بامداد روز بعد یعنی چهارشنبه 30 مارس روزنامه «دی پرس» اتریش به نقل از منابع دیپلوماتیک نوشت: «... دولت ایران از اتریش خواسته بود تا از برگزاری یک تظاهرات همزمان با سفر آقای روحانی به وین ممانعت کند. اما دولت اتریش... با این درخواست مخالفت کرده است. هاینز فیشر، رئیس جمهور اتریش، نیز در این باره گفت: ما همه اقدامات امنیتی لازم را انجام دادیم، اما اتریش نمیتواند تجمع و تظاهرات را ممنوع کند. حق تجمع در قانون اساسی اتریش ریشه دارد... در دموکراسی ما تجمع ممنوع نمیشود».
طی روزهای بعد انبوه اظهار نظرها و اظهارات ضد و نقیض در رسانه های رژیم منتشر شد. تا این که شنبه 14 فروردین 4 روز بعد از لغو سفر، علی لاریجانی رییس مجلس که در واقع رییس یکی از سه قوه رژیم و فرد کلیدی خامنه ای محسوب می شود، به صحنه آمد و اعلام کرد دلیل لغو سفر، تظاهرات سازمان مجاهدین خلق بوده است. لاریجانی ضمن حمایت از تصمیم روحانی به لغو سفر گفت: «دولت اتریش به درخواست تیم حفاظتی رییسجمهوری ایران برای لغو مجوز تظاهرات سازمان مجاهدین خلق در جریان سفر "بیتوجهی" کرده است» و بلافاصله بعد از آن بحران دیگری گریبانگیر رژیم شد.
کیهان خامنه ای در یادداشت روز خود بعد از اظهارات لاریجانی به خوبی این ”بحران دیگر” را توضیح داده است. در این یادداشت با عنوان «راز اتمام حجت رهبر انقلاب» از جمله آمده است: «فقط کافی است همین روزها نگاهی به اتریش کوچک داشته باشیم. وین دست بر قضا شهری است که توافق هستهای پس از 12 سال کش و قوس در آن نهایی شد و اصلاً پایتخت دیپلماسی و مذاکره در دنیاست. برای سنجش عیار و اعتبار این ادعا که قبلاً منزوی بودیم و حالا جامعه جهانی(!؟) [علامت تعجب و سؤال از خود متن است] به روی ما آغوش گشوده، نیاز نیست از بد رفتاریهای آمریکا سند بیاوریم. رفتار زننده دولت اتریش با آقای روحانی و سفر وی به غایت عبرتآموز است. دلایل مختلفی برای لغو این سفر عنوان شد؛ از خطر امنیتی داعش تا حل نشدن مشکل سوئیفت که همه از سوی دولت رد شد و سرانجام آقای لاریجانی خبر داد «بنده از قبل در جریان سفر آقای روحانی بودم. بیتوجهی دولت اتریش به خواست تیم حفاظتی رئیس جمهور مبنی بر لغو مجوز تجمع و راهپیمایی گروهک تروریستی منافقین علت لغو این سفر بوده است.» مفهوم و پیام این اتفاق چیست؟ چرا غرب از آمریکا و فرانسه تا اتریش حاضرند پای یک گروهک تروریستی ورشکسته... بایستند و سفر روحانی را که علیالظاهر باید پیام جدیدی به افکار عمومی ایران (گشایش دیپلماتیک) داشته باشد، قربانی کنند؟ آقای روحانی بهتر از هر کس میداند که همین اروپاییها 12 سال پیش در ازای تعلیق هستهای تعهد کردند منافقین را در فهرست تروریستها نگه دارند و اجازه فعالیت ندهند اما بعد از یک دهه در حالی که دولت با سخاوت تمام به فناوری هستهای چوب حراج زده، هنوز آقای روحانی و نگاه خوشگمان وی به غرب- که طبعاً باید دارای ارزش استراتژیک برای غربیها باشد- به اندازه حل مسئله یک گروهک... ارزش و اعتبار نیافته است؟».
پس بطن موضوع و بحران مقوله یی است به نام مقاومت و آلترناتیو که بازجوی تیرخلاص زن، حسین شریعتمداری مطابق فرهنگ آخوندی از آن با نام ”گروهک” یاد می کند. اما واقعیت چه بود؟. واقعیت این بود که رژیم در سفر روحانی به فرانسه متحمل شکست سنگینی شد و به همین دلیل تمام ابزارهای خود را به کار گرفت تا تظاهرات مقاومت را همزمان با سفر روحانی به وین لغو کند.
اخبار درون رژیم حاکی از این است که لغو سفر توسط روحانی زیر نظر و با موافقت تمام و کمال شخص خامنه ای انجام شده. بر اساس همین داده ها رژیم و هیأت آن طی مذاکرات طولانی و مفصل خود با مقامات اتریشی چه در تهران و چه در وین یک خواسته مشخص از دولت اتریش داشتند: تظاهرات مجاهدین و مقاومت ایران باید لغو شود. این مذاکرات تا آخرین لحظات قبل از اعلام لغو سفر روحانی هم ادامه داشت
رژیم و نمایندگانش دجالانه مطرح می کردند که رییس جمهور ایران یک روش جاری دارد و اگر به کشوری سفر می کند نباید تظاهراتی علیه او صورت بگیرد. طرف مقابل مطرح می کرد حتی اوباما و پوتین هم که می آیند اینجا، علیه آنها تظاهرات می شود و ما یک کشور دموکراتیک هستیم و نمی توانیم جلوی تظاهرات را بگیریم.
در این میان وسائل ارتباط جمعی اتریش به طور گسترده خبر تظاهرات همزمان با حضور قریب الوقوع روحانی در وین را منتشر و پخش می کنند. این مسأله به رژیم خیلی برخورده و خطاب به طرف حساب اتریشی عنوان می کند که در حالی که ما در حال مذاکره هستیم پخش مرتب خبر این تظاهرات از رسانه ها چه معنایی دارد و چرا تحریک آمیز برخورد می کنید.؟ و پاسخ طرف اتریشی هم این است که در کشور ما رسانه ها آزاد هستند.
اما رژیم در درون خود به این امید بسته بود که زمان مناسبی است و با توجه به عملیات تروریستی چند روز قبل در بلژیک، دولت اتریش زیر بار این شانتاژ رژیم خواهد رفت، همچنین حساب می کرد که دولت اتریش که در فراری دادن قاتلان قاسملو همکاری بسیاری کرده است مساعد ترین زمینه برای این کار است. محافل رژیم در درون خود می گفتند که رییس جمهور اتریش به ما نزدیک است و به ایران سفر کرده است و تلاش می کند این سفر حتما انجام شود.
هدف رژیم بر اساس همان داده ها این بود که اگر این خط پیش برود، بدعت و سنت و سابقه یی خواهد شد برای سایر سفرهای روحانی و از آن پس قصد داشتند در هر سفری به هر کشور خارجی طرح کنند که ما در اتریش چنین توافقی کردیم و این پروتکل ماست!!
رژیم یک توسری دیگر هم خورد. همان روز و قبل از پرواز روحانی هیأت صد و ده نفره اقتصادی رژیم به وین می رود، وقتی روحانی به علت عدم موافقت دولت اتریش با لغو تظاهرات مقاومت ایران، سفر را منتفی می کند، وزارت خارجه خطاب به هیأت ذکر شده سریعا ابلاغ می کند که برگردند چون «آقای رییس جمهور تشریف نمی آورند»، اما هیأت محلی به این حرف نگذاشته و در اتریش مانده و موافقتنامه ها را امضا می کند!
اکنون در محافل هر دو باند رژیم گفته می شود که در واقع هم چوب را خوردیم و هم پیاز را. قراردادهای اقتصادی را دادیم، ولی هیچ منفعت سیاسی به دست نیاوردیم و در نتیجه این یک گام به عقب در رابطه با برجام می باشد.
اما علت اصلی چه بود؟ علت اصلی این بود که رژیم می خواست صحنه را در تعادل قبل از برجام بچیند، یعنی فکر می کرد بتواند اتریش را در برخی زمینه ها به کوتاه آمدن وادار کند، اما اتریش زیر بار نرفت. چرا؟ چون در دنیای پس از برجام با رژیم تنظیم می کند. در حالی که خود رژیم از برجام خودش خوب عبور نکرده که بفهمد چه غلط کردمی مرتکب شد و چگونه عقب نشینی از ساخت سلاح هسته یی ولو در کلام طرف حسابها را به این معنا رساند که بعد از برجام راه امتیاز گرفتن از این رژیم پلید همان است که مقاومت ایران سالها تکرار می کرد. باج ندادن و ایستادن در مقابلش. بگذریم که اصحاب مماشات که همیشه هستند ولی با توجه به وضعیت رژیم آنها که دستی در کار معامله و مماشات با رژیم داشته و دارند زودتر از همه این را می فهمند.
رژیم در حالی این سفر را لغو کرد که به لحاظ اقتصادی به شدت به آن نیاز داشت. نگاهی گذرا به اظهارات مقامات آمریکایی نشان می دهد که اگر حتی حرف عناصر باند خامنه ای را که می گویند تحریمها شدیدتر شده باور نکنیم، تحریمها و سیستم تحریم رژیم هیچ تغییر جدی نکرده. این یعنی چه؟ یعنی سیاست قبل از اقتصاد. بالای اقتصاد و جلوتر از اقتصاد و قبل از اقتصاد چیزی هست به نام سیاست. چرا رژیم و شخص خامنه ای می خواستند ابتدا با حمله سنگین موشکی به لیبرتی به آلترناتیو دموکرایک به زغم خود ضربه کمرشکن وارد کنند و سپس سراغ معادلات بین المللی بروند؟. چون تا وقتی که شورای ملی مقاومت هست، مجاهدین هستند، آلترناتیو دموکراتیک هست، کوچکترین تحرک مقاومت یک ضربه کاری به رژیم است. به این دلیل واضح که رژیم جام زهر را سرکشیده است و برجام را امضا کرده است و ”عقب تمرکیده است”.
کافی است فقط همین ده دوازده سال پیش و تعادل آن زمان را به خاطر بیاوریم که چگونه در فرانسه تظاهرات به راحتی لغو می شد و چگونه هواداران و یاران مقاومت در برلین کوله پشتی به دوش و ساک و پتوی خواب به دست از این خیابان به آن محل برای انجام تظاهراتی که اجازه داده شده و به علت مماشات لغو شده بود و مقاومت به دادگاه مراجعه کرده بود و اجازه مجدد گرفته بود، می رفتند. مقایسه کنید با امروز. امروز روز مقاومت است، روز اشرفیان و روز اشرف نشانان در سراسر جهان. دوران افول دیکتاتوری تروریستی مذهبی حاکم بر میهن در زنجیرمان فرارسیده است. تظاهرات عظیم پاریس آنچنان ضربه سنگین و کمرشکنی بر این رژیم وارد کرد، به هر دو جناح آن، که مجبور شد سفری را که روی آن حسابها کرده بود لغو کند. تحولی که در مقایسه با انجام چنین سفری، صدها و هزاران برابر مقاومت را بالا برد و رژیم را در تعادل پایین آورد به نحوی که به مصداق این تک بیت هلالی جغتایی شاعر قرن نهم هجری (با یک دستکاری مختصر در مصرع اول آن) آرزو می کرد که کاش از ابتدا وارد این موضوع نمی شد:
شنیدم این که روحانی همی عزم سفر دارد
بمیرم کاش امروزت نبینم روی فردا را!!