رضا محمدی:‌ حضور در بورژه فراتر از یک ضرورت بلکه یک تعهد

روز ۹ ژوئن ۲۰۱۶ (۱۹ تیر ۱۳۹۵) کهکشان دیگری درراه است.

ضرورت شرکت در گردهمایی سالانه مقاومت مردمی ایران در این سال،

با توجه به رویدادهای سیاسی در سطح جهان و منطقه با اوج‌گیری و پیشروی بنیادگرایی اسلامی و رسیدن موج ترور و ایجاد وحشت و ناامنی به قلب اروپا بخصوص در بلژیک و فرانسه
و در ارتباط با ایران،
تأثیرات زهر خوردن اتمی رژیم در شرایط پسا برجام و مشکلات اقتصادی و سیاسی حاصل ازآنچه در داخل و چه در سطح منطقه، به‌گل‌نشسته شدن کشتی سیاست صدورانقلاب، شکسته شدن شاخ ولی‌فقیه رژیم، درگیری‌های جناحی روزافزون و دست‌به‌گریبان بودن با تمام این معضلات و همچنین شکستهای پی‌درپی توطئه‌های رژیم برعلیه مقاومت و کوروبورشدن اضداد،
چه‌بسا از سال پیش و یا سال‌های پیش ترازآن هرچه بیشتر احساس می‌شود.

احساسی نه شعارگونه بلکه نشانه‌ای از شعوروبالندگی سیاسی.

تاریخ مقاومت مردمی ایران، در بیش از ۳۵ سال، روزهای بسیار سرنوشت‌ساز و مهمی را شاهد بوده،

پیروزی‌های چشمگیر در سر فصلها و پیچ‌وخم‌های حساس تاریخی و روزهای اوج و خروش، ایام دوباره برخاستن درپی هرضربه ای از سوی خصم و دشمنان دوست نما.

آنچه که در این سالها براین مقاومت خونبار رفت را باید آنقدرگفت و گفت و تا آنجا تکرار کرد که هیچ "کاسب کارسیاست پیشه ی وطنی و غیروطنی" نتواند که چشم خود را از آن برتاباند.

باید از مبارزه نسل انقلاب از همان فردای انقلاب ناتمام در برابر دیو خون آشام و ایل و تبار گرازان وحشی گفت و از ظلم و جوری که بر پویندگان راه حق و آزادی رفت،
شروع کرد و با گذر از لابلای صفحات وزین و خونین مقاومت می‌بایستی که درهر سرفصلی و دورانی ایستاد و مکثی و درنگی کرد و تاملی از سر غرور و افتخار.

غروری ازسر ایستاده مردن، دربرابرزندگی نکبت بار بر روی دو زانو.
 
پس‌ازآن صفحه به صفحه و ورق به ورق دیگر را با شوق بی وصف گشود.

درهمان آغازین و نخستین صفحه که قلم‌به‌دست با کفایت ترین و محق ترین نویسنده چیره دست و توانا برای ثبت و شرح مقاومت نسل انقلاب بر روی کاغذ به حرکت درمی‌آید، شرح حال این نسل را با گذر از بستر کوی و برزن و خیابان و پس‌ازآن نقبی به سیاه‌چال و زندان و در ادامه آن فصل هجرت صالحان با تنها سرمایه خود، کوله‌پشتی‌ای حقیر و ساده اما لباب از عشق به مردم و میهن و توشه راهی از عزم و جزم و اراده‌ای راسخ بردوش و کبوتر آزادی در یک دست و در دستی دیگر سلاح را به بهترین شکل به تصویر در می آورد.

صفحات بعدی که گرد و خاک دشت های عراق بر آن نشسته و در فصلی و صفحه‌ای دیگر تصویر چهره مصمم و خندان شیر زنان و کوهمردان در لباس شرف و افتخارارتش آزادیبخش ملی، اینباراما دردشتهای سرسبزی که آن را با جان و دل خود آباد کردند.

ورق به ورق هرچه پیش می روی افتخارات هر چه افزونتر،

تشکیل شورای ملی مقاومت،
تاسیس ارتش آزادیبخش ملی وعملیاتهای غرورآفرین آن،
انقلاب ایدئولوژیک و جرئت و شهامت نهفته درآن،
انتخاب خانم مریم رجوی به سمت رئیس جمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال،
اعلام سیاست به غایت هوشمندانه بیطرفی و پرهیزازهرگونه درگیری با هرنیرویی مگرنیروهای شیطانی رژیم و رژیمی
نبرد سهمگین وسراسرافتخارسیاسی از تهران تا بغداد وازپاریس تا واشینگتن و تا هرآنجایی که به حقوق مردم دربند میهنمان و نماینده مشروع آن تعرض و تعدی شد،

و برتارک تمامی این افتخارات، ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ درخشش بی نظیری دارد.

درصفحات مربوط به این فصل و روزمی خوانیم که
درحمله ای بس ناجوانمردانه، از زمین و هوا و دریا با لشکری انبوه، به مرکزو قلب تپنده مقاومت یورش برده شد تا برای یکباروبرای همیشه مانع تپیدن این حیات وشریان زندگی شوند.

"زدند، ویران کردند و بردند".

آنان برای نابودی و تعرض به "امید وچشم و چراغ و تمام هستی" این مقاومت خونین با شقاوت تمام عیار آمده بودند.
اما زهی خیال باطل،
اگر خمینی توانست آنان نیز می توانستند که پیروزمیدان این رزم سیاسی باشند، اما خمینی نتوانست و آنان نیز ….هیهات

تنها چند روز زمان لازم بود تا این حمله ددمنشانه به مقر"مهرتابان و امید مردم در زنجیرمیهنمان" موجب خیروبرکتی کثیرشود.

خیروبرکتی در جهت تحکیم هرچه بیشتر پایه ها و تائید مواضع واصول به حق مقاومت و شناسایی آن به وجدانهای آگاه وافکارعمومی دنیا بعنوان تنها آلترناتیو مردم ایران دربرابر رژیم بنیادگر و کانون اصلی تروریسم در جهان که تاثیراتش تا به امروز در دنیا بخوبی عیان شده و دشمن را از حماقت خود پشیمان کرده، "عدو شود سبب خیراگرخدا خواهد".

این یورش وهجوم وحشیانه تنها مقررئیس جمهوربرگزیده مقاومت را نشانه نرفته بود بلکه مهمتروبیش ازهرچیزحمله ای بود به "منزلگاه و خانه امید"عاشقان وعدالت جویان وآزادیخواهانی که دل درگروی نجات وطن خود از دست اهریمن زمان دارند و"هتک حرمتی" بود بیشرمانه به تمامی شهدای راه حق و آزادی و ازجمله شهدای سازمان مجاهدین خلق ایران.

هدف این حمله شرم آور، بعنوان لکه ننگی درتاریخ سرزمین ومهد دموکراسی و آزادی، "قربانی کردن و سربریدن" مقاومت مردمی ایران، این گنجینه ی عظیم و گرانبها ترین هدیه ای که ازستارخان و باقرخان ومیرزای کوچک ومصدق کبیربدست توانا وبا کفایت معمارمقاومت نوین آقای مسعود رجوی تا به پیروزی به رسم امانت گذاشته شده است، به پای مطامع حقیر اقتصادی چپاولگران وغارتگران عمله استبداد واستکبار، بود.
اگررهبری داهیانه خانم مریم رجوی، هشیاری مسولان، آتش عشق و ایمان با جان خود افروختن، استقامت و پایداری یاران دورونزدیک در این نبرد نابرابرسیاسی ودرنهایت پشتیبانی دوستان وهمسایگان اورسورواز و حامیان مقاومت، محکومیتهای شدید اللحن ازسوی وجدان های بیدار و شخصیت ها و گروهها وسازمانهای بین المللی حقوق بشری نبود،
کتاب مقاومت و ایستادگی مردم ایران دربرابرهیولای قرن چه‌بسا درآن روز سیاه ناتمام و نا خوانده بسته می شد.

بهمین سبب حضورگسترده و پرشوردراین یادواره وهمایش سالانه، فراترازیک ضرورت تاریخی، تعهدی است بردوش ما دربرابربهای سنگینی که مقاومت خونبارمردم ایران برای نیل رسیدن به آزادی تا به امروز آن را پرداخته:
قافله وکاروان شهدای راه آزادی ازصدرمشروطیت تا محمد حنیف ویارانش
بخاک افتادگان فازسیاسی وستارگان پرشمارسرفصل تاریخی ۳۰ خرداد وآن گمنام سلحشورانی که درآن شب پرستاره دربرابرجانیان خود را تنها مجاهد خلق خواندند
شهدای والامقام فاز نظامی ازاشرف شهیدان و سردار کبیر خلق موسی و یاران با وفا یشان
اسیران دربندی که مرداد ماه سال ۶۷ عاشقانه و به یاد مسعود بوسه بردار زدند
فروغ های جاودان رزم میهنی با سپاهیان شب
رزم آوران بخاک افتاده بمباران قرارگاه های ارتش آزادیبخش و تا ستارگان پرفروغ اشرف ... و گوهرهای بی بدیل این شیر زنان و کوهمردان محصور در زندان لیبرتی،
 
و همچنین تعهدی است دربرابرمادران سرزمینمان ایران، شیر زنانی که گرچه خود داغ جگرگوشه بردل و جان دارند اما مهرمادری خود را بی دریغ نثار جوانان اسیر و دربند می کنند و به داد خواهی از این عزیزان همچون شیر می غرند و به تاسی از مادران و خواهران مجاهد خود با صلابت تا به آخرایستاده اند،

و تعهدی است در برابر آن کارگر و زحمتکش میهنمان که "سفره اش خالی است" و شرمسار از چهره و نگاه پرسشگر و غمگین و نگران زن و فرزندانش، پاکباخته ای که برای احقاق حقوق پایمال شده اش و در اعتراض به اینهمه ظلم و نابرابری جان خود را بر کف نهاده و وجودش در اسارت جانیان بسان شمعی "ذره ذره" آب می‌شود،

و تعهدی است در برابرآن دانشجویی که "نه می توانست و نه می خواست" که در برابر تعرض حاکمان فرهنگ ستیز به ساحت مقدس دانشگاه حتی با ریسک پذیری محرومیت از تحصیل، تن به سکوت دهد.

و کلام آخر اینکه حضور در بورژه تعهدی است بس سنگین در "برابرخود" بعنوان انسانی آگاه و آزادمنش وبا وجدانی بیدار و"ایرانی تبعیدی"،
 
چرا که
اگر امروزا یستاده قامتیم
اگر به خود وهستی خود باور داریم و به آن افتخار می کنیم
اگر در این دوران یاس و نا امیدی و وادادگی و تسلیم دربرابردشمن ضد بشری و ضد ایرانی در جایگاه درست تاریخ چنین هشیارانه، شجاعانه و پاکبازانه قرار گرفته ایم

همه اینها هرگزممکن و متصور نمی شد مگراز برکت وجود این مقاومت و رهبری ذیصلاح آن و پیشتازی زنی شجاع و پاکباز همچون خانم مریم رجوی.

حفظ و نگهداری از این گنجینه ی گرانبها، ما را در برابرمردم میهن خود برای نیل رسیدن به آینده ای درخشان موظف و درجنگ با رژیم آخوندی مصون می دارد.

باشد که حضور یکپارچه اشرف نشانان در این همایش تاریخی و ملی بعنوان "زبان گویا و صدای" قربانیان حکومت ظلم و جور ومردم در زنجیرمیهنمان، انجام رسالتی برای رساندن پیام فریادهای درگلوخفته آنان و بیعتی دوباره با شهیدان مقاومت وسوگندی دگرباربرادامه راهشان باشد.

اگر این مقاومت نمی بود ...

به امید دیداردراین کهکشان آزادی

با احترام

رضا محمدی

۱۰ تیر ۱۳۹۵
 30.07.2016