وی در ادامه به بحران دیگری بنام شکاف طبقاتی که منجر به رشد شدید فقر شده است، اشاره کرده و می افزاید: «آمارها نشاندهنده وضعیت سلامت اجتماعی هستند. به عنوان مثال اختلاف هزینهکرد دهک اول با دهک دهم در سبد غذایی 10 برابر است. به عنوان مثال اگر خانوادهای در دهک اول درآمدی 400 هزار تومان برای تغذیه هزینه میکند، این میزان در دهک دهم به 4 میلیون تومان میرسد». (سایت حکومتی تابناک 11 اسفند 1394)
بحران بی عملی دولت های دست نشانده ولی فقیه بویژه دولت آخوند روحانی در زمینه ریشه کن کردن بیسوادی در کشور بحدی است که یک سایت حکومتی در این مقاله ای تحلیلی، افت نرخ بیسوادان در کشور طی 5 سال گذشته را تنها “19 هزار نفر» اعلام کرده است.
بنابراین گزارش (سایت حکومتی ابتکار نیوز 11 اسفند 1394): «همانطور که سرشماری ها نشان میدهد که در سال 1390، 9 میلیون و 719 هزار نفر در کشور که حدود 14 درصد جمعیت را تشکیل میداد، بی سواد مطلق اعلام شدند. از این میان، حدود سه میلیون و 456 هزار نفر یعنی حدود 7 درصد، از این تعداد در گروه سنی 10 تا 49 سال قرار داشتند. 54 درصد این افراد بی سواد، حداقل یک فرزند مدرسهای داشتند. همیشه گریزی به گذشته میتواند عمق فاجعه یا راه موفقیت را در مسیرها نشان دهد. آماری که از سال 1387 تا امروز، چنگی به دل نمیزند، هیچ، بلکه دردی به دردهای دیگر در زمینه آموزش و تحصیل ایرانیان اضافه میکند. در سال 1387، معاون آموزشی نهضت سواد آموزی کشور از آمار 28 میلیون نفری جمعیت کشور خبر دارد. علی ابراهیمیان با تاکید بر اینکه معیار باسواد بودن، فقط خواندن و نوشتن نیست، اظهار کرده بود که آمار باسوادی باید تعریف عملیاتی داشته باشد و این از وظایف آموزش و پرورش است و البته قرار بود پایان برنامه چهارم توسعه، میزان باسوادی به حد نصاب 6/96 درصد در رده سنی 10 تا 29 سال، محقق شود؛ یعنی تا پایان سال 1389؛ اما چه اتفاقی افتاد؟ 19 هزار نفر کم شد!».