در این چند روز، روحانی از شوق حضور در این کشورها،(که فقط برای چپاول اموال مصادره شده در ماجرای تحریم ها دندان تیز کرده اند) بارها از ذوق زدگی بیش از حد، حرف هایی زد که ماهیت واقعی این رژیم را آشکار می کند.
او در بخشی از حرف هایش گفت: اگر ظریف نبود، ما الان اینجا نبودیم.
حالا برگردیم به شعارهای دجال پیر که می گفت: نه شرقی و نه غربی.
سیاست کاملا دروغی که، در دوره خودش، به هم آغوشی با شرق و التماس به غرب رسید.
و اکنون رئیس جمهورشان، در یک دعوت به غرب اینگونه ذوق مرگ می شود.
یا در جایی دیگر گفت: کلید رابطه با آمریکا، در ایران و نزد ما نیست، کلید در آمریکاست، اگر نزد ما بود حتما از آن استفاده می کردیم.
شعارهای ضد امپریالیسمی که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند را از خمینی را هنوز کسی فراموش نکرده.
که در همان زمان به غلط کردن افتاد، و برای خرید اسلحه، نه تنها از آمریکا، که به اسرائیل هم التماس کرد. و واسطه فرستاد.(همانطور که در خاطرات منتظری هم به آن اشاره شده).
حالا هم روحانی، با حقارت تمام اظهار کاسه لیسی ارباب بزرگ را دارد. و کلید ارتباط را نزد ارباب می جوید.
هر چند، خیلی قبل تر و در هنگام انتخابات، آنجایی که گفت: برای ورود به ده باید دم کدخدا را دید، موضع خود و مرادش رفسنجانی را در غلامی، به آگاهی کامل آمریکا و اوباما رسانده بود.
و گرنه این همه نرمش و تغییر موضع را از آمریکا و اوباما شاهد نبودیم.
و اگر نبود حمایت کدخدا، رفسنجانی هرگز چنین بی محابا، در مورد شورایی کردن قدرت خامنه ای حرف نمی زد.
و روحانی در خارج از کشور در باره شورای نگهبانشان سخن نمی گفت.
آری، حکومت دجالان به انتهای خط رسیده، و برای دوام بیشتر به هر طناب پوسیده ای چنگ می زند.
حال اگر این امر، گردش 180 درجه ای را هم خواستار باشد، چه باک، رفسنجانی از زیر عبایش یک خاطره دیگر بیرون می آورد، همانگونه که برای خامنه ای کرد.
خلاصه جنگ بر سر هژمونی به بالاترین درجه رسیده، و دو طرف برای دست یابی به قدرت تمام نیروهای خود را به صف کرده اند، و از هر اهرمی استفاده می کنند.
استفاده کردن از اسم نوه خمینی دجال تا بلعکس رد صلاحیت کردن یدک کش نام خمینی.
در این میان گروه اول، جناح مقابل را از تکرار حوادث 88 می ترسانند، تا به هدف خود که تضعیف خامنه ای است دست یابند.
تصور کنید رژیم آخوندی با چند رهبر اداره شود، واقعا مضحک خواهد بود. و به این صورت سنگ بنایی حکومت ظالمانه شان که ولایت مطلقه فقیه است بر فنا خواهد رفت، و از آن پس جام های زهر پیاپی است که باید بنوشند.
در آخر می خواستم به این مطلب اشاره کنم که، عاقبت این رژیم هیچ نیست جز، سرنگونی با دست های خلق قهرمان و فرزندان همیشه در صحنهء مجاهدشان.
همان گونه که در تظاهرات ضد روحانی و رژیم اعدام و تازیانه در فرانسه شاهد حضور خلق مجاهد و همیشه در صحنه بودیم.
و از این حضور پرافتخار بر خود بالیدیم.
با صدایی رسا فریادمان را به گوش جهانیان رساندیم، که مماشات با رژیم زهر خورده آخوندی دوامی نخواهد داشت و به امید خدا پیروزی نزدیک است.
نردبام زندگی ما و منی ست
عاقبت این نردبام افتادنی ست
لاجرن آن کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست.
به امید پیروزی خلق در زنجیر