شهرام طارمسری‌: جنایت قتل‌عام و کارزار جهانی تا ایرانی آزاد

بعد از سی خرداد سال شصت و اخبار جنایات رژیم آخوندی هیچ‌وقت تصور نمی‌شد که این جانیان بتوانند بار دیگر مرزهای جدیدی از وحشی‌گری و دنائت را عرضه کنند. ولی قتل‌عام زندانیان سیاسی که در اوج مظلومیت بر طناب دار بوسه زدند به حدی ظالمانه بود که جانشین خود خمینی جلاد نیز برانگیخته شد.

اگرچه اعتراض آقای منتظری به‌صورت نوشتار به چاپ رسیده بود ولی افشای نوار ابعاد این جنایت را برجسته‌تر می‌کند. برانگیختگی جانشین خمینی که خودش می‌گوید که دل‌خوشی از مجاهدین از زمان زندان‌های شاه نداشته ولی ابعاد این جنایت به حدی بود که او هم‌زبان به اعتراض گشود و حاضر نشد آن را تائید کند. به‌حق باید به نسل مجاهد خلق درود فرستاد که با این هویت و با اوج فدای خود و با خون‌های پاکشان نجاست سازش را از تاریخ ایران شسته و همچنان می‌شویند. این بهایی است که مجاهدین برای ابقای کرامت انسانی ایران و ایرانی پرداخته و می‌پردازند. یک‌بار دیگر ثابت شد که خون پاک شهیدان می جوشت و خیانتکاران و خودفروختگان مزدور و کاسه‌لیس دشمن را هم همراه با جلادان افشا می‌کند و در معرض نفرت و انزجار مردم قرار می‌دهد. آن‌هایی که با بحث‌های انحرافی قصد غسل‌تعمید آخوندهای جنایت‌کار را داشته و دارند و همچنان قصدشان تعویض جای ظالم و مظلوم است. پرونده آخوندهای جنایتکار به حدی سیاه و تاریک است که هیچ انسان آزاده ایی نمی‌تواند از آن دفاع کند چه رسد به دولت‌ها و مقامات کشورهای مختلفی که با آن‌ها در معامله هستند. تحلیلگرانی که در مورد مسائل ایران آگاه هستند و یا کسانی که در مورد ایران نوشتاری را عرضه کرده‌اند؛ یعنی هیچ انسان شریفی نیست که وقتی نام ایران آخوند زده را به زبان بیاورد اولین دغده اش بحث نقض حقوق بشر در ایران نباشد. قتل‌عام سال شصت‌وهفت نشان داد که این جانیان با بشریت هیچ ارتباطی ندارند. ماهیت آن‌ها حیوانی است که البته این هم نوعی توهین به حیوان است ولی به‌واقع واژه‌ای پیدا نمی‌شود که این‌ها را توصیف کرد. همین ماهیت خود را در عراق بارز کرد که چگونه نیروهای وابسته به این به این جانیان چگونه به جان مردم مظلوم عراق افتاده و آن‌ها را مثله کردند. همین طینت خود را در حملات پی‌درپی به اشرف و قتل‌عام مجاهدان در اشرف مجدداً بارز کرد. یک‌طرف دنائت و در طرف دیگر مقاومت و پایداری از ارزش‌های بالای انسانی. شهدای کهکشان زهره همچون سی هزار شهید سر به دار قتل‌عام سال شصت هفت شهادت مجاهد گونه را لبیک گفتند و ننگ را بر پیشانی رژیم و مزدوران و عاملانشان مهر کردند. آخوندهای جنایت‌کار فراتر از هر دیکتاتور معاصر عمل کردند؛ زیرا در دیکتاتوری‌های کلاسیک صرفاً مردم همان کشور و نیروهای روشنفکر و مترقی مورد هدف دیکتاتوری قرار می‌گیرند درصورتی‌که در لیست قربانیان آخوندهای جلاد ملیت‌های مختلف را می‌توان نام برد. از گروگان‌ها در لبنان تا یهودیان در آرژانتین و مردم محروم در عراق و سوریه و یمن و... ازاین‌رو کارزار جهانی باید شکل بگیرد که این جانیان را به میز عدالت بکشاند و این همان جام زهر حقوق بشر است که حلقوم این جنایت‌کاران ریخته خواهد شد؛ اما تا آنجایی که به مقاومت و هواداران آن مربوط است ما متعهد هستیم که پیکرهای شهدای خود را بر دوش کشیده و تا برقراری ایرانی آزاد و دموکراتیک که در آن کرامت انسانی تضمین‌شده باشد آن‌ها را حمل کرده و آن را احیا کنیم. بی‌شک آن روز دیر نیست.