گزارشات منتشره از سوی منابع مردمی و یا حتی در پاره ای از رسانه های حکومت مبین این واقعیت است که نبود بودجه و برنامه برای حفظ، مرمت و نگهداری آثار باستانی به موازات کینه توزی ولی فقیه از تاریخ و گذشتگان میهن امان، اکنون به موازات طرح و برنامه های مخرب دولت آخوند روحانی، به عوامل مهمی برای به نابود کشاندن میراث فرهنگی در ایران تبدیل شده است. در اهمین موضوع حفظ میراث فرهنگی همان که «میراث بر جای مانده از گذشتگان در مطالعهٔ تاریخ بشر موثر هستند. حفظ آنها نیازهای گذشتگان را بازگو میکند و در پس هر یک داستانی نهفته است. از دیدگاهی دیگر حفظ آثار میتواند به اعتبارسنجی خاطرات گذشتگان کمک کند». «دانشنامه ویکی پدیا»
درتازه ترین گزارش از وضعیت بحرانی تخت جمشید یک ارگان حکومتی بصراحت در نامه ای خطاب به استاندار فارس از جمله نوشته است: «خبر پدیدهی فرونشست و شکاف در زمین در نزدیکی مهمترین مجموعهی تاریخی کشورمان، تختجمشید و همچنین اثر ارزشمند نقشرستم را با تأسف از سالها بیتوجهی همه شنیدیم؛ چرا که بهگفتهی مدیر داخلی مجموعهی جهانی تختجمشید نخستین ترکها و فرونشست زمینها در پیرامون و حریم این دو مجموعه از حدود هشت سال پیش دیده شده است».
به نابودی کشاندن آثارفرهنگی در حالی است که رژیم آخوندی بعنوان عضوی از سازمان جهانی یونسکو، موظف به حفاظت از ابنیه های تاریخی، ملی، فرهنگی و بطور کلی تمامی یادبودهایی که دارای ارزش های جهانی هستند، می باشد. این عهدنامه بین المللی همچنین اشاره می کند که عدم تلاش برای این چارچوب و اصول جهان شمول به لحاظ قوانین بین المللی قابل پیگیری می باشد.
این گزارش در ادامه با اشاره به طرح های مخرب حکومت در اطراف تخت جمشید، می افزاید: «کارشناسان متفقالقول میگویند حفر چاههای غیرمجاز و برداشت و کاهش بیرویهی آبهای زیرزمینی، باعث این رویداد تلخ بوده، اصراری که سبب شده است عمق چاهها در این منطقه که تا یکی دو دهه پیش شش متر بود، اکنون به عدد فاجعهبار ۲۹۰ متر رسیده باشد!» (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲۰ مرداد ۱۳۹۵)
واقعیت این است که خامنه ای، ابوداعش حاکم بر مینهن امان به موازات سرکوب خونین مردم، در راستای تخریب و به زیر تیشه بردن آثار ملی و فرهنگی ونیز ابینه های تاریخی و گذشتگان ایران کمر همت بسته است.
تاکنون موارد متعددی از تخریب عامدانه اماکن تاریخی و میراث فرهنگی در سراسر کشور گزارش شده است. برای نمونه (روزنامه حکومتی بهار ۲۹ فروردسن ۱۳۹۲) در این رابطه نوشته است: «تخریب سنگنبشته نام خلیج فارس در خارک از دوران هخامنشیان با پتک و تیشه، تخریب آثار باستانی تنگه چوگان و بیشابور، تخریب نقش برجسته سنگی «قندیل» با تیراندازی تمرینی، تخریب نقش برجسته ساسانی ارزشمند «سرآب بهرام» با پتک، تخریب با پتک نقش برجسته «سرمشهد» و نقش «پریشو», تخریب نقش برجسته داریوش با کمک نردبان، تخریب کاخ کوروش در برازجان،
تخریب نقش برجسته باغملک و گور دخمه «رودنو» خوزستان با مواد منفجره، نابودی تپه باستانی ۶۰۰۰ ساله «گونسپان» ملایر با آبگیری سد کلان، ساخت سد گتوند و نابودی شیرهای سنگی باستانی، تخریب پرشتاب اخیر محوطههای باستانی شوش» تنها بخش های کوچکی از این سیاست ضد ملی را تشکیل می دهند.