همگان دانند که رژیم زمانی بهپای مذاکرات اتمی آمد که کفگیر نظام به تهدیگ امکانات اقتصادی و سیاسی و مذهبی و حتی نظامی رسید. پس از افشای فعالیتهای غیرقانونی بینالمللی و ضد ملی و کشور بربادده اتمی توسط مجاهدین و شورای ملی مقاومت، شورای امنیت ملل متحد، به دنبال آن چندین قطعنامه تحریم اقتصادی فلجکننده را نصیب ولایت کرد.
علیرغم این قطعنامهها رژیم "بی دنده و ترمز" بهسوی قله اتمی چهارنعل میتاخت.
ولی از آنجائی که این رژیم با داشتن مسیری طولانی تا سرمنزل ثبات سیاسی که نیروی ساختارشکن در کمینش بود و هرروز چرخی از نظام را پنچر میکرد و جام زهری مهلکتری از پیش در گلویش میریختند از ترس سقوط در زبالهدان تاریخ با آن قطار مندرس، تن به "حکمیت" آن ناجی بقول رهبر "یکی از محترمین منطقه" داد.
اوباما هم پس از شکستهای تسلسلی در خاورمیانه نیاز مبرمی به پیروزیهای زودرس داشت؛ بنابراین تصمیم گرفت تا دموکراتها را از آن سیاست شرمگینانه در عراق و سوریه ولو با دریافت و یا پرداخت امتیازهای کوچک برای انتخابات آینده ریاست جمهوری تجهیز کند. عزم رزم آغاز شد. از سال ۲۰۱۲ ابتدا یواشکی همه قرارومدارها را بر سر روابط آینده ازجمله تیم آینده حکومت چه کسانی باشند آغاز شد.
به نظر میرسد که روحانی مهره امنیتی فاشیستی نظام را سریعاً از ۱۰۰٪ اصولگرا به صفر درصد مدرات اکسیده کردند. از شیخ فریدون (ایرانی) ملقب به حسن (مذهبی) ارتقا یافت که بتواند کپی "صلح امام حسن" را از طریق "میانهروی" تحول کند؛ و آز آنجا به مهره استعمار تثبیت و ممیز شد. در این پروسه آقای اوباما البته تنها نبود و بخشی از جور ایشان به گردن لابیهای اسکاندیناوی هم انداخته شد.
اما این جنگ هنوز پایان نیافته چونکه آقای ولیفقیه چندی پیش در خطابهای تعدادی دیگر "جام" را نام بردند که ایشان مخالفتی با اجرائی کردن آنها نداشتند.
تبصره (مسلماً تا زمانی که مذاکرات ادامه داشته باشد، نظام لنگ گنگان قدمی بردارد حتماً در دوران مذاکرات اتمی متوجه شدید که نظام منفور چگونه محبوب و نقل مجلس مماشات گران شده بود.مکارم شیرازی در توشیح رهبر یادآوری میکند که "دیدید چگونه 5 قدرت جهانی یکطرف میز و وزیر خارجه ما دریک طرف ...و این عظمت جمهوری... را نشان میدهد
رهبر تعدادی از آن جامها را هم از ناچاری یا خدعه نام بردند مثل جام سوریه و عراق و موشکی و حقوق بشر و قانون اساسی (بودونبود نظام)...
ازقضا در این رابطه رفسنجانی" روزگار کنونی را دوران موشک ندانست (نقل به معنی), رهبر برآشفت و در جواب گفتند که برای مذاکره باید چیزی داشته باشیم بدهیم و در مقابل یکچیزی دریافت کنیم...دلیل اول:
آن بوها و دودها که در ابتدا به مشام دوستان مماشات و شرکتهای تشنه به نفت و گشنه به ۱۵۰ میلیارد دلار چیزی جز بوی خر داغ کنی مقام معظم نبود و ثانیاً آن پولها دلار نبود و احتمالاً تومان بود. وگرنه چرا هیئت بازرگانی آلمان و انگلیس از رفتن به ایران پشیمان میشوند. مگر میشود جایی پول باشد شرکت خارجی آنجا نباشد. ثانیاً جمهوری خواهان آمریکا که از وادادگی ابرقدرت کلافه شدهاند قول برچیدن برجام ۱ را دادهاند.
و سوم اینکه جهان غرب زیر فشار ایرانیان داخل و خارج از کشور میخواهد به شکلی آبرومندانه وارد بازار ایران شود که البته باوجود ولیفقیه کمی غیرعاقلانه به نظر میرسد.
برای اطلاعات بیشتر:
ضروری است که نظری به سرمقاله روزنامه سونسکا داگبلادت سوئد در روز پنجشنبه بعد از ورود ظریف که اشاره به هشدار دیپلمات برجسته و سفیر سابق ایران در سوئد و نروژ و نماینده کنونی شورای ملی مقاومت در کشورهای نوردیک، آقای پرویز خزائی دارد نظری بی افکنیم.
سیتات " ... پرویز خزائی میگوید: هرگونه افکاری مبتنی بر بهبود رابطه با ایران و یا رابطه تجاری باید با بهبود حقوق بشر که شامل توقف اعدام در ایران است همراه باشد. " پایان سیتات
خانم الکساندرا ایوانف سردبیر سیاسی روزنامه در پایان هشدار میدهد که "بیتوجهی به این مسئله پیامد وحشتناکی برای مردم ایران دارد حداقل یک بدبختی برای اروپا است که یک رژیم خودسر را تقویت کرده است. پس اجازه دهید در قبال افزایش صادرات این را فراموش نکنیم".
درواقع زیارت عتبات غربی ظریف ازآنجاست که دیگر ای زندیق را به کشورهای مسلمان منطقه راه نمیدهند. چون در حضور رئیسش روحانی در ترکیه از همین اتهامات بد وبدتربه روباه بنفش زدند؛ یعنی یکجوری دکش کردند؛ که مضافاً باید تأکید کرد تعداد شاکیان ایران در کنفرانس اسلامی بر ۵۷ کشور مسلمان بیشبود.
و اما دلیل دیگر هم اینستکه آن هیئتهای بازرگانی که در صف ورود به ایران بودند متوجه شدند که با یک سری دزد و فاسد و جانی سرکاردارند که در آن باندهای مافیائی مشغول چاپیدن مردم خود میباشند و قانونی بر کشور حکمفرما نیست. و سرمایه گزاری فعلاً جایز نیست با در نظر گرفتن مواضع ایران در مورد تروریست دانستن نظام از طرف وزارت خارجه آمریکا تازه معلوم نیست که سرنوشت دولت روحانی مثل دولتهای پیشین نشود.
ظریف در دیدار یکروزه خود از سوئد و چند کشور اروپائی که نهفقط از سوی وزیر خارجه و نخستوزیر مورد استقبال قرا گرفته بود بلکه از جانب سازمانهای اپوزسیون ایرانی بخصوص شورای ملی مقاومت و خبرنگاران هم مورد استقبال جانانه قرار گرفت.
اریک اولسون خبرنگار روزنامه داگنز نی هترروز بعد از دیدار ظریف در مقالهای مفصل مینویسد که "ظریف که میخواست در مورد تجارت حرف بزند با اعتراض معترضین مواجه شد".
خبرنگار خبرگزاری ت ت از او میپرسد که ایرانیهای سوئد برای نقض حقوق بشر نگراناند چه میگویی؟
ظریف پاسخ داد در این کشور سوئد یکصد هزار ایرانی زندگی میکند آنها مرتب بایران رفتوآمد دارندو به آن افتخار میکنند. به آنها گوش کنید و نه به یکمشت که در بیرون تظاهرات میکنند.
دیپلمات تروریست احمق را میبینید که فکر میکند که کاخ وزارت خارجه سوئد هم مرکز بسیج و سپاه یا حزبالله است. از همین جملهاش میشود فهمید بقیه دستگاه دیپلماسی رژیم از چه وحوشی تشکیلشده است.
حتماً ظریف تعجب هم کرد که چرا این یکصد هزار نفر ایرانی به استقبالش نیامدند؟ و اما به ظریف میگویم
همین تعداد ایرانی به قول شما یکمشت و به قول مطبوعات دویست نفر با عقاید مختلف که بازتاب همه افکار ایرانی بغیر از جانیان و جاسوسان حکومتی و اقمار خائن نمایندهای در این تظاهرات داشتند و همین برای قد و قواره تو بسیار هم زیاد است.
نتیجه: خبرنگاران ترا با دک و پز دیپلماتیک سکه یک پول کردند. شاید برای یک پاسدار دیپلمات قابلفهم نباشد که در مرکز دیپلماسی کشور میزبان، جلوی لفاظی اش را سد میکنند ومهمان را متهم به نقض حقوق بشر میکنند یعنی چه. در عالم دیپلماسی که با عالم لمپنی شما فرق اساسی دارد طرف را متهم به جنایت و آدمکشی میکنند، بهترین دست آورد همین "یکمشت آدم" از یکصد هزار بود.
و بعد هم با این جمله که "آنها به ایران رفتوآمد میکنند و به آن افتخار میکنند" جمله را تمام کردی و یک لبخند شتری هم چاشنیاش کردی.
هر ایرانی وطنپرست به کشورش افتخار میکند، اما نه به حکومت خیانتکار و دزد وگرنه یکصد هزار ایرانی هرگز خانه خود را به خاطر تجارت ترک نمیکرد؛ اما مطمئن باش که "مشت مشت جمع گردد وانگهی دریا شوند" اگر دهها هزار رزمنده جانبرکف مجاهد را در رأس آنها قرار دهیم، برای براندازی هفت حکومت مثل ولایتفقیه کافی است.در ضمن غره مباش که حلوا حلوا کردن پاسداری مثل تو نه از بهر نیکی است بلکه حاتمبخشی چند هزار میلیارد دلار از سفره مردم منطقه تحت نامهای کذائی صدور انقلاب و جنگهای نیابتی شماست که به جیب "استکبار" سرازیر شده است نه چیز دیگر. در مورد انتخابات هم شمارا رجوع میدهد به آخرین انتخابات میلوسوچ یوگوسلاوی که قبل از سقوط در انتخابات کذائی ۹۸٪ از آراء را به خود اختصاص داد ولی پس از سقوط در دادگاه هاگ که انتظار شمارا هم میکشد حضور یافتند و باقی ماجرا را خود خوان...