه رژیم به نقطه اصلی یعنی ضعف ولی فقیه اشراف دارد.
نیویورک تایمز نوشت که رژیم ایران که در حال خلاصی یافتن از تحریمهاست، اکنون اما بسیار ایزوله شده است. باند اکبر- کلید ساز که اول کار بنا به ماهیت ضد انسانی شان نمی توانند، کاملا خود را باند عظما جدا کنند اما بیشتر نگران اینده سیاسی پروژه ی تعامل اقتصادی و سیاسی با غرب هستند، از حرکت اشغال سفارت انتقاد کردند، اما نمیتوانند خوشحالی خودشان از بور شدن رقیب و به زیر غلطیدن عظما در تعادل درونی که خود را در انتخابات خبرگان نشان خواهد داد، پنهان کنند. در فردای حکم دادگاه میکونوس رژیم مجبور به قطع فعالیتهای تروریستی خود در اروپا شد. خواست عربستان و متحدین فراتر از یک معذرت خواهی دیپلوماتیک است، انها خواستار قطع فعالیتهای تروریستی رژیم در کشورهای منطقه هستند.
تصویر عظما بدون شاخ اتمی و دندان تروریسم، پیامی جز ضعف کامل رژیم ندارد. این یک فرصت تاریخی برای تهاجم به کلیت این جرثومه پلید ضد تاریخی است.