این آخوند شیاد در سخنانی که همچون نمک بر زخم معلمین معترض است میگوید: ”معلمی شغلی نیست که بخواهیم با حقوق و مزایا و فوقالعاده کار او را پاس بداریم و جبران کنیم. معلمی از مقوله عشق است اگر معلمی عاشق کار خود نباشد و این شغل را برای آن هدف مهم که تعلیم و تربیت جامعه است، نخواهد، راه به جایی نمیبرد.“
ترجمه حرفهای آخوند روحانی این است که ای معلمین دنبال حقوق و مزایا و مادیات نباشید و برای زندگی زیر خط فقرتان اعتراض هم نکنید. اگر نان شب شما و خانوداه تان تامین نیست، اشکالی ندارد. بجایش بروید عاشق شغلتان باشید که معلمی از مقوله عشق است! شیادی این آخوند را میبینید؟ تصور او این است که گویا میتوان تا ابد با دجالگری و با لفاظی از پرداخت حقوق و حل مشکلات مادی معلمین طفره رفت. غافل از اینکه دیگر تاریخ اعتبار دجالگریها بسر آمده است. دردهای معلمین جانکاه تر از آن است که بتوان از طریق بازی با کلمات اذهان را از آن منحرف کرد. معلمین در هر کوی و برزن سوالاتی را جلوی او میگذارند که او نه میخواهد و نه میتواند به آنها پاسخ دهد.
معلمین میپرسند چرا بودجه آموزش و پرورش ایران با جمعیت 79 میلیونی فقط 23 هزار میلیارد تومان است در حالیکه ترکیه با جمعیت 75 میلیونی، 110 هزار میلیارد تومان، ایتالیای 61 میلیونی معادل 250 هزار میلیارد تومان و فرانسه 60 میلیونی معادل 360 هزار میلیارد تومان، دانمارک 5.5 میلیون نفری معادل 55 هزار میلیارد تومان و نروژ 4.5 میلیون نفری معادل 65 هزار میلیارد تومان صرف هزینه آموزش و پرورش کشورشان میکنند؟
چرا حقوق یک معلم در ایران به طورمتوسط در ماه فقط 1 میلیون تومان (معادل 288 دلار) یعنی زیر خط فقر است. در حالیکه در ترکیه، کره جنوبی، عربستان، لبنان، مالزی، اردن در هرماه معادل 8 تا 13 میلیون تومان و در فنلاند، انگلستان، دانمارک، فرانسه و امریکا در هر ماه معادل 15 تا 28 میلیون تومان است؟ براستی چرا؟
چرا سرانه و هزینه دولت برای هر دانش آموز در ایران سالانه 1میلیون و 300 هزار تومان است که تازه رسما 700 هزار تومان بیشتر هزینه نمی شود. در حالیکه در کشور های اتحادیه اروپا معادل 35 تا 57 میلیون تومان به ازاء هر دانش آموز در سال هزینه میشود؟
و مهمتر از همه، چرا در ایران آموزش و پرورش فقط 2.5 درصد از بودجه کشور را به خود اختصاص میدهد در حالیکه نهادهای نظامی و امنیتی یعنی همان نهادهایی که ضامن بقای ننگین فاشیزم مذهبی حاکم بر میهنمان است قریب به 40 درصد بودجه را می بلعند؟
معلمین، دروغهای فانی وزیر آموزش و پرورش آخوند روحانی را برملا کرده و میگویند آخر چرا دروغ میگویی که در بودجه سال 94 مبلغ 30 میلیارد تومان به یارانه مسکن فرهنگیان اختصاص داده شده، در حالیکه تا کنون ریالی به معلمین بابت حق مسکن پرداخت نشده و معلمان ایران در بدترین مناطق روستایی گاه در مدارس بیتوته میکنند؟چرا دروغ میگویی که 60 میلیارد تومان کمک به ایاب و ذهاب دانش آموزان روستایی اختصاص داده اید؟ هیچیک از معلمین بخصوص معلمینی که برای خدمت در مناطق محروم بسر میبرند، چنین چیزی به یاد ندارند.این چه گزافه گویی در مورد افزایش بودجه نهضت سوادآموزی است که به اذعان مقامات آموزش و پرورش رژیم در سال 93 بیش از 350 هزار کودک و نوجوان به دلایل مختلف منجمله کار از تحصیل محروم شده اند؟.
به دلائل فوق وده ها و صدها دلیل دیگر است که اعتراضات معلمین خاموشی نمیپذیرد و با حرفهای مفت سران آخوندها هم جمع نمیشود. در ایران آنچه اولویتهای بودجه را تعیین میکند اولا بقای سلطنت منحوس ولایت فقیه است و ثانیا جیبهای گشاد ولی فقیه جنایتکار و سرکردگان رژیم اوست. ابتدا باید بقای این جانیان تضمین شده و جیبشان پر شود و دیگر چیزی باقی نمیماند که صرف رفاه اقشار مختلف مردم شود.
به این آخوند فربیکار باید گفت تا کی میخواهی خودت را به کوچه علی چپ زده و دردهای مادی جامعه را با لفاظی های دهان پرکن رفع و رجوع کنی؟ در حالیکه خودت هم میدانی که معضلات اقتصادی اجتماعی ایران که ناشی از نظام سراپا فاسد شماست، نه تنها با یک برجام بلکه با صد برجام هم قابل حل نیست. به همین دلیل هم هست که به قول خودتان در گرامیداشت هفته معلم، به حل هیچکدام از این معضلات نزدیک نمیشوید. اما زهی خیال باطل. معلمینی که برای احقاق حقوق همکارانشان بند و زندان و اعتصاب غذای خشک را به جان خریده اند، طی سالهای اخیر و بویژه در یک سال گذشته نشان داده اند که تا حقوقشان را از حلقوم کثیف شما آخوندهای جنایتکار بیرون نکشند، از پای نخواهند نشست.