وقتی خمینی انقلاب را دزدید و به کرسی خلافت نشست از هر دیکتاتور و حاکم جانی و پستفطرتی بدتر عمل کرد. انسانهای آزادیخواه و استقلالطلب را به بند کشید و بیش از یکصد و بیست هزار ایرانی باشرف و باسواد و میهندوست و عاشق مردم را به جوخههای اعدام سپرد.
در این وضعیت نابسامان ازنظر حقوق بشر نه هیچیک از دولتهای مدعی حقوق بشر و نه سازمان ملل متحد هیچ گام عملی و جدی برای جلوگیری از اعمال ضد انسانی خمینی و مزدورانش برنداشتند.
از آنجائی که مردم ایران انسانیت و درستکاری و فدای حداکثر را از قهرمانان خود در طول تاریخ آموختهاند، افراد میهنپرست و مردمدوست و استقلالطلب در سازمانها و گروههای مبارز گرد هم آمدند و در ادامه راه آزادیخواهی و استقلالطلبی که قبل از انقلاب ضد سلطنتی شروع کرده بودند طی یک مسیر صعب و دشوار و پر از نشیب و فراز در یک مقاومت سراسری حول مجاهدین فداکار و انساندوست گرد هم آمدند. شورای ملی مقاومت ایران، با محوریت سازمان مجاهدین خلق و با مسئولیت آقای مسعود رجوی که در یک ابتکار تاریخی خانم مریم رجوی را بهعنوان رییسجمهور دوران موقت پس از سرنگونی آخوندها برگزید عصاره تاریخی مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران و امید آنها برای دستیابی به آرزوهای تاریخیشان شده است.
این مقاومت در همه این سالها با برگزاری جلسات، تحصنها و تظاهرات فراوان در تمام جهان به افشای جنایات رژیم ملاها میپرداخت و از تمامی مردم ایران و جهان طلب همیاری میکرد. اندکاندک جمع عاشقان آزادی و استقلال ایران بیشازپیش باانرژی و فداکاری روزافزون به این مقاومت پیوستند و رژیم آخوندی را رسواتر کردند و درنتیجه وجدانهای بیدار جهان به گرد این مقاومت جمع شدند.
بازهم درحالیکه هرروز بیش از گذشته این مقاومت مورد استقبال مردم داخل و خارج قرار میگرفت "امداد غیبی" در یک سری معامله با ملاهای جانی پایگاه اشرف را بمباران کردند، خانم مریم رجوی و١٦٦ نفر دیگر را دستگیر کردند و بهمنظور از هم پاشیدن مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران بدون هیچ مدرکی آنها را در لیستهای کذائی تروریستی قراردادند. این توطئهها به همت مجاهدین و با یاری ایرانیان مبارز شجاع و آزادیخواه درهم شکست، هرچند تعداد اندکی افراد سستعنصر و فرصتطلب و ترسو در میانه راه به این مقاومت پشت کردند. در عوض هزاران انسان فداکار و آزادیخواه و استقلالطلب به یاری این مقاومت بر خواستند. کهکشان ٩ جولای در پاریس نمود آشکاری از استقبال ایرانیان داخل و خارج میهن را از این حمایت بود.
کهکشان بزرگ مقاومت امسال درخشید و همة چشمها را خیره کرد. این گردهمایی برای هرکس نکته یا نکات ویژهای متفاوت از دیگران داشت. به نظر من حسن قضیه هم در همین بود. هرکس چیزی میدید و از زاویهای به آن نگاه میکرد و برداشت خودش را داشت. من بهعنوان کسی که اندک اطلاعی از پشت پرده این گردهمایی پرشکوه داشته و نیز بهعنوان یک ناظر و شاهد صحنه یکبار دیگر و برای هزارمین بار این سؤال برایم مطرح شد که راز پیروزیهای مقاومت در چیست؟ و چگونه است که در روزگاری که رژیم اینچنین بسیج کرده تا با به خدمت گرفتن تمامی امکانات مالی و سیاسی و بینالمللی خود، صدای مردم و مقاومت ایران را در گلو خفه کند، مقاومت ما و مجاهدین ما موفق میشوند با حداقل امکاناتی که در دسترس دارند و درحالیکه درگیر مسائل متعدد و گوناگون دیگری هم هستند چنین گردهمایی به معنای واقعی «تاریخی» را برگزار کنند.
در برخورد اول قدرت تکنیکی و استفاده از پیشرفتهترین وسایل تکنولوژیک بسیار چشمگیر بود. همه ما مسحور قدرت مقاومت در به خدمت گرفتن پیشرفتهترین تکنولوژیها بودیم؛ اما بلافاصله این سؤال مطرح میشود که چرا دیگران، از رژیم و سایر مدعیان، باوجود داشتن امکانات بسا بیشتر قادر به چنین کاری نیستند؟ واقعیت این است که افرادی، به صفت جمع، سازمان و گروه باید پشت این قبیل مسائل باشند تا بتوانند با کار انسانی خود دستاوردهای علمی و فنی و تکنولوژیک را به خدمت بگیرند؛ یعنی درواقع آنچه اصالت دارد «انسان و مناسبات انسانی» مقاومت است که هم تکنولوژی را به خدمت میگیرد و هم استعدادهای خود و طیف گستردة هواداران خود را پرورش میدهد. در مقاومت ما تکیه اصلی برای هر تغییر تکیهبر عنصر انسانی است. دلیل علت اصلی شکستها و رسواییهای رژیم آخوندی را هم قبل از هر چیز باید در رویکردش با عنصر انسانی جستجو کرد. رژیم آخوندی عنصر انسانی را در انسان میکشد، اما در نقطه مقابل در مقاومت ما تکیه اصلی بر روی همین عنصر انسانی است. عنصر انسانی هم امری نامفهوم و رؤیایی نیست. منظورم نقش عنصر پیشتاز و پیشاهنگ جامعه است.
ما در این زمینه تجربیات بسیار گهرباری داریم. بهویژه در دوران مقاومت و نبرد رویاروی با آخوندها بهخوبی دریافتهایم که هیچ کار، اعم از بزرگ و گسترده تا کوچک و محدود، پیش نخواهد رفت مگر اینکه قبل از هر چیز مناسبات درونی خودمان را پاک و منزه و بر اساس صداقت و جوانمردی و وفا بنا کنیم. آری میتوان با دجالیت برای مدتی مردم را فریفت و بر خون شهیدان و راهگشایان اصلی یک انقلاب پا نهاد و افسار حکومت را به دست گرفت. میتوان مردم ناآگاه را فریفت و آنها را به جنگی خانمانسوز و ضد میهنی کشاند و میتوان تمام درآمدهای یک کشور ثروتمند و بافرهنگ را به کوره برنامههای اتمی و بعد هم جنگهای ویرانگر در عراق و سوریه ریخت؛ اما به انتهای همة این اقدامات نگاه کنیم و حاصل کار آخوندها را ببینیم. جز این است که مردی که چهرهاش در ماه دیده میشد و به او لقب «انقلابیترین مرد جهان» داده بودند آنچنان منفور و رسوا و مطرود شده است که به قول آقای منتظری مردم از او «چندش»شان شده است؟ جز این است که نام آن دجال کفن پاره بهعنوان یک «خونریز و بیرحم» در تاریخ ثبتشده است؟ البته این قضیه بدون فداکاری و مایه گذاری بیدریغ تکبهتک اعضای مقاومت و مجاهدین مقدور نبود. کاری بود کارستان که میتوان درباره تکبهتک ابعاد و گوشههای آن کتابها نوشت؛ اما آن چیزی که من در این نوشته قصد تکیهبر آن را دارم دیدن این مناسبات انسانی و انقلابی و سرشار از شور و سرزندگی در همین کهکشانی بود که برگزار کردیم و با همة کهکشانهای دیگر بهصورت کیفی متفاوت بود. من در اینکهکشان بیش از هر چیز درخشش مناسبات انسانی برگزارکنندگان آن را دیدم. در صحبتهای خانم مریم رجوی این نکته برجسته بود که اگر پیروزی میخواهیم و اگر نفی تمامعیار آخوندها را طلب میکنیم باید هرچه بیشتر بر روی این عنصر تکیه کنیم. اینچنین است و در پرتو چنین فداکاریها و پاکبازیهایی است که غیرممکنها ممکن شدهاند. حتی سیاست دولتهایی که در طول سالیان گذشته با سیاست مماشات کمککار رژیم بودهاند تغییر میکند و بر دوستان مقاومت و دشمنان رژیم افزوده میشود. از طرفی رژیم تروریستی به امید اینکه شاید هنوز حامیان چندین سالهاش از او حمایت خواهند کرد همچنان به دخالتهایش در کشورهای همجوار و سایر کشورها ادامه میدهد؛ اما دیگر دوران تحقق آرزوهای ملا ها به پایان رسیده، اکثر کشورهای اروپائی و آمریکائی و عربی و اسلامی خاورمیانه علناً از این رژیم فاسد فاصله گرفته و بهطرف این مقاومت آمدهاند. در اینکهکشان حمایت کشورهای جهان بخصوص کشورهای عربی و اسلامی از مقاومت مردم ایران کاملاً به چشم میخورد. همه اذعان داشتند که این مقاومت محور اصلی اتحاد کشورهای عربی و اسلامی مخالف رژیم تروریست پرور ملا ها است. وجود جوانان و نمایندگان آنها و٩١ سخنران درصحنه از رویدادهای بینظیری بود که در جهان سیاسی دیده نشده است.
رژیم در وحشت از آثار این پیروزی بزرگ مقاومت و در راستای حفظ خود بازهم دست به قدرتنمائی و ترساندن کشورها زد و بازهم تنها حربه خودش که ترور و گروگانگیری و جنایت است را بکار گرفت و دولت فرانسه را به خاطر اجازه دادن به مقاومت برای برگزاری کهکشان مورد سؤال قرار داد اما برخلاف گذشته هیچ توجهی به فریاد و فغان رژیم آبرو باخته نشد. شرکت نمایندگان رسمی از کشورهای عربستان و مصر و افراد برجستهای از اکثر کشورهای خاورمیانه، داد و فغان ملاها و مزدوران داخلی و خارجیشان را به هوا برد. هنوز داد و هوار رژیم درباره کهکشان آرام نگرفته بود و از زخمها و سوختگی کهکشان نجات نیافته بود که ملاقات محمود عباس رییس دولت فلسطین و جانشین مرحوم یاسر عرفات رهبر کبیر فلسطین با خانم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران زخم عمیقتری بر پیکر رژیم وارد آورد تا جاییکه برخلاف عرف بینالمللی به هزیان گوئی افتاد اما پاسخهای محکم سازمان الفتح و دولت فلسطین رسواترش کرد.
آخوندها بهخوبی دریافته آمد که دیگر در کشورهای جهان هیچ اعتباری ندارند و راه زیادی تا زبالهدان تاریخ ندارند. رژیمی که از همان سالهای اول در بین مردم ایران بیآبرو شده بود و به قیمت سرکوب و اعدام به جنایاتش ادامه میداد، امروز تنفر مردم ایران از حکومتش و سردمدارانش را حس میکند و میخواهد بازهم با زندان و شکنجه و کشتار مردم، خودش را در قدرت نگهداری. از همین رو درحالیکه بیشازپیش خود را درخطر براندازی توسط مردم و مقاومت ایران میبیند به کشتار زندانیان سیاسی که اعدام جنایتکارانه ٢٤ زندانی اهل سنت کرد از آن جمله است. غافل از اینکه به خاطر افشاگریهای مقاومت و اقبال جهانی از این مقاومت دیگر سالهای ١٣٦٠ نیست که جهانیان در برابر جنایات و عدم رعایت حقوق بشر توسط این رژیم وحشی سکوت نمایند. در این وانفسای ترس و وحشت، هر یک از سردمداران رژیم ساز خود را میزنند. رئیسجمهور شیاد آخوند روحانی طبق معمول به چاپلوسی از جهان متمدن متوسل میشود و رهبر جانیان جهان همچنان بنیادگرائی را ترویج میکند و بهمنظور ایجاد ترس وحشت بین مردم دستور اعدام زندانیان را صادر میکند. هر دو این مسیرها راهی بهجز باتلاق سرنگونی ندارد.
با درود بهتمامی شهدا و خانوادههای مقاوم ایران و اعضا و هواداران مقاومت که تحت رهبری این مقاومت با ایستادگی و فدای حداکثر رژیم ملاها را رسوا و به پرتگاه سقوط کشاندهاند فریاد میزنیم که ”از آن ماست پیروزی“.