خاتمی در سایهسار دستگاه غارتگر مماشات و در انزوای نفس گیرارتجاع از جعبه مارگیری نظام بیرون کشیده شد. آمده بود برای حفظ نظام در حال فروپاشی، معاندین را به مخالفین، مخالفین را به منتقدین و منتقدین را به هواداران رژیم مبدل سازد. در این مسیر استعمارگران و بوقهای فراگیرشان سنگ تمام گذاشتند. شارلانتانی به نام آخوند خاتمی را اصلاحطلب و مدره قلمداد کردند و دربوق های فارسیزبان جارش زدند. دستگاه تبلیغاتی ارتجاع و استعماردوش به دوش هم برای درهم ریختن مرزبندیهای خلق و ضد خلق از هیچ کوششی کوتاه نیامدند. خط بازگشت پناهندگان ایرانی به ام القرای مسلمین جهان، به نقلونبات بحثهای محافل ایرانیان بدل گردید. مقاومت عادلانه مردم ایران باصدوربیانیه ای به افشای این توطئه خیانت بار و ننگین پرداخت. ملاها با این ترفند حیله گرانه چندین هدف را دنبال میکردند. از جانبی میخواست ولایت آخوند زده را در انظار جهانیان و افکارعمومی امنوامان جلوه گرسازند و از جانب دیگر با عضوگیری از میان عناصر ضعیف به جاسوسی در میان اپوزیسیون سرنگونی طلب مشغول شوند.
در این میان بودند کسانی که پس از بازگشت به وطن، دستگیر، شکنجه و بعضا نیست و نابود شدند.
زندهیاد زهرا کاظمی، خبرنگار و عکاس کانادایی- ایرانی یکی از این قربانیانی است که تحت شکنجه به شهادت رسید.
دراخبارآمده بود که جسدش را منهدم کرده و قبرش را با بتون پوشاندهاند. اگرچه قاتلان زهرا کاظمی قیمت کلانی برای این جنایت متقبل شدند و دولت کانادا طی سالیان در سازمان ملل و مجامع بینالمللی به خونخواهی تبعه خودش پرداخت و هنوز هم ادامه دارد.
اخیراً در جریان موج قتلعامهای به وقوع پیوسته نام شهرام امیری نیز سر زبانها افتاد.
بنا به نوشتههای رسانههای رژیم، شهرام امیری دانشمند هستهای ملاها در سال هشتادوهشت در عربستان ناپدیدشده و پس از مدتی سروکلهاش در امریکا پیدا میشود. رژیم جنایتکار آخوندها با تهدید و تطمیع و... او را به تحت حاکمیت ولیفقیه فرامیخوانند. در فرودگاه تهران دولتمردان و رسانههای رژیم با سلاموصلوات از او بهعنوان قهرمان ملی استقبال میکنند. قشقاوی از آدمهای هفتخط رژیم بر گردن طعمه خویش گل آویزان میکند. ماهعسل برگشت قهرمانانه! شهرام امیری چند روزی بیش دوام نمیآورد و دستگیرش میکنند. مصاحبه ساختگی تلویزیونی و حکم ده سال زندان و تبعید به یکی از نقاط دوردست در ایران. دیگر از او خبری نبود تا چهارشنبه گذشته (سوم اوت ۲۰۱۶) که ناگهان خبر اعدامش را بهعنوان جاسوس از رسانههای ارتجاع و استعمارمی شنویم. مادرش در مصاحبه با رسانهها به حالت گریان جریان آخرین ملاقات با شهرام را بازگو میکند. از گفتههای مادربوضوح میشود فهمید که شهرام و خانوادهاش را با فریب و نیرنگ آخوندی تا آخرین لحظات سردوانده اند برای احتراز از رسانه ای شدن آنچه برسرقربانی آوارشده است. بوقهای استعماری مثل همیشه برای امدادرسانی به قاتلان مردم ایران در تهران دست بکار میشوند و با رله گفتار و نوشتههای رسانههای فرمایشی حاکمان تهران از قیمت و هزینههای جنایات رژیم میکاهند.
خامنهای با اعدام شهرام امیری در حضیض ذلت و در اوج بحرانهای لاعلاجش با دست یازیدن به اعدام قهرمان سابق و زندانی بیدفاعش به دیگر ریزشهایی خودش به خصوص در زمینهٔ برنامه اتمی هشداری خونین داد که دست از پا خطا نکنند و فیلشان یاد هندوستان نکند. ولیفقیه و کل نظام در گل نشستهاش با ریختن خون زهرا کاظمیها و به دارآویختن شهرام امیریها به حقانیت خط و خطوط صحیح مقاومت در زمینهٔ خزیدن به زیر قبا و عبای آخوندی گواهی داد. حسن ختام این نوشته کوتاه را با وام گرفتن از نوشته خانم شعله پاکروان (مادر ریحانه جباری) به پایان مارسانم که در همین زمینه نوشت: "نخبگان، سرمایههای این ملت، لطفاً به ایران بازنگردید. خطر مرگ وجود دارد. اینجا هیچچیزش قابل پیشبینی نیست. یکوقت قاتل یک چهرهی تاریخی ملت بازمیگردد و قدر میبیند و بر صدر مینشیند. یکوقت هم سرمایه علمی ملت سرش بالای دار میرود!".