عوارض روان فردی و روان اجتماعی در دوران شوم و مهاجم و قاتل و فتنه انگیز خمینیسم، نه آنچنان است که بتوان آن را در یک نوشتار بیان کرد. ما امروز با جامعه یی سرکوب شده در تمامی سطوح هستی فردی و جمعی روبرو هستیم که گویی با یک بیمارستان روانی ویا یک زندان بزرگ پر از رنج و عذاب و شکنجه. ملایان ناکس بدرفتار و تفنگداران از خودشان نه کمتر بدتر، ساختار روحی جامعه ایرانی را به زشت ترین و مکارترین شیوه ها برهم ریخته اند تا به حساب خام خودشان، مردمی مرده و مطیع و بی خطر و اعتراض در روی داشته باشند؛ اما مردم ایران با همه مصایب و ابتلائات واقعا وحشتناک و کمرشکن، نشان داده اند که این رژیم سراپا فاسد و پلید و جنایتکار را نمی خواهند. البته در برابر این اکثریت چشمگیر عظیم، کسانی هم هستند که خادم و خدمه حاکمان باشند و در پروسه دشوار مبارزاتی خاصه در مقاطع به شدت بحرانی، خمیرمایه درونی را بیرون بریزند و مزدور و وظیفه خور رژیم بشوند. به هیچوجه مبالغه نیست که طی بیش از سه دهه تمامی سنگینی بار طاقت فرسای یک مبارزه تمام عیار روی دوش مقاومت سرفراز ایران خاصه سازمان مجاهدین خلق بوده و همچنان هست. محتوای دادگاه اخیر برلین که به محکومیت دو مزدور جاسوس بنام میثم پناهی و سعید رحمانی منجر شد و در آن اتفاقا مجاهدین نقش شاکی را نداشتند بلکه این پلیس امنیتی آلمان و دادگاه برلین بود که موقعیت پرتلاش وزارت بدنام رژیم را در برابر سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت؛ برملا کرد. این برملایی که در حقیقت رسوایی دیگری ست برای ملایان حاکم، برای نخستین بار نیست. به قول رهبر مقاومت مسعود، هرجا که عدالت باشد پیروزی از آن ماست.
نکته قابل ملاحظه اینکه ما سال هاست شاهد تشبثات بی وقفه رژیم و مزدوران آن هستیم و می دانیم که رژیم چه می خواهد؟ پر و بال مقاومت را کندن و منزوی کردن آن از طریق تمامی شیوه های بی شرمانه جعل و قلب و تصریف حقایق تا حریفی برایش در میدان نباشد و شب بتواند کپه مرگش را بی دغدغه خیال بر بالین بگذارد. اصولا تجربه طولانی مبارزاتی نشان داده است هرکس از سازمان یا حزبی بیرون می زند برای توجیه و تبرئه خود، هرچه معایب و اشکال است متوجه سازمان می کند؛ یعنی آقا یا خانم سراپا بی عیب و نقص بوده اند!!.
عدالت همیشه و همه جا نیست. در جهان اقتصاد و سیاست سوداگرانه، عدالت هم اگر سنبه عدالتخواه از حیث مدارک و استدلال قوی نباشد، می تواند خود هم به پای سود و سرمایه و مصالح حسابگرانه سیاسی و ارتباطی؛ قربانی شود. سال هاست که مقاومت ایران به اشکال و با مدارک گوناگون مستند، نقش نفوذی و تخریبی وزارت بدنام ملایان و مزدوران حقیرش را افشا کرده و به اطلاع افکار عمومی و جهانیان رسانده است. در مقابل رژیم هم سعی کرده است که این مقاومت از پای درنیامدنی را چوپان دروغگو معرفی کند. در این رهگذر نه فقط با گرد و غبارهای عفن ریز و درشت مزدوران و بریده مزدوران و دلال ها و واسطه های کمپانی ها روبرو بوده ایم که متأسفانه حاسدان و معاندان زمینگیر و بی تحرک سیاسی هم مزید بر علت بوده اند. در همین جهان و همین غرب به دنبال «منافع ملی»! بودن هرجا که عدالت بوده است، سازمان مجاهدین سرفراز خلق و متحدانش همچون سازمان پایدار چریک های فدایی خلق و کلا شورای ملی مقاومت ایران؛ پیروز و سربلند از کوره داوری؛ درخشان و حق به جانب بیرون آمده است.