با قدری تعمق در سخنان «فرد دوم» در نظام آخوندی بهیقین میتوان گفت که صرف مطرح کردن چنین خبری، سخن از راز مگو در درون رژیم زهرخورده ولیفقیه و بهویژه بر سر فرد خامنهای را دارد؛ زیرا وجود بحرانهای عمیق در زمینهٔ های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، منطقهای و بینالمللی که اکنون به بنبستهای استراتژیک در درون نظام آخوندی راه برده است، بهخودیخود موتور محرکهای برای عقب زدن ولیفقیه شکستخورده از سوی باند رفسنجانی –روحانی و بهتبع آن پیدا کردن راهحلی استراتژیک برای خروج کلیت نظام از این بحرانها است.
به قول خامنهای: «اکنون بعد از موضوع هستهای، موضوع موشکی را پیش کشیدهاند، بعد از موشک، نوبت به حقوق بشر میرسد، بعد از حقوق بشر، موضوع شورای نگهبان، سپس موضوع ولایتفقیه و درنهایت قانون اساسی و حاکمیت اسلام مطرح خواهد شد». (سایت خامنهای 25 خرداد 1395)
در این راستا رفسنجانی و باند وی به این حقیقت رسیدهاند که باوجوداین «رهبر» پیزوری و شکستخورده درصحنههای مختلف، دیگر سنگ بر روی سنگ در این نظام استوار نخواهد ماند.
در این رابطه وی ازجمله تأکید میکند: «آیندهنگری اداره یک جامعه ایجاب میکند که اگر روزی رهبری به هر دلیلی نباشند، باید کسی انتخاب شود. این کمیسیون در مقطعی پس از مذاکره با چند صد نفر، دو نفر را بهصورت سری معرفی کرد. در دوره بعدی خبرگان هم افرادی مشخص شدند. دو سه نفر متخصص دارند مطالعه میکنند». (روزنامه حکومتی قانون 29 خرداد 1395)
ترجمان این سخنان از هر منظر که بدان بنگریم، نخست مبین یک واقعیت در درون رژیم آخوندی است و جمله آنکه، رفسنجانی بابیان این جملات بهتمامی طرفهای درگیر- چه در درون و یا بیرون نظام - این پیام را میدهد که تعین و تکلیف «رهبر آینده» نظام - البته اگر نظامی در آینده باقی بماند – در چارچوب و صلاحیتهای «رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام» است.
همچنین باید به این نکته نیز اشارهکرده که با تمامی فشارهای خامنهای برای از میدان بدر بردن رفسنجانی در نمایش انتخابات بر سر مجلس خبرگان رهبری، نخستین هدف رفسنجانی برای ادامه کارزار انتخاباتی و ماندن در میدان، ورود به این ارگان مهم حکومتی بود. هدفی که به گفته وی با خود سیاستی به نام «تأثیرگذاری» بر روند تصمیمات از سوی خبرگان را دنبال میکند.
رفسنجانی در این راستا بهتمامی خفت و خواریها از سوی ولیفقیه طلسم شکسته و باند وی تن داد. از تکریم در مقابل حکم حکومتی برای دستگیری و به زندان انداختن فرزندش، بهدلیل «اختلاس، پولشویی و فساد مالی» تا حتی تن دادن به خواسته ولیفقیه برای به کرسی نشاندن آخوند جنتی ۹۰ ساله به ریاست مجلس خبرگان رهبری نظام.
در مقابل خامنهای نیز با چنین انتخابی و با بروی کار آوردن یک آخوند پا به گور و منفور در میان مردم بهخوبی، نشان داد که هیچچیز در چنته ندارد و سبد تخممرغهای وی بسیار خالیتر آنی است که تصور میشود.
عدم اعتماد حتی به نزدیکان خود و ابتر بودن نظام ولیفقیه برای جانشینی پستهای کلیدی بهترین پاسخ بهتمامی سوالات یا احتمالات در این زمینه است. لذا بر این منطق است که رفسنجانی بهخوبی دست طرف مقابل را خوانده و با علم و علومی که از درون «بیت مقام معظم» دارد، بهخوبی واقف است که خامنهای به چه میزان دستتنها و بدون حامی در رأس نظام آخوندی قرار دارد.
مضافاً بر تمامی این نکات، وضعیت جسمانی ولیفقیه است که به گفته بسیاری از کارشناسان مسائل ایران، از بیماریهای مختلفی رنج میبرد. امری که خود «قوز بالا قوز» برای کلیت نظام آخوندی شده است.
لذا بر این منطق است که رفسنجانی پا به میدانی مملو از مین گذاشته و در تلاش است تا میخ رهبری آینده نظام آخوندی را پیش از به مشام رسیدن «بوی الرحمان» ولیفقیه، بر زمین بکوبد؛ زیرا با نگاهی به گذشته نهچندان دور و بهویژه در فردای مرگ خمینی دجال، این رفسنجانی بود که در یک «ساختوپاخت», خامنهای را یکشبه به ولایت رساند و کرسی «رهبری» نظام آخوندی را به او واگذار نمود.
رفسنجانی در این رابطه ضمن بر سر کوبیدن خامنهای، بهصراحت میگوید: «خامنهای را پیشنهاد کردیم که من نظر امام را گفتم. در این لحظه خامنهای وقت خواستند و در جایگاه قرار گرفتند و گفتند: من به رهبری شورایی رأی دادم، پس نمیتوانم نامزد فردی شوم». من گفتم: «آن موقع که شما بحث کردید و رأی دادید، در قانون شورا بود و الان اکثریت خبرگان رهبری فردی را انتخاب کردند و اگر شما نباشید، باید یکی دیگر بیاید». قرار ما با توجه به شرایط کشور، بهویژه خبرهایی که از جبههها میرسید، اتمام کار در همان جلسه و انتخاب رهبر بود. خامنهای جواب مرا ندادند و در جای خود نشستند. من گفتم: «با سکوت ایشان که میتوانیم حمل بر رضایت کنیم، رأیگیری میکنیم». رأی گرفتیم که رأی بیش از دوسوم را آوردند.
قبل از تصویب رهبری فردی، وقتیکه بحث داغ بود، من و خامنهای وقت گرفته بودیم که صحبت کنیم. استدلالات خامنهای طولانی شد و از وقت من استفاده کرد. سخنرانی ایشان در دفاع از شورا خیلی قوی بود». (همان منبع بالا)
ملاحظه میشود که رفسنجانی با زیرکی خاص خود در لابهلای این جملات بر دو نکته مهم تأکید ویژه دارد. نخست بحث «شورای رهبری» است که وی در بدر به دنبال اجرایی کردن آن است و دیگری تأکید بر موافقت خامنهای با راهاندازی و نیاز به یک «شورای رهبری» است.
وی در ادامه بابیان عامدانه این جمله که «با سکوت ایشان که میتوانیم حمل بر رضایت کنیم، رأیگیری کنیم»، به بدهکاری تاریخی ولیفقیه به شخص خود اشاره میکند و به همه طرفها این پیام را میرساند که موضوع تعین و تکلیف رهبری نظام آخوندی و به قدرت رسیدن خامنهای، محصول خواسته و سیاستهای او بوده است.
لذا بر همین سیاق و سنوات تاریخی نیز باید مصاحبه اخیر رفسنجانی با ارگان وابسته به باند خود را ارزیابی نمود.