درباره شیر و خورشید
شیر و خورشید دو نماد کهن از پیشینه تاریخی ـ فرهنگی ایران هستند که عمری فراتر از ۴ هزارسال دارند و می توان گفت که هرگز روح ایرانی خالی از این دو مظهر تابناک تاریخی خود نبوده است. این دو، سرچشمه در آیین مهر دارند که نخستین آیینی بود که آریاییان به آن پایبند بودند. در این آیین خورشید، چشم بینای خدای مهر به شمار می آمد که جهان را از دستبرد ویرانگر اهریمن درامان می داشت و شیر نیز یکی از هفت مرحله یی بود که پویندگان راه مهر برای تقرّب به او آن را می گذراندند و پس از طی آن به سلک رزمجویان این آیین درمی آمدند و پروانه (=اجازه) می یافتند که از کیان آن و پویندگان راهش دربرابر دشمنان و پیوستگان اهریمن دفاع کنند و حافظ مهرآوه ها (=پرستشگاههای مهر) باشند.
(سنگواره شیر با نقش خورشید از یادگارهای بازمانده از دوران مهرپرستی)
تا زمانی که آیین مهر در ایران جاری بود، خورشید و شیر نیز در حریم امن آن از حرمتی واقعی برخوردار بودند. امّا پس از ضربه های کمرشکنی که در دوره اردشیر بابکان و پس از او در سراسر دوره ساسانی بر مهرپرستی، پویندگان راه آن و پرستشگاههایش وارد آمد و اعتقاد به این آیین به کلی ممنوع شد و پویندگان راه مهر در فضای سرشار از خوف و هراس به رازپوشی و زندگی پنهان روآوردند، خورشید و شیر نیز در فرهنگ شاهان به بردگی افتادند و بر سینه بیرقها، سکّه ها، مُهرها و برگهای دولتی نقش گردیدند و گلمیخ دروازه های طلاکوب دربارها شدند. البته خورشید و شیر مردم همچنان در قلبهای تابانشان در بیغوله ها، کنج خراباتها، در دل شعله ور شعرهای فردوسی ها، مولوی ها و حافظ ها بی خدشه باقی ماند و مایه امید و روشنی دل مردمی شد که ایلغار و چپاول شاهان و شیخان خدمتگزار آنها، «خوان یغما» را میهمان هر روزه سفره های زادشان کرده بود...
در ایران پس از اسلام، تصویر خورشید از نقاشیها، حجّاریها و حکّاکیها ناپدید شد چرا که آن را نشانه «گبر» (=زرتشتی) بودن می دانستند و ناروایش می شمردند. امّا در همان دوران تصویر شیر که مظهر دلاوری بود، بر بیرقها، سپرها و ابزارهای جنگی نقش می شد...
نخستین سکّه یافت شده که تصویر ترکیبی شیر و خورشید بر آن دیده می شود، سکّه یی است از غیاث الدّین کیخسرو (634تا641هجری قمری)، از شاهان سلجوقی روم، که بر آن خورشیدی نیمه طالع بر پشت شیری قراردارد...
نخستین پرچمی که نقش شیر و خورشید در آن دیده شده، پرچمی است در یک تصویر مینیاتور که لشکر مغول را بر دروازه نیشابور نشان می دهد. این مینیاتور در کتاب منظوم «تاریخ مغول»، سروده شمس الّدین کاشانی، که به سال 825 به نظم درآمده، وجود دارد...
محمدشاه قاجار به علت آمدورفتهای بازرگانی با عثمانی و اروپا به فکر ایجاد یک آرم رسمی افتاد. تا آن روز نشان شیر و خورشید بر روی پرچمها یا سکّه ها نقش می شد و دوره فتحعلی شاه پرچم دیگری هم به کار می رفت که روی آن تصویر شمشیر حضرت علی (ذوالفقار) نقش شده بود. محمدشاه این دو را به هم پیوند داد و آرم شیر و خورشید و شمشیر را پدید آورد. این آرم از آن پس آرم رسمی دولت شد که بر روی سکه، پرچم، مُهر و سربرگ نامه های دولتی نقش می شد...
در دوره محمدشاه، در سال 1252 هجری قمری، نظامنامه یی هم درباره اعطای نشان دولتی تنظیم گردید. در مقدمه نظامنامه درباره شیر و خورشید آمده است: «برای هر دولتی نشان ترتیب داده اند و دولت علّیه ایران را هم نشان شیر و خورشید متداول بوده است که قریب سه هزارسال، بل متجاوز از عهد زرتشت، این علامت بوده است».
در دوره ناصرالدین شاه قاجار شیرهای پرچمها و سکه ها و سربرگ نامه های وزارت خارجه به طور عمده به حالت نشسته و بدون شمشیر بود.
احمد کسروی درباره علت آن نوشت: «گویا برخی دولتیان می ترسیده اند که از سرپاایستادن شیر و شمشیر به دست گرفتن آن، گمان جنگجویی به دولت ایران رود و آن را با حال ناتوانی دولت سازگار نمی دیدند، با سیاست راه رفته، بر روی نامه های وزارت خارجه و هم چنین به روی برخی سکّه شیر را خوابیده و بی شمشیر نگاشته اند» (احمد کسروی، تاریخچه شیر و خورشید، ص24).
انقلاب مشروطه در 14مرداد1285شمسی به پیروزی رسید و دو ماه بعد در روز 14مهر، دوره اول مجلس شورای ملی ایران گشایش یافت. در روز 8دی1285 شمسی مظفرالدین شاه قانون اساسی، یا به عبارت بهتر، نظامنامه مجلس شورای ملی و سنا را، که دارای 51 اصل بود، امضا کرد و خود او هم چند روز بعد درگذشت و پسرش محمدعلی شاه، به جایش به تخت نشست.
(نشان شیر و خورشید در تکیه معاون الملک کرمانشاه از سال 1280شمسی، 5سال قبل از انقلاب مشروطه)
محمدعلی شاه از آغاز به دست گرفتن قدرت بنای مخالفت با مشروطه خواهان را گذاشت. انجمن ملی تبریز که قانون اساسی را «نارسا» یافتند، «خرده به آن گرفتند»... بازاریان تبریز به درخواست انجمن ملی بازار را بستند و مردم ابتدا در صحن انجمن و سپس در تلگرافخانه متحصّن شدند و خواهان تصویب متمّم قانون اساسی شدند. این تحصّن و مبارزات مردم دلاور تبریز ادامه یافت تا سرانجام متمّم قانون اساسی به تصویب مجلس رسید و در روز 15مهر1286شمسی (29شعبان 1325قمری) منتشر شد.
مردم پس از سالها دربندماندن سرانجام توانستند متجاوزان به حقوق حقّه خود را به عقب نشینی وادارند و در این پیروزی شیر و خورشید خود را هم از چنگ آنها بیرون کشیدند و سینه پرچم خود را با آن آذین بستند. طبق اصل پنجم متمّم قانون اساسی مشروطه، «اَلوان (=رنگها) رسمی بیرق ایران، سبز و سفید و سرخ و علامت شیر و خورشید است».
با پیروزی انقلاب ضدسلطنتی امید آن بود که شیر و خورشید ایران در هر کوی و گذر به اهتزار درآید، امّا خمینی، بختک استبداد مذهبی را بر جامعه گسترد و این امید برباد رفت.
اکنون فرزندان پاکباز ستارخان سالهاست که پرچم مبارزه یی خونبار و وقفه ناپذیر را دربرابر رژیم خمینی ـ که محمدعلی شاه و شیخ فضل الله در آن یکی شده اند ـ به پیش می برند و این مبارزه پیروزمند به پایان خود نزدیک است. پرچمدار این مبارزه، شورای ملی مقاومت ایران، سرانجام توانست از دل رنجی دراز، شیر و خورشید را از دستبرد شاه و شیخ رهایی دهد و این یادگار کهن ایران را دوباره بر سینه پرچم سه رنگ خود بنشاند.
شورا در اجلاسش در هفته اول شهریور (اول تا هفتم) 1372، به پیشنهاد آقای مسعود رجوی، مسئول شورا، علامت شیر و خورشید را به عنوان آرم رسمی خود، به اتّفاق آرا، تصویب کرد. این اقدام شایسته، یکبار دیگر نشان داد که شورای ملی مقاومت در راه زنده کردن و ارج نهادن به میراثهای گرانقدر ملی و فرهنگی گذشته ایران دقیقه یی فروگذار نکرده و به خلاف شاهان، که آن میراثها را میخ تثبیت خودکامگی خود کرده و شیخان که گرازگونه به نابودکردنشان برخاسته اند، امین ترین و آگاه ترین احیاکننده و پشتیبان آنهاست.