این جنایت رو به تزاید، آن روی سکه اعدامهای افسار گسیخته ای است که آخوندها برای ادامه بقای عمرننگین و نکتبارشان به شدت به آن نیازمندند. قربانیان این جنایت خاموش همه آحاد مردم و همه سنین را شامل میشود. از کارگر گرفته تا سرباز، از دانش آموز تا دانشجو، از کودک تا کهنسال ... زن و مرد نمی شناسد. اشاره مختصر به نمونه های دردناک از رسانه های خود رژیم، فقط نوک قله کوه جنایتی است که در حال نمایان شدن است. مروری برچند خبر درناک و تکاندهنده از رسانه های حکومتی:
صبح یکشنبه ۵ اردیبهشت یک زن باردار در پارک شهر فسا خود را به آتش کشید.
یک سرباز وظیفه حوالی ساعت ۷ صبح روز پنجشنبه ۹ اردیبهشت در زندان زاهدان دست به خودکشی زد و جان باخت. مشاهده فشار و شکنجه بر زندانیان دلیل خودکشی ذکر شده است.
ساعت ۱۷ روز یازدهم اردیبهشت اهالی خیابان میرداماد متوجه آویزان بودن جسد مردی بنام جواد از روی پل عابر پیاده شدند. کاغذی در جیب این مرد ۶۵ ساله پیداشد که علت خودکشی را نداشتن هزینه درمان اعلام میکرد.
صبح روز چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ جوانی کشاورز به نام حجت الله شیروانی به علت آنچه خرابی کمپاین خود و مشکلات فقر و عدم توانایی معیشت زندگی عنوان شده است خود را از کمپاین خود حلق آویز کرد.
خودکشی دختر ۱۸ ساله از روی پل ولایت در اتوبان نیایش تهران (١٦ اردیبهشت٩٥)
روز یک شنبه ۱۹ اردیبهشت دختر نوجوان ۱۴ سالهای بهنام (آ. د) در محله کوره موسوی شهر مریوان، در زیرزمین خانه پدری خود را بدار آویخت.
یک کارگر نانوا در سنندج روز دوشنبه ۲۰ اردیبهشت در اعتراض به ناتوانی از تأمین معاش خود و خانوادهاش در محل کار خود را حلقآویز کرد و متأسفانه جان سپرد. وی بهزاد علیپور نام داشت و ۳۰ ساله و صاحب یک فرزند بود.
در شیراز... در مشهد... در زاهدان... در بندرعباس ... زنی ... مردی خود کشی کرد!
از شش برابر شدن خودکشی طی ۱۰ سال گذشته خبرمیدهد. ملکوتی رئیس انجمن پیشگیری
ملکوتی که با خبرگزاری حکومتی ایلنا مصاحبه میکرد خودکشی ها در ملأعام را اعتراضی دانست و افزود: «وقتی فرد در اماکن پرتردد و شلوغ همچون پل یا مترو خودکشی میکند؛ علاوه بر اینکه عوامل خطر در این اقدام وی سهیم است؛ جنبه اعتراضی نیز یافته است».
وی بیکاری را یکی از علل خودکشی دانست و گفت: «بیکاری از جمله عوامل اجتماعی است که نقش بسیار مهمی در اقدام به خودکشی افراد دارد».
حسن هاشمی، وزیر بهداشت کابینه آخوند روحانی با وقاحت تمام آمار خودکشی ظرف یکسال را ۴۰۵۵ عدد اعلام می کند.
آمار زنجیره ای خودکشی ها همچنان ادامه دارد. اینها بخش کوچکی از قربانیان رژیم است که فرصت افشا پیدا میکنند. آمارهای واقعی حتما به مراتب بالاتر از این اعداد و ارقام است. پدیده شوم خودکشی که نتیجه بلافصل حاکمیت سی و هفت ساله قاتلان حرث ونسل مردم ایران است بحدی بالا گرفته که برخی ازعوامل دست اندرکار و شریک جنایت را وادار به اعتراف نموده است. آنچه را آخوندهای وطن فروش کتمان می کنند غارت هست و نیست مردم تحت ستم و در زنجیر ایران است. سرمایه های میلیاردی مردم محروم ایران خرج صدور سرکوب در داخل و صدور تروریسم در منطقه و جهان شده است. پولهای بی زبان زنان و مردان ایران تبدیل به بمبهای بشکه ای شده و بر سر کودکان سوریه آوار میشود. صدها میلیارد دلار از سرمایه های "جوادها" و "حشمت اله" ها که برای حداقل معیشت زندگی و درمان ناچار تن به مرگ می سپارند در تنور جنگ ضد میهنی و قلب راکتور اتمی عمامه بسران نیست و نابود شده است.
بهزاد علیپور در سنندج بخاطر لقمه نانی برای خود و خانواده اش مرگ را پذیراست درحالی که رویتر بخشی ازسرمایه های خامنه ای را بیش ازیکصد میلیارد دلار تخمین میزند!
بسیاری از پدران بخاطر ندیدن شکم گرسنه فرزندانشان چشم بر خاک می نهند در حالیکه آقازاده های تازه بدوران رسیده پول پارو می کنند و خیابانهای شمال تهران جولانگاه ماشینهای میلیارد تومانی پورشه و... است. خودکشی و تن به آتش سپردن مردمان به ته خط رسیده ایران دردناک و تکاندهنده است ولی وای بحال ستمگران حاکم، آن هنگام که مردم خشم گین و عصیانگر بجای خودکشی، عزمشان را برای آتش افروزی علیه خیمه و خرگاه وطن فروشان جزم کرده باشند. به روشنی میتوان در شعله های تنهای سوزان مردمان این مرزوبوم، گذاره های آتشفشان خشم خلق علیه جلادان عمامه بسر را مشاهده کرد.
آن روز دیر و دور نیست!