هادی مظفری:‌ بشنو، این فراخوان تاریخ است

روحانی رئیس جمهور هیولایی به نام ولی فقیه کفش و کلاه کرده تا با سفربه کشورهای اروپایی، شاید بتواند رژیم فلاکت زده آخوندها را از تنگناها و منجلابی که در آن گرفتار آمده، نجات دهد. در این راستا او پنجشنبه آینده یعنی بیست و هشتم ژانویه در پاریس خواهد بود تا در فضایی آکنده از بوی نفت دولتمردان فرانسوی را راضی به حمایتهای سیاسی و اقتصادی از حکومت ورشکسته ارتجاع نماید.

اگر همه چیز این جهان سر جای خودش قرار داشت و اگر تمامی دولتها خود قوانین سفت و سخت دستگیری مجرمین و جنایتکاران مخصوصا از نوع حکومتی شان را جدی می گرفتند و به آنها عمل می کردند، این شیّاد جنایتکار باید بلافاصله در بدو ورود به فرودگاه دستگیر شده و کت و کول بسته با اولین پرواز راهی هلند و دادگاه «لاهه» اش می شد.
اما دریغ و افسوس که جهانی که ما در آن زندگی می کنیم بر مدار دیگری می چرخد و دیکتاتورها با به حراج گذاشتن منابع و منافع ملی و میهنی سرزمینهایی که بر آنها حکومت می کنند، برای خود مشروعیت و زمان می خرند. لاجرم تقاص تمامی زد و بندهای پشت پرده را هم این ملتها هستند که باید پس داده و بار سنگین رنجها و دردها را بر دوش کشند.
در میهن تحت اشغال ما دیرگاهی است که جامه فریب و نیرنگ «تعامل و اصلاح» رنگ باخته و نخ نما شده است. وقتی عنوان می شود که این آخوند فریبکار و جانی را باید رهسپار دادگاه «لاهه» اش نمود، به این دلیل است که او تمامی شرایط لازم برای قرار گرفتن در جایگاه یک متهم به جنایت علیه بشریت را داراست. یک مقام امنیتی کهنه کار در راس شورای باصطلاح امنیت ملی، همدست در تمامی جنایتهای حکومت آخوندی از ابتداء تا همین امروز که قرعه ریاست جمهوری به نامش خورده است.
کارنامه دولت او حالا پس از دو سال و اندی خود گویای خیلی از واقعیتهاست. یک قلم بیش از دو هزار اعدام مبین نوع «اعتدالی» است که او از ابتدا در مورد آن سخن می گفت. دولت تدبیر و امیدی که او از آن دم می زند دقیقا تا امروز در اعدام بیش از دو هزار انسان نمود و تجلی یافته است.
افزایش فقر، رشد روزافزون بیکاری و متعاقب آن روی آوردن جوانان آن مرز و بوم در ابعادی گسترده تر به انواع مخدرها و اعتیاد خانمانسوز، قسمتهای دیگری از پرونده این آخوند امنیتی را در این دوران به نمایش می گذارند.
در این میان انتخاب وزیری بدنام و جنایتکار آنهم در پست و سمت وزارت دادگستری همچون مصطفی پورمحمدی طنز تلخی است که نشان می دهد این آخوند امنیتی سابق با سوء پیشینه آخوند قاتلی به نام مصطفی پور محمدی ملقب به «وزیر مرگ» که در قتل عام سال شصت و هفت نقش تعیین کننده و اساسی داشت، هیچگونه مشکلی ندارد.
وزیر کار او علی ربیعی معروف به «عباد» نیز سالها از اعضا و فرماندهان سپاه سرکوبگر خمینی بوده و از چهره های مخوف امنیتی، اطلاعاتی به شمار می رود و از او بعنوان یکی از آمرین و طراحان قتل های زنجیره ای نام برده می شود. او فقط برای سرکوب هر چه بیشتر کارگران رنجدیده میهنمان بر این سمت و پست گمارده شده است.
بنابراین در اوصاف این روباه مکار و وزیران کابینه اش باید گفت: «کند همجنس با همجنس پرواز».
چرا روحانی دست به سفرهای خارجی می زند؟
اوضاع اسفبار و رو به اضمحلال رژیم فاسد و جنایتکار آخوندها، مخصوصا اینروزها و حتی پس از لغو تحریمها خرابتر از آن است که آخوندها بتوانند حداقل با سیلی روی سیاه خویش را سرخ نگه دارند. سقوط قیمت نفت باعث شده تا حتی دلارهای آزاد شده نیز نتوانند پاسخگوی مخارج موجود بوده و از پس هزینه های صدور تروریسم به اقصی نقاط جهان برآیند. این در حالیست که رژیم توان اتمی شدن خویش را نیز از دست داده و با این اوضاع و احوال در موضع ضعف و ناتوانی قرار گرفته است.
آخوند روحانی برآن است تا پس از برجام نافرجامی که گریبانگیر نظام شده است، با سفر به کشورهای اروپایی آنها را راضی به سرمایه گذاری در داخل ایران نماید. این دقیقا همان چیزیست که دولت او از ایرانیان خارج کشور با سرمایه ای بالغ بر هشتصد میلیارد دلار نیز انتظار دارد و در این خصوص خوابهای پنبه دانه ای کم ندیده است. این نکته را اتاق بازرگانی رژیم اینگونه توضیح داده است:
«در عصر جهانی شدن اقتصاد و تحکیم اصول سازمان تجارت جهانی، جذب سرمایه گذاری خارجی ضرورتی برای بازار سرمایه، تقویت پروژه خصوصی سازی و نیاز اقتصاد ملی به رشد و توسعه اقتصادی به شمار می رود».
در یک کلام اقتصاد مملکت را با دزدی ها و اختلاس های نجومی و کشیدن چک از جیب ملت برای صدور تروریسم و ایجاد یا ادامه بحران در اقصی نقاط جهان از جمله سوریه، عراق، یمن، لبنان و افغانستان و کشورهای آفریقایی به فنا داده اند و حالا که اوضاع را وخیم دیده اند و کفگیر به ته دیگ خورده است، کاسه گدایی به دست گرفته و برآنند تا با بذل و بخشش از سرمایه های ملی و میهنی، غربی ها را ترغیب به سرمایه گذاری نمایند.
البته حق هم دارند. کارنامه سیاه حکومتشان با بیش از دو هزار اعدام در عرض دو سال و اندی، ممهور و سیاهتر نشده است. از سرکوب مردم ایران دست برداشته اند. زندانیان سیاسی را آزاد کرده اند. مارک شهروند درجه دو بودن را از پیشانی زنان محروم میهن زدوده اند. آزادیهای فردی و اجتماعی را پاس داشته اند.
 همین دو ماه پیش کمپ پناهندگی لیبرتی را با هشتاد موشک مورد حمله قرار نداده اند. دستور تولید موشک بیشتر و مخربتر آنهم با «شدت و جدیت» صادر نکرده اند و موشکهایی با برد بیشتر و خطرناکتر نیز هوا نکرده اند. از دیکتاتور جنایتکار سوریه با پول و سلاح و سپاه، حمایت نکرده اند و هیچ نقشی هم در بر هم زدن امنیت و ایجاد هرج و مرج و ترویج فرقه گرایی در منطقه و کشورهای همسایه ایفاء نکرده اند. از در و دیوار سفارتخانه ها نیز بالا نرفته اند و به آتش نکشیده اند.
 حالا هم البته حق دارند که پاشنه نعلینها را کشیده و عبا بردوش با چهارتا شلنگ تخته خودشان را به پاریس برسانند و با سلام و صلوات کاسه گدایی جهت حفظ نظام الهی ولایت فقیه بچرخانند و کسی هم حق نداشته باشد اعتراض کند و بگوید که چرا؟!
هموطنان عزیز:
وقتی جامعه جهانی در خصوص جنایتکاران و آمران و عاملان کشتارها و قتل عامهای جمعی و ناقضان حقوق انسانها، به وظیفه انسانی و وجدانی خویش عمل نمی کند، بار سنگین انجام وظیفه لاجرم بر دوش انسانهایی می افتد که در وهله نخست خود از قربانیان اینگونه حکومتها به شمار می روند. نشستن و منتظر ماندن، فرجامی جز تکرار و ادامه سیاستهای سرکوب و اعدام در پی نخواهد داشت.
برای افشای هر چه بیشتر مقاصد این روباه حیله گر، برای برهم زدن میزی که هیچ نفعی به حال مردم ایران نخواهد داشت و برای بیدار کردن اربابان قدرت جهانی و وادار کردن آنها به توجه بیشتر نسبت به حق و حقوق انسانی مردم فقر و فلاکت و اختناق زده ایران، چاره و راهی جز به پا خاستن نیست. بیائید تا با لرزاندن میدان «تروکادرو» در زیر گامها و طنین فریادهای اعتراضهامان، در روز بیست و هشتم ژانویه به وظیفه ملی و میهنی و انسانی خویش عمل نمائیم.
هموطن
مشغله هایت را زمین بگذار
 با عزم جزم و سینه ای مملو از تنفر
نسبت به جابران و زورگویان عمامه دار
به نام ملتی محروم از آزادی
قدم به میدان بگذار
بشنو، این فراخوان تاریخ است
میدان «تروکادرو» ما را فرا می خواند.

22 ژانویه 2016 میلادی (2 بهمن 1394)