در حکم قاضی آمریکایی همچنین آمده بود: «ایران نتوانسته است ادعاهای مربوط به حمایت آن کشور از هواپیماربایان حملات یازده سپتامبر را رد کند و بنابراین در پرداخت خسارات مربوط به این حملات مسئول است».
متعاقب این خبر، خبرگزاری حکومتی «ایسنا» اظهاراتی از قول آلن ایر سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه آمریکا منتشر نمود مبنی بر اینکه از هیچ رابطه ای بین عاملان حادثه تروریستی یازده سپتامبر و ایران آگاه نیستیم.!
سخنگوی وزارت خارجه رژیم نیز حکم غیابی دادگاه را «ظالمانه، مضحک و بی معنا» خواند.
سرانجام روزنامه «الشرق الاوسط» ابهامات مربوط به حکم قاضی آمریکایی را در خصوص مدارک و اسنادی که بر اساس آنها حکم صادر شده است به کنار زد و از همکاری بین القاعده با رژیم ایران و حزب الله لبنان پرده برداشت. بر اساس این اسناد و مدارک همکاری بین آنها تنها به طراحی فاجعه یازدهم سپتامبر محدود نبوده و عملیات انفجار برجهای خُبر در عربستان، منفجر کردن دو سفارت آمریکا در شرق افریفا، انفجار مین کوب یو اس اس کول آمریکا در سواحل یمن نیز را نیز در بر می گیرد.
ابعاد تروریسم مرگ آفرین رژیم ضدّ بشری البته پردامنه تر و گسترده تر از موارد ذکر شده می باشد. همین چند روز پیش نیز واشنگتن تایمز از طراحی پیچیده، فرماندهی، آموزش و تامین مالی ترور سفیر امریکا به همراه سه تن دیگر در سپتامبر ۲۰۱۲ در بنغازی لیبی پرده برداشت و به نمونه دیگری از عملیات تروریستی بین المللی رژیم به طور مستند اشاره نمود.
ظاهرا شهادت افراد آگاه در این زمینه باعث شده تا پرونده قطور دیگری در خصوص عملیات تروریستی برای آخوندها باز شده و پای علی خامنه ای، علی فلاحی و محمد باقر ذوالقدر نیز باضافه سه ارگان وزارت اطلاعات و امنیت، سپاه پاسداران و سپاه قدس، به وسط کشیده شود. شخص رفسنجانی نیز در این میان بی نصیب نمانده است تا برای هزارمین بار ثابت شود که جهان با حکومتی مواجه است که در کلیّت آن کشتار و ترور و صدور تروریسم نهادینه شده است.
اسنادی که از آنها نام برده می شود ثابت می کنند که «عماد مغنیه» فرمانده پیشین حزب الله لبنان با عاملان حملات یازده سپتامبر دیدار کرده و تردد آنها را با گذرنامه های جدید تسهیل کرده است.
در گذرگاههای مرزی ایران این گذرنامه ها مُهر نخورده اند تا همه چیز بر وفق مراد پیش برود. اسناد همچنین نشان می دهند که حتی پس از حوادث یازده سپتامبر ایران نه تنها به کمک مالی خود به القاعده ادامه داده، که پناهگاهی امن نیز برای رهبران این گروه تامین نموده است.
بنابراین با برملا شدن مستند و غیرقابل انکار تروریسم رژیم در ابعاد جهانی، بیش از هر زمان دیگر روشن می گردد که لقب «ابوداعش» یا «پدرخوانده» تروریسم، صرفا یک تهمت بی پایه و اساس نبوده و نیست. همانگونه که میکروب، ذاتی هر محل و مکان آلوده و فاسد است، تروریسم نیز جزء لاینفک و جدا نشدنی از پیکره حکومتی است که بدون متوسل شدن به آن در خارج از مرزهای ایران، محکوم به فنا و نابودی می باشد.
با غدّه سرطانی و مرگ آفرین مدارا کردن و از کنار آن به سادگی گذشتن (کاری که مماشات گران تا به امروز کرده اند) باعث تسرّی مرگ به سراسر پیکره انسانی خواهد شد.(همانگونه که تا امروز نیز شده است) به عراق، یمن، افغانستان، سوریه، لبنان و کشورهای حاشیه خلیج فارس، آرژانتین و کشورهایی در قاره آفریقا بخصوص در کنیا و تانزانیا وهمین اروپا در آلمان، فرانسه، سوئیس، ایتالیا و اتریش نگاهی بیندازید. همه جا ردپای تروریسم افسارگسیخته آخوندها و مزدورانشان را خواهید یافت. (البته به شرطی که به بیماری مزمن آقای آلن ایر مبتلا نشده باشید).
حکایت آخوندها، حکایت همان روباهی است که برای معالجه چشم درد به طبیب مراجعه کرد. طبیب پس از معاینه به او گفت که جهت معالجه باید از تَلی که تاکنون به نجاست روباه آلوده نشده باشد خاک در چشمان خود بریزد تا مداوا شود. روباه به محض شنیدن راه معالجه دو دستی بر سر خود کوبید و وقتی که طبیب علت را از او جویا شد در جواب گفت که: تَلی که آلوده به نجاست من نباشد، باقی نگذاشته ام.
خمینی، سیدعلی و دارو دسته اش، اعم از راست و کج و چپ و معتدل و میانه رو و مصلح، طی سالهای سیاه حکومت پلید خویش، دیگر تَلی جهت مداوای رژیم مداخله گر خویش باقی نگذاشته اند. بنابراین نه برجام یک تا هزار و نه مَضحکه بی سرو تَهی که «اقتصاد مقاومتی»اش می نامند، دردی از آنها دوا نخواهد کرد. آنها در هیچ نقطه ای از جهان «تَل» سالم باقی نگذارده اند.
آری! دوران پسابرجام تازه آغاز شده است. افشای همکاری های رژیم با القاعده و معرفی کردن شخص خامنه ای بعنوان دومین عامل فاجعه یازده سپتامبر، پس از طیّ حدود پانزده سال از وقوع حادثه، خبر از مکافاتی می دهد که گریبان شخص خامنه ای و رژیمش را پس از جمع کردن بساط اتمی، گرفته است. بی هیچ شک و تردیدی از این به بعد نزدیک شدن به حکومت ترور و کشتار از طرف هر دولتی، هرگز به سادگی دوران پیشابرجام نخواهد بود.
جامعه جهانی روز به روز بر ضرورت جمع کردن بساط «خلیفه ارتجاع» بیش از پیش پی برده و متقاعد می شود که تنها راه از بین بردن میکروبهای مرگ آفرین، نه چشم پوشی و مماشات، که «گندزدایی» اساسی و ریشه ای آنهاست.