حالا هم با اینکه کشورهای مثلا متمدن اروپایی ـ ایتالیا و فرانسه ـ در روزگار بی آزرم و درخدمت مافیای تجارت، بی آبرویی و ننگ پذیرش جلاد قباپوش را به بهای ذبح حقوق بشر حتی غیر شرمگینانه پذیرفته اند با اینهمه اما گمان نمیکنم اروپای دو جنگ خونبار جهانی را از سر گذرانده و فاجعه هولناک هیتلر را با 60 میلیون کشته تجربه کرده اصلا جاودانگی جلادان بشر و دیکتاتورها آنهم از نوع هار مذهبی آن را در ایران با چشم انداز روشنی از سرنوشت آنها ارزیابی کرده، به آن دل بسته و یا آن را زیاد خوش داشته باشند. سرمایه گذاری و معاملات عظیم تجاری همیشه و هر جا زمینه ای امن و امنیت کشورهایی برخوردار از ثبات سیاسی و اجتماعی را میطلبد چیزی که در ایران گزیده از فاشیسم مذهبی، امری محال و به تجربه نزدیک چهل سال، در حد خواب و خیال بوده و خواهد ماند آنهم در بحبوجه آوار اتمی بر سر ملایان، بحرانهای گسترده، عمیق و بی مهار اجتماعی، بیکاری و فقر وحشتناک تحمیلی بر مردم ایران، انتخابات دردناک پیش رو و دریدن گرگهای هار یکدیگر را. اینهمه وقتی در اعتراض، خیزش و قیام مردم ایران ـ متأثر از ایستادگی افسانه ای اسطوره های لیبرتی ـ و مبارزه سیاسی بی امان مجاهدین در خارج کشور هم ضرب میشود، وقوع انقلاب راستین دیگری را نوید میدهد در بهمنی دوباره و در راه که طنین گامهای آن حالا نیز شنیده میشود.