در این رابطه درحالیکه دولت آخوند روحانی در تلاش است تا با سفید نمایی و ارائه آمار و ارقام بهغایت دستکاریشده، تبعات ناشی از رکود اقتصادی را کوچک جلوه دهد، باند خامنهای ضمن تاختن بر سیاستها و نبود راهکارها از سوی دولت «تدبیر و امید», مجموعه بحرانها را که بهیقین هردو جناح در پدیدار شدن آنها سهیم هستند، به صحنه جنگ نمایش انتخابات سال آینده تبدیل کرده است.
در این رابطه یک سایت حکومتی ضمن به چالش کشیدن سیاستهای اقتصادی دولت آخوند روحانی در مطلبی سال ۹۶ را «بسیار دیر» ارزیابی کرد و نوشت: «اتفاقی که خواهد افتاد این خواهد بود که واقعیت اقتصادی خود را به این دولت هم مانند دولت قبل تحمیل خواهد کرد و دیگر کارد تیز هو و جنجال رسانهای، مانند برقراری خط مستقیم تهران، نیویورک در چند ماه، رفع کلیه تحریمها بعد از برجام، سیل ورود شرکتهای معظم دنیا برای سرمایهگذاری چند ده میلیارد دلاری (مثلاینکه فقط ایران است که جای خوبی برای سرمایهگذاری در دنیا است!)، خرید ۱۰۰ فروند هواپیما بر روی کاغذ، سیل آمار و خبرها نادرست در مورد ورود جهانگردان آمریکایی و اروپایی، مانور کاهش تورم به زیر ۱۰ درصد، نرخ بیکاری تکرقمی، گذشتن از رکود، نرخ خیالی رشد اقتصادی ۳ درصدی در سال ۹۳ و رشد اقتصادی یکدرصدی در ۹۴ (سالی که درآمد نفتی ایران نصف شد!) و... دیگر کند شده و کارای ندارد».
( سایت حکومتی الف 12 تیر 1394)
عمق این جملات به معنای واقعیتهای پنهانی در ایران ۸۰ میلیونی پس از سر کشیدن جام زهر اتمی از سوی خامنه ای است که اکنون کمر زیربناهای تولیدی و اقتصادی کشور و نیز مردم تحت ستم میهن امان را خردکرده است؛ زیرا متولیان حکومت و بهویژه شخص ولیفقیه بهاشتباه بر این باور بود که با قبول تسلیمنامه اتمی وین و بهتبع آن راهاندازی برجام، چشم اندازهای جدیدی برای ورود سرمایه و راه گشایی درزمینهٔ اقتصادی، بدون دست زدن به عقبنشینیها و جامهای زهر بعدی، به همراه خود داشت. حال که قریب یک سال از توافقنامه اتمی وین گذشته است، مردم ایران بهخوبی میبینند که این «امامزاده» معجزه نکرد و اوضاع نهتنها بهتر، بلکه در بسیاری از زمینهها روبه وخامت شدید گذاشته است.
این گزارش حکومتی در ادامه ضمن اعتراف به این واقعیات و با اشاره به پارهای از خوشبینیهای حکومتی میافزاید: «بههرحال امروز در این کشور برای تبلیغ میخواهند قرارداد ۲۰۰ فروند هواپیما ببندند و به قول کری برای کارگران بوئینگ و ایرباس کار درست شود، درحالیکه بزرگترین سالن ترانزیت فرودگاه کشور، از پذیرش همزمان دو فروند هواپیما پهنپیکر عاجز است و حداکثر ظرفیت جابجایی آن با پایینترین استاندارد در دنیا ۵ میلیون نفر است، درحالیکه برای ۲۰۰ فروند هواپیما نیاز حداقل به فرودگاه مادر با ظرفیت بالای۵۰ میلیون نفر است که با این مدیریت شاید ۵۰ سال دیگر هم به بهرهبرداری نرسد. شرکتهای هوایی ایران همه ورشکسته هستند و نیاز به یک تجدید ساختار بسیار اساسی دارند که هرگز با این مدیریت و دانش انجام نخواهد شد».