در این رابطه یک گزارش حکومتی با اعتراف به وجود این بحران عمیق در سه بخش مهم یعنی “خرید، فروش و اجاره » ازجمله نوشت: “صنف مشاوران املاک پایتخت که از چهار سال قبل کسبوکارشان رونق سابق را ندارد، آیینه تمام نمای وضعیت ورشکسته بخش مسکن این روزهای پایتخت است. گزارش میدانی از مشاوران املاک پایتخت، ورود به چهارمین سال رکود معاملات، نزول ادامهدار قیمتها و ناامید از آیندهی بازار را حکایت میکند. همچنین دو بخش اجاره و خریدوفروش در مسیری جداگانه در حال حرکت هستند».
همچنین یک کارشناس حوزه املاک با اشاره به وجود تورم شدید و بحران مالی در رژیم آخوندی گفت: “قیمتها خیلی بالاست، فروشندهها هم پایین نمیآیند. تکوتوک مالکی پیدا میشود که زیر قیمت بفروشد. مردم هم که با این پولها اصلاً فکر خرید خانه نیستند. وام مسکن هم اقساطش ۲ میلیون تومان است. کدام کارگری میتواند این قسط را بپردازد؟ با این وضعیت باید فاتحه صنف مشاوران املاک را خواند». (خبرگزاری حکومتی ایسنا 29 خرداد 1395)
اشاره این کارشناس بهیقین به حقوق کارگران تحت ستم در حاکمیت چپاولگر ولیفقیه است که سقف حقوق ماهیانه آنان در بهترین حالت وبراساس مصوبات دولت آخوند روحانی تنها 812 هزار تومان در ماه است. بهیقین تنگدستی و فقر گسترده در میان اقشار ضربهپذیر جامعه اکنون نهتنها آنان را از داشتن خانه و کاشانه و یک زندگی شرافتمندانه محروم ساخته، بلکه بسیاری از جمعیت جوان و جویای کار کشور را به حاشیه شهرهای بزرگ پرتاب نموده است. امری که خود را در آمار و ارقام 18 الی 20 میلیونی حاشیهنشینها به نمایش گذاشته است.
بهموازات تمامی این واقعیات، باید به وجود خیل گسترده کارتنخوابها و یا خانوادههایی که به دلیلی فقر مجبور به تخلیه خانه و مسکن خود شده و در حاشیه خیابانها و یا پارکها زندگی میکنند، اشاره کرد. در این رابطه معاون حکومتی در بخش امور اجتماعی سازمان بهزیستی” از حضور 15 تا 17 هزار کارتنخواب در سراسر کشور » خبر داده و گفته بود: “از این تعداد حدود یک درصد را کودکان آنها و حدود 5 تا 10 درصد را زنان تشکیل میدهند». (سایت حکومتی 9 صبح 14 شهریور 1394)
اما در رابطه با بحران و ورشکستگی بخش مسکن گزارش فوق در ادامه به نقل از یک شهروند تهرانی مینویسد: “"آقا از قول من بنویس اقتصاد مسکن به ورشکستگی کامل رسیده است". این صحبت مرد ۵۵ سالهای است که در هر دو بخش املاک مسکونی و تجاری فعالیت دارد. او میگوید: "املاک تجاری وضعی بهمراتب بدتر از مسکونی دارد؛ به خاطر اینکه کاسبی نیست، تولید نیست، قدرت خرید نیست. تولیدات چین بازار ایران را قبضه کرده است. تمام مغازههای طبقه دوم پاساژ روبهرو خالی است. مستأجران طبقه اول هم بیشتر از شش ماه دوام نمیآورند».