ابعاد دست اندازی جدید سپاه به بخش گاز و نفت
درعرصه اقتصاد ، طی چند ماه اخیر، دست اندازی آشکار سپاه پاسداران به بخش نفت وگازکشور، به صورتی شتابزده افزایش یافته است . به دستوردولت احمدی نژاد وزارت نفت « قرارگاه خاتم » سپاه را، با وجود آنکه تجربه وصلاحیت فنی اجرای پروژه های بزرگ استخراج ومایع سازی گازکشوررا ندارد ، با وجود آنکه پول وسرمایه لازم برای اجرای این پروژها ها را ندارد ، طرف حساب وطرف قرارداد اجرای این پروژه ها کرده است . اجرای فازهای ، 18، 19، 22، 23، 24 بهره برداری ازذخایرمشترک ایران وقطردر منطقه« پارس جنوبی » را ، یکی بعد ازدیگری ، بدون انجام تشریفات مناقصه ، به سپاه داده اند .( شانا، خبرگزارنفتی رژیم ، 21 فروردین 89 ) . درسال 1385نیز ، بعد ازآنکه یک شرکت نفتی دولتی نروژ وادارشد که دراجرای فازهای 15 و 16 پارس جنوبی ، دست ازهمکاری با سپاه بردارد ، کارپیمانکاری این دو فازرا نیزبه سپاه سپردند که تا به حال نتوانسته کاری ازپیش ببرد و نداشتن اعتبارمالی را بهانه می کند . سرمایه ارزی وریالی لازم برای اجرای هریک ازاین فازها را، چیزی حدود 2 میلیارد دلار برآورد می کنند . دولت ووزارت نفت دررساندن اعتبارمالی وپول به سپاه برای اجرای فازهای 7 گانه فوق الذکرکوتاهی نکرده است . بیش از2 میلیارد دلاراز« حساب ذخیره ارزی » به حساب سپاه ریخته است . وزارت نفت به دستوردولت برای تأمین مالی این پروژه ها میلیون ها دلاراوراق قرضه خارجی و میلیاردها تومان اوراق قرضه داخلی منتشرکرده است .( برای دستیابی به ریزارقام رجوع کنید به خبرگزاری شانا /14 دی 88 و 8 اردیبهشت 89 ) . یاد آورمی شود که سپاه علاوه بر بهره برداری از ذخایرگازپارس جنوبی ، درشروع کاردولت احمدی نژاد اجرای خط لوله انتقال گازازبندرعسلویه تا ایرانشهر رانیزبه عهده گرفت واخیرا قرارداد اجرای 1810 کیلومترخط لوله برای انتقال فرآورده های نفتی درشهرهای مرکزی وشرقی ایران را نیز با وزارت نفت امضا کرده است (شانا ، 24 اسفند 1388 ) . با این حساب درحال حاضرسپاه پاسداران بیش ازهرپیمانکاردیگرداخلی وخارجی وحتی بیش ازخود شرکت ملی گازو شرکت ملی نفت ایران اجرای پروژه های نفت وگازرا به دست گرفته است . تا جاییکه به دست اندازی سپاه به 7 فازازذخایرگاز پارس جنوبی برمی گردد ، 5 فازآن درشرایطی به سپاه واگذارشده که عرصه سیاست خارجی بررژیم ایران تنگ شده و شرکتهای نفتی خارجی ، حتی شرکتهای نفتی ترکیه ، زیرفشارآمریکا ، وادارشده اند ازمشارکت پرسود دراستخراج ذخایرگازایران خود داری کنند .
چشم انداز افزایش نقش سپاه دربخش نفت وگاز
به موازات افزایش فشارتحریم خارجی ، «سپاه پاسداران» یورش اقتصادی – امنیتی خود را برای بهره برداری گسترده تر از ذخایر گازونفت ایران، افزایش می دهد . چند روزپیش «سردار یدالله جوانی »، رئیس دایره سیاسی سپاه، درمصاحبه با خبرگزاری ایلنا اعلام کرد ه « سپاه پاسداران ، به مثابه عضو جدایی نا پذیررژیم ،امروزمفتخراست اعلام کند که توانایی واطلاعات فنی آنرا دارد که به سادگی جای خالی شرکت های نفتی بزرگ خارجی را پرکند ... مامی توانیم به جای شرکتهای توتال وشل اجرای پروژه های بزرگ درمنطقه عسلویه را به عهده بگیریم » ( خبرگزاری فرانسه 24 آوریل 2010 ) امروز درحالی سپاه به سمت جانشینی شرکتهایی مثل شرکت فرانسوی توتال و شرکت انگلیسی – هلندی شل می رود که این دوشرکت بزرگ زیرفشارآمریکا ازاجرای قرارداد های امضا شده خود برای استخراج ذخایرگازپارس جنوبی وایجاد کارخانه مایع سازی گازدربندرعسلویه شانه خالی کرده اند . پیش ازاین نیز شرکتهای ترکیه ای پس از17 ماه ازسرمایه گذاری ومشارکت دربهره برداری از سه فازمهم ذخایرگازپارس جنوبی مشترک بین ایران وقطر ( فازهای 22 و23 و24 ) منصرف شدند وبه دستوردولت درفروردین ماه 1389 این بخش ازکار نیزبه « قرارگاه خاتم الأنبیاء » سپاه پاسداران واگذارشده است .
هدف اصلی سپاه ازچنگ اندازی بر ذخایرگازی کشور
کمیت وارزش افزوده فعالیتهای اقتصادی سپاه ، حدود 30 درصد تولید ملی ایران برآورد می شود . اما فراترازکمیت، آنچه معنا و نقش اقتصادی سپاه را برجسته می کند، کیفیت وموضوع اصلی فعالیتهای اقتصادی سپاه است که درحال حاضرمتوجه بخش نفت وگازشده است . ذخایر گازونفت ایران علاوه براینکه پشتوانه وتکیه گاه مالی حکومت نظامی – آخوندی ایران است ، وضعیت اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی داخلی وروابط خارجی ایران را به شدت تحت تأثیرقرارداده و درتحول اوضاع آینده کشورما به علل زیراهمیت ژئوپولیتیکی دارد :
الف –ذخایرایران می تواند درمعادلات انرژی جهانی نقشی تعیین کننده داشته باشد .
مجموع ذخایرگازی ونفتی ایران را منابع معتبر خارجی نظیر oil and gas journal معادل 280 میلیارد بشگه نفت ومنابع وزارت نفت ایران معادل 313 میلیارد بشگه نفت برآورد می کنند (برآورد منابع خارجی به سال 2005 میلادی برمی گردد که شامل 8/125میلیارد بشگه ذخیره قابل برداشت نفت به اضافه ذخایرقابل برداشت گازکشورکه معادل155 میلیارد بشگه نفت انرژی دارد . برآورد وزارت نفت ایران به سال 1386 برمی گردد که شامل شامل 137 میلیارد بشگه نفت باقی مانده وقابل برداشت و معادل 176 میلیارد بشگه ذخایر گازی شناخت شده ایران است ) . با این حساب ایران هنوزازنظرتصاحب مجموع ذخایرانرژی درردیف عربستان سعودی، که صاحب بیشترین ذخیره نفتی منطقه است ، قرارمی گیرد و ازکشورهای نفت خیزی مثل عراق ذخایرانرژی هیدروکربوری بیشتری دارد . اما به علل زیرایران ،به صورت بالقوه، درتأمین انرژی مورد نیازآینده جهان برعربستان وسایرکشورهای نفت خیزمنطقه ارجحیت دارد :
1- عربستان با وجود آنکه ازایران ذخیره نفتی بیشتری دارد، دربرداشت پایدار ازذخایرنفتی اش به حد ماگزیمم رسیده ( چیزی حدود 10 میلیون بشگه درروز ) وتا 20 سال آینده نمی تواند به مقدارقابل توجهی ظرفیت تولیدی پایدار خود را افزایش دهد .حال آنکه ایران حداکثر4 میلیون بشگه در روز ازذخایرنفتی اش برداشت می کند و می تواند با استفاده ازتکنولوژی پیشرفته و همکارشرکتهای خارجی ضمن افزایش تولید ، تاسیسات قدیمی را نوسازی کند وظرفیت تولیدی نفت خود را به 7 میلیون بشگه درروز برساند . ایران درشرایطی قابلیت دارد که ظرفیت تولید نفت خود را 3میلیون بشگه افزایش دهد که تقاضا برای خرید نفت درکشورهایی مثل چین ، هند وآمریکا به شدت درحال افزایش است و،به جزعراق، کمترکشورنفت خیزاست که قابلیت افزایش این حد ازتولید نفتی خود را داشته باشد تا پاسخگوی رشد تقاضای نفتی جهان شود .
2- ایران ازلحاظ تأمین انرژی گا ز مورد نیازجهان درموقعیت بهتری ازنفت قراردارد . کشورما درحدود 17 درصدازذخایرگازجهان را دراختیاردارد وازاین لحاظ بعد ازروسیه دومین کشورگازخیزجهان است . درحال حاضرروزانه میزان اندکی ،که حدود 500 میلیون مترمکعب است ، ازذخایرگازایران برداشت می شود که بیشتر به مصرف داخلی می رسد . بنا براین ایران ازلحاظ صادرات وفروش گازامکان بالقوه وقابلیتی دارد که کمترکشورجهان ازآن برخورداراست . ایران درشرایطی از امتیاز عرضه گازبه بازارجهانی برخورداراست که امکان تولید پایدار نفت جهان به حد ماگزیمم خود نزدیک شده وپس ازآن روندی کاهنده خواهد داشت ، مصرف گازدرجهان با سرعت بیشتری ازمصرف نفت رشد می کند ، به لحاظ زیست محیطی گازانرژی تمیزترومطلوبتری ازنفت است .
ب –پاسداران سودای آن دارند که ازگازونفت ایران بهره برداری سیاسی کنند
کنترل وبهره برداری ذخایرگازونفت ایران ، فراتراز بهره برداری مالی ، ازآن روی به دست سپاه پاسداران سپرده شده که رژیم آنرا یک ضرورت حاد امنیتی تلقی می کند . با این اقدام می خواهند به جهانی که نیازمند به ذخایرانرژی ایران است ،به نوعی ، برسانند که ایران نیزمانندچین وهند ، یک قدرت اتمی - اقتصادی است که سپاه پاسداران کنترل آن را دارد . اینها می خواهند از نیازجهان به گاز ونفت ایران به مثابه یک حربه سیاسی استفاده کنند وجهان را به تمکین سیاسی درمقابل خود وادارسازند . ازعقد قراردادهای بلند مدت نفتی وگازی ،به خصوص با قدرتهای اقتصادی ، به مثابه یک سپرسیاسی استفاده می کنند . چنانکه چین را تاحدودی به خدمت این هدف گرفته اند . چین علاوه بر خرید نفت ، علاوه برسرمایه گذاری برای مشارکت دربهره برداری ازذخایرگازونفت ایران ، قرارداد ی دارد برای خرید یکصد میلیارد دلار گازمایع طی مدت 25 سال ازایران، که سپاه برای فراهم آوردن شرایط اجرای آن اعلام آمادگی کرده است .هند هدف بعدی آنهاست زیرا این قدرت اقتصادی نیز،هم به خرید گازایران چشم دوخته وهم گازمایع ایران . ترکیه و اروپا نیزبرای تنوع بخشیدن به نیازگازمصرفی خود متمایل به خرید گازازایران هستند ورژیم گوش خوابانده ومنتظرفرصت است تا دست آنها را نیزدرحنا بگذارد . ادرهمین فضا است که می بینیم با وجود آنکه درگروه قدرتهای موسوم به 1+5 بحث تحریم سپاه مطرح است ، هنوز بحث تحریم سرمایه گذراری و خرید گازونفت ایران ، که سپاه روی آن دست انداخته ، درسطح شورای امنیت ،مطرح نیست . عجالتا ،تا اینجا توانسته اند با تطمیع کشورها یی مثل چین ، مانع تحریم نفتی همه جانبه رژیم شوند .
سلطه سپاه برذخایرگازونفت ایران، تأمین انرژی جهان را تهدید می کند
تا آنجا که به تأمین نیازجهان ازذخایر گازونفت ایران برمی گردد ، سپردن کنترل بهره برداری ازاین ذخایرو شبکه توزیع آن به دست سپاه پاسداران مثل دادن تیغ به دست زنگی مست است .سپاه پاسداران همان زنگی مستی است که با تیغ بمب اتمی وحربه سیاسی گازونفت ، خیزبرداشته که برای حفظ نظام ولایت فقیه ادعاهای منطقه ای وجهانی خود را به طرف حسابهای خارجی رژیم تحمیل کند . اگر سپاه پاسداران ودولت پاسداران کنترل تأمین بخشی از گازمورد نیازقدرتهای اقتصادی آسیایی واروپایی را به دست بگیرند ، برای پیشبرد اهداف سیاسی خود می توانند به قطع جریان گازایران به کشورهای خریداردست بزنند و آنرا به حربه ای برای تهدید سیاسی آنها به کارگیرند . شاهد زنده آنکه ، چندی پیش یکی ازفرماندهان سپاه با این چشم انداز و با تهدید انجام خرابکاری درتنگه هرمزمدعی شد که «اگراروپا با ما راه نیاید ما می توانیم طعم لرزیدن درزمستانهای سرد را به آنها بچشانیم » ! بنا براین قدرتهای جهان صنعتی درمقابل این سؤال مهم قرارگرفته اند که آیا باید مشتری وخریدار بلند مدت انرژی ازحاکمیتی شوند که قصد گروکشی سیاسی تأمین آن را دارد یا نه ؟
چه می توان کرد ؟
اگراین واقعیت ملموس درمد نظرگرفته شود که سپردن کارها به دست سپاه پاسداران ، بیش وپیش ازآنکه علامت ترساندن مخاطب های داخلی وخارجی رژیم ایران باشد ، علامت ترسیدن وهراس این رژیم ازتأثیرگذاری فشارآنهاست ، آنوقت می توان به آسیب پذیری شدید رژیم درمقابل افزایش فشارهای سیاسی داخلی وخارجی پی برد و آنوقت به این نتیجه می رسیم که افزایش این فشارها راباید به اهرمی تبدیل کرد برای رهایی جامعه ایران وجامعه جهانی ازشروجود این رژیم شرور و تغییرنا پذیر.