از همان روزی که هیولای ارتجاع خمینی بر سر میهن ما آوار شد، زنان و مردانی سلحشور و بی باک قدم به صحنه گذاردند تا لکه ننگ این مصیبت دهشتناک را از چهره ایران و ایرانی بزدایند. در این راه سخت و جانفرسا، شلاق و شکنجه و زندان و اعدام و حلق آویز را به جان خریدند تا از حرمت و شرف ایران و ایرانی در مقابل جنایتکاران عمامه بر سر حفاظت و نگاهبانی نمایند.
آنروزها کمتر کسی صدا و فریاد حق طلبانه ملت ما را می شنید. خمینی از ماه آمده بود و چاه های نفت را برای تامین سلاح جهت جنگی خانمانسوز، دربست در اختیار غرب گذارده بود. بر سر هر میز مذاکره، نفت را با خون معاوضه و معامله می نمود و سلاح بیشتر برای جنگ و خونریزی در خارج از مرزها و سرکوب در داخل طلب می نمود. سردمداران حکومتهای غربی سیاست سکوت را در قبال جنایتهای آخوندها در پیش گرفته بودند. سکوتی به قیمت و بهای فاجعه ای سیاه برای بشریت.
دیو سیاه فاشیسم مذهبی اینگونه رشد کرد و چنگالهای خونین خویش را در تن مردم عراق، سوریه، یمن، لبنان و افغانستان فرو نمود. بنیادگرایی اسلامی چونان کودکی عجیب الخلقه متولد شد و به سرعت از مرزهای خاورمیانه ای عبور کرد و در خیابانهای پاریس و بروکسل و سایر کشورهای اروپایی و در شهرهای امریکایی، حمام خون به راه انداخت و از بیگناهان قربانی گرفت.
در این میان مقاومتی که از روز آغاز سربرآوردن افعی هشدار داده بود و در جنگی نابرابر در مقابل فاشیسم مذهبی قد علم کرده و سینه سپر کرده بود، به بهایی گزاف از خون بهترین فرزندانش، حقانیّت خویش را به اثبات رسانید و امروز همگان می دانند که بنیادگرایی شوم دینی به مراتب از مرگبارترین سلاح های دسته جمعی برای بشر و این کره خاکی مضرتر و خطرناکتر است.
در سایه ایستادگی بر سر اصول، امروز همان مقاومت تبدیل به بزرگترین جنبش علیه فاشیسم مذهبی گردیده و فراتر از مرزهای ایران در سطح جهانی تبدیل به تکیه گاه تمامی قربانیان جنگ و تروریسم اسلامی شده است.
اگر ارتجاع مذهبی و تروریسم اسلامی مرزی برای خود قائل نیست و به راحتی در هر سرزمینی دست به کشتار و ریختن خون بیگناهان می زند، در نقطه مقابل مقاومت در مقابل این افسارگسیختگی کور و ددمنشانه نیز نباید برای خود حد و مرزی قائل شود.
از اینرو بزرگترین گردهمایی ایرانیان در خارج از کشور مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و دست در دست تمامی رنجدیدگان و آوارگان و مصیبت دیده ها و در یک کلام قربانیان حکومتهای «ولی فقیه» و «خلیفه های» آدمکش باصطلاح اسلامی که به نام دین بشریت را به سوی نابودی و فنا سوق داده اند، سینه سپر کرده و فریاد رسای خویش را به گوش جهانیان می رساند.
ایستادگی و مقاومت البته حد و مرز نمی شناسد. در مراسم امسال (بورژه در پاریس) دست در دست ملت به پا خاسته سوریه، مردم نجیب عراق، خلق محروم افغانستان و تمامی انسانهای شریفی که فارغ از رنگ و نژاد و ملیّت به یاری ستمدیدگان شتافته اند، یکصدا فریاد مرگ بر ارتجاع چه شیعی و چه سنی سر خواهیم داد. طالبان و القاعده و ابوبکر بغدادی و سید علی همه سر در یک آبشخور دارند. در جهانی که ادعای تمدن و فرهنگ و پیشرفت و تکنولوژی دارد، اینها وصله های ناجوری بیش نیستند. نجات جامعه انسانی تنها با جراحی و به دور افکندن این غدّه های سرطانی میسر خواهد شد.
فراموش نکنیم رژیم ولایت فقیه در بن بست مرگباری گرفتار آمده است. سانتریفیوژهای مرگ آور از چرخش باز ایستاده اند. قلب شوم راکتور اتمی اش، از کار افتاده است. همزمان درگیریهای باندهای حکومتی شدت و افزونی یافته است.
در یمن پذیرای شکست فاحشی گردیده و تا خرخره در باتلاق سوریه فرو رفته است. به زمان تعیین تکلیف شدن در عراق نزدیک و نزدیکتر می شود و از همه اینها مهمتر با وجود تشدید سرکوب و اختناق، ملت ایران بر امواج نارضایتی ها و اعتراضات خویش افزوده است. قهرمانان در زنجیر حتی در زندان های مخوف نیز با ایستادگی و مقاومت و اعتصاب غذا، رعشه بر پیکره این هیولای خون آشام افکنده اند.
به یُمن مقاومتی سرافراز و خستگی ناپذیر همراه با تمامی خلقهای ستمدیده خاورمیانه، چشم انداز پیروزی نزدیک است. مقاومتی که فراتر از آمال و آرزوهای یک ملت، عزم و اراده جامعه جهانی را در امر مقابله با تروریسم افسارگسیخته اسلامی، نمایندگی می کند.
به ما بپیوندید تا دست در دست هم روز بزرگ دیگری را برعلیه فاشیسم مذهبی همراه و همگام و همصدا با هم، رقم بزنیم.
وعده ما، گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس-بورژه. { شنبه 19 تیر 1395 (9 ژوئیه 2016) }