تناقضگویی در مورد آمارهای متفاوت ارائه شده از طرف ارگانهای حکومتی رژیم را روزنامه حکومتی قانون یک ماه پیش اینگونه نوشته بود: اما شاغلین! “مرکز آمار تعداد بیکاران را 7/2 میلیون، شاغلین! مقامات دولتی 5/3 میلیون، نمایندگانٍ شاغل! و کارشناسان نیز ۵ تا ۷ میلیون نفر میدانند. برخی نمایندگان مجلس و کارشناسان بازار کار میگویند، محاسبات مرکز آمار ایران چندان دقیق نیست و نمیتوان آن را ملاک اصلی برنامهریزیها دانست چون نشاندهنده تعداد واقعی بیکاران و سیمای بازار کار ایران نیست
اگر تعداد بیکاران برخلاف چیزی که مرکز آمار میگوید بین ۵ تا ۷ میلیون نفر باشد، نرخ بیکاری نیز دیگر نمیتواند ۱۱ درصد باشد و باید آن را تا ۳ برابر این میزان در نظر گرفت؛ بنابراین اگر نرخ بیکاری عمومی کشور۳۰ درصد باشد، بازار کار در شرایط بحران کامل قرار دارد“. (روزنامه حکومتی قانون۷/۲/۹۵)
جمله آخر این گزارش را میشود یک بار دیگر خواند واز دور هم، شاخ آدمهای متوهم به اصلاحپذیری این رژیم دروغ پرور را دید! “اگر نرخ بیکاری عمومی کشور ۳۰ درصد باشد، بازار کار در شرایط بحران کامل قرار دارد“.
فقط 32 درصد جمعیت کشور شاغل هستند!
”بر اساس آمار رسمی ۶.۵ میلیون بیکار داریم و در واقع 32 درصد جمعیت کار کشور شاغل هستند البته این میزان اشتغال هم به همان روش آمریکایی محاسبه میشود یعنی در آخرین آمارگیری، اگر کسی در هفته آخر یک ساعت هم کار کرده باشد شاغل محسوب میشود و این بیمعنی است.
امروز 15 تا 20 میلیون از جمعیت کار کشور بیکار هستند اما دولت به شکلهای مختلف این رقم بیکاری را میپوشاند از سوی دیگر شاغلان هم بهدلیل میزان درآمد کم، مجبور هستند در دو یا چند شغل فعالیت کنند و این دو جا کار کردن یعنی کاهش بهرهوری فرد.
در این دوره 1300 میلیارد دلار واردات داشتیم و اگر طبق ضوابط سازمان ملل عمل میکردیم (یعنی هر 10هزار دلار یک شغل) باید 130 میلیون شغل ایجاد شود در حالی که در این 21سال، 13 میلیون شغل ایجاد کردهایم ضمن آن که نصفی از این رقم دلالی و واسطهگری است“. (خبرگزاری حکومتی فارس-۲۱/۳/۹۵)
در این یک ماه، برخلاف چیزی که مرکز آمار میگوید که آمار تعداد بیکاران 7/2 میلیون نفراست! و کارشناسان میگویند نه خیر، ۵ میلیون نفر میباشد! هیچکدام نزدیک واقعیت هم نیست بلکه بر اساس آمار رسمی جدید! ۶.۵ میلیون بیکار داریم! و در واقع فقط 32 درصد جمعیت کار کشور شاغل هستند! و تازهیین هم واقعی نیست! بلکه امروز 15 تا 20 میلیون نفر از جمعیت کار کشور بیکار هستند اما دولت به شکلهای مختلف این رقم بیکاری را میپوشاند!
نکته جالب دیگر کیفیت کار شاغلینی است که مشغول! هستند: «شاغلان ما هم بهمعنای واقعی شاغل نیستند ضمن آن که در شغلهای موجود تولیدکنندگان هم بیشتر به مونتاژ روی آوردهاند یعنی مواد اولیه ماشینآلات وارد میشود و اینجا فقط سرهمبندی میکنیم.
حتی گوشت و شیری را هم که تولید میکنیم کاملاً تولید داخل نیست زیرا علوفه را از خارج وارد میکنیم، مرغ و روغن را از خارج وارد میکنیم و همه مواد اولیه روغن را از خارج تهیه میکنیم و این فضای مناسبی برای کسب و کار نیست». (خبرگزاری حکومتی فارس-۲۱/۳/۹۵)
آژیر نابودی اشتغال دو میلیون و 400هزار نفر
خبرگزاری حکومتی مهر در این رابطه مینویسد: ”در یکساله اخیر به تعداد افرادی که اشتغال آنها در معرض نابودی قرار دارد، ۱۰۵ هزار نفر افزوده شد و در حال حاضر ۲.۴ میلیون نفر در خطر بیکاری قرار دارند و درآمدشان کفاف هزینههای زندگی آنها را نمیدهد.
بررسی تحولات بازار کار کشور نشان میدهد که علاوه بر بیکاران مطلق، بخشی از شاغلان نیز دچار بیکاری پنهان بوده و در واقع در مرز بین بیکاری و اشتغال قرار دارند. به بیان سادهتر، اشتغال آنها در حدی نیست که بتواند هزینههای زندگی را تأمین کند و از اینرو، فعالیتشان بیشتر به شرایط بیکاران شباهت دارد تا افرادی که شاغل محسوب میشوند.
افزایش تعداد افراد دارای اشتغال ناقص در شرایطی که برخی با اشتغال کامل امکان تأمین هزینههای زندگی خود را ندارند نشاندهنده شکننده بودن فعالیتهای اقتصادی و همچنین تاثیر رکود بر تولیدکنندگان داخلی است. این شرایط نشان میدهد که با وجود تلاش و علاقه برخی واحدها برای ماندن در فعالیت اقتصادی، اما هر لحظه امکان نابودی و تعطیلی برخی واحدها و ریزش میلیونی مشاغل وجود دارد“. (خبرگزاری حکومتی مهر۷/۲/۹۵)
اما واقعاً چرا آمارهای اقتصادی نامعلوم هستند؟
”رئیس مؤسسه مطالعات اقتصادی با اشاره به اینکه شفاف سازی در اقتصاد ایران یکی از حلقههای مفقوده توسعه و رشد پایدار در کشور است، اظهار داشت: وضعیت شفافیت در ایران بهطور وحشتناکی پایین و خراب است. این مسأله هم مانع جدی سرمایهگذاری خارجی است و هم تعامل ایران را با جهان خارج در همه زمینهها محدود میکند.
این شفافیت برای خودمان هم محدود است. آمارها نامعلومند و در زمانهای به درد نخور بیرون میآیند، ما هنوز فاقد تقویم اقتصادی هستیم. این تقویم از جمله ابتداییترین ابزارهای شفافیت در جهان است. در بسیاری مواقع آمارها را فریز میکنیم. علتش را هم توضیح نمیدهیم، آمارها زمانی به جامعه ارایه میشوند که تاریخ مصرف آن تمام شده است و مثالهای دیگری که میتوان زد. با این عدم شفافیتها ما نمیتوانیم قدم در مسیر توسعه بگذاریم. حتی حرفش را هم نباید بزنیم. بدون شفافیت الگوی کارآمدی از تخصیص منابع نخواهیم داشت.
ولی باید بدانیم که فرایند شفاف سازی در اقتصاد مستلزم شهامت و تعهد است که این با بقاء سیاسی در تضاد است. با انحصارات موجود در تضاد است. با منافع عدهیی که از عدم شفافیت سود میکنند نیز در تضاد است. اصلاً شفاف سازی اقتصاد در ایران یک مسأله سیاسی است نه یک مسأله اقتصادی. بهخاطر این مسایل حتی یک نظریه درست وقتی به حوزه عمل میآید گرفتار میشود“.
(اقتصاد آنلاین-۱۸/۳/۹۵)
دانشگاه سرکاری؛ عامل کُندی رشد آمار بیکاری!
در وضعیت گفته شده این سؤال پیش میآید که چرا آمارهای بیکاری، خیلی فاجعهبار نیست؟ ! علتش درهرکوی و برزن قابل مشاهده است! کارشناسان رژیم آخوندی از سه دهه پیش به این نتیجه رسیدند که برای جلوگیری از مزاحمت! جویندگان کار، فعلاً آنها را به سراغ درس و مشق بیشتر بفرستند تا سرشان گرم شوند و در کار بزرگان! برای حل و فصل اقتصاد، اشکالی ایجاد نکنند تا بعد ببینیم چه پیش خواهد آمد! بنابراین سر هرکوچه، یک شعبه دانشگاه آزاد اسلامی! و یا پیام و یا هرعنوان جذاب دیگری برای کسب در آمد آقازادهها، تأسیس نمودند!... کارشناسی در پاسخ به این سؤال که: ”با وجود افزایش جمعیت، چرا تعداد بیکاران بیش از ۱۳ درصد افزایش نداشته است؟ میگوید:
”علت عدم افزایش نرخ بیکاری را باید مرهون گسترش دانشگاهها و مراکز آموزش عالی دانست که تعداد کثیری از آحاد جامعه را به خود جذب میکند، اما متأسفانه باید در انتظار ورودیهای این قشرعظیم به بازار کار بود“. ! (اقتصاد آنلاین-۱۸/۳/۹۵)
30 میلیون فقیر در کشور داریم... 15 تا 20 میلیون از جمعیت کار کشور بیکار هستند و 5/6 میلیون بیخانمان...
به هر حال دولت بداند شاید همین فقرا روزی به ستوه آمدند و در مقابل دولت ایستادند. (خبرگزاری حکومتی فارس-۲۱/۳/۹۵)