وی در ادامه (سایت حکومتی انتخاب ۳ فروردین ۱۳۹۴) به بحران گرانی و رشد فزاینده تورم از زمان برروی کارآمدن دولت آخوند روحانی اعتراف نموده و می افزاید: «افزایش قیمت ها در سال های گذشته موجب پایین آمدن قدرت خرید خانوارها شد به طوریکه درآمد یک خانواده کفاف خرج های اولیه را هم نمی دهد».
ترجمان این سخنان به معنی گستردگی ابعاد فقر و فلاکت در ایران است. برای نمونه بنابرداده های حکومتی بحران فقر اکنون به بحران فلاکت برای کارگران تبدیل شده است. پیشتر یک کارگزار حکومتی در بخش کارگری در سخنانی ضمن اعتراف به این واقعیت گفته بود: «کارگران حقوقشان بین ۷۱۲ هزار تومان تا ۹۰۰ هزار تومان است که از این میزان حقوق هم باز مالیات کم میکنند. کارگران ما روی خط فلاکت زندگی میکنند نه زیر خط فقر... در حال حاضر نیروهای کار بهره وری لازم را برای کارفرمایان ندارند، چون فقط جسم آنها در محل کارشان است و فکر و روحشان در پی شغل دوم برای تأمین معیشت خانواده شان است». (سایت حکومتی تابناک ۱۱ اسفند ۱۳۹۴)
ارائه این آمار و ارقام در حالی است که بنابرارزیابی های حکومت: «جدیدترین محاسبات از وضعیت هزینههای خانوار برمبنای بُعد خانوار ۳.۴۴ نفر نشان میدهد که هزینه ۲۳ قلم اصلی خوراکی در ماه به ۶۷۴۸۳۳ تومان و کل هزینه خانوار کارگری نیز به ۲۷۴۴۰۰۰ تومان رسیده است». (همان منبع بالا ۲۳ اسفند ۱۳۹۴)
در این شرایط اکنون منطقی ترین سوال که به ذهن بسیاری بویژه بخش های ضربه پذیرکشور مانند کارگران و روزانه مزد بگیران خطور می کند آنکه، چگونه مردم می توانند با هیولایی بنام «فقرو بیکاری» که ترجمان همان»فلاکت» در حاکمیت چپاولگر و غارتگر آخوندی است، دست و پنجه نرم کنند؟
با اعلام افزایش نرخ فقر در روزهای نخست فروردین بحق می توان گفت: «سالی که نکوست از بهارش پیداست».