بعد از حماسه تاریخی 30 خرداد 1360 " سونامی" اعدام کل جامعه ایران را فرا گرفت. جامع ترین جمله ای که از لابلای امواج پر" پارازیت" رادیو مجاهد در گوشم مانده است از شهید اشرف رجوی است که: "... جهان خبردار نشد که بر ملت ما در این چند ماه چه گذشت...".
در مقابله با این ماشین اعدام دو راه متصور بود: 1- سکوت و سازش 2- پایداری و مقاومت
عده ای و دستجاتی راه اول را گزیدند یعنی راه تسلیم و سازش با رژیم جمهوری اسلامی ایران و طعنه و شیطانسازی بهمراه رژیم ایران علیه تسلیم ناپذیران
اما گروه و تشکیلاتی هم راه ایستادگی و پایداری بهر قیمت را برگزید. ادامه پایداری و مقاومت در مراحل بلوغش راه به تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران برد.
ارتش آزادی عملیاتهای متعددی علیه ماشین نظامی رژیم انجام داد تا اینکه در 29 خرداد 1367 با عملیات ظفر نمون " چلچراغ " مهران را فتح نمود. شعار" امروز مهران فردا تهران" سران رژیم را به وحشت انداخت و نهایتاً در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۶۷ و در سالگرد کشتار خونین مکه، خمینی مکار، طی پیامی گفت: "... بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام ... ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری میکنم... " .
بدین ترتیب ارتش آزادیبخش ملی ایران جام زهر جنگ ضد میهنی را به حلقوم خمینی وارد کرد که خمینی گفت از علت جام زهر فعلا خودداری می کنم. از این تاریخ به بعد کلمه " جام زهر" با معنی خاص خودش وارد فرهنگ سیاسی مردم ایران گشت.
در مرداد 1367, ماشین کشتار خمینی با هیئت مرگی مشخص روشن شد. مقدمات این فاجعه انسانی بقول آقای منتظری از " سه، چهار سال قبل" و شواهد دیگر که از زبان لاجوردی دژخیم می گفتند، فراهم بوده است . هزار هزار اعدام:
این گردباد کین ز کدامین کویر خاست کاینسان نشست بر سرجنگل غبارها
در مورد علت اعدامها و تعداد آنها نظرات متفاوت و درهم و برهم بوده است اما مقاومت ایران از همان اول بنا بر محاسباتی که داشته است 30 هزار نفر اعلام می کرد. تا اینکه از معاونان اطلاعاتی بنام رضا ملک از درون رژیم در سال 1387 تعداد اعدامیها را بالای 33 هزار نفر ذکر کرد.
امسال اما مقاومت ایران کارزار بزرگی را اعلام کرد. ما حامیان مقاومت نیز بر همین اساس، در کشورهای مختلف مشغول تحصن، اعتصاب غذا و تظاهرات بر علیه قتلعام سال 1367 بودیم که ناگهان خبر انتشار فایل صوتی آقای منتظری در مورد همین قتلعامها، ابتدائا توسط دفتر وی روی سایتهای اینترنتی پخش گردید. انتشار این نوار صوتی ورق دیگری از حقایق پشت پرده از جنایات شخص خمینی و دارو دسته اش را فاشگویی کرد که همچون بمب خبری در سطح جهان منفجر شد.
سخن گفتن از این فاشگویی بی نظیر، مقالات و بحثهای طولانی را لازم دارد اما از آثار آن مختصری را میشود نوشت:
- اضداد مقاومت، لابیهای رژیم و مماشاتگران در داخل و خارج، علت قتلعام را عملیات فروغ جاویدان می دانستند اما آقای منتظری در جایی از نوار میگوید"... شخص احمد آقا پسر آقای خمینی هم از سه چهار سال قبل (می گفت) مجاهدین از روزنامه خونش و از مجله خونش و از اعلامیه خونش همه باید اعدام شوند. اینا یه همچنین فکری می کردن...". با این حرفها تمامی محاسبات شیطان سازی اینان در عمل دروغ و به ضد خود تبدیل شد.
- شخص خمینی در این فایل، جنایتکار نامیده میشود که در عکس العمل آن تمامی جناحها و سایتها و رسانه های حکومت اینکه منتظری " امام" را جنایتکار نامیده ناشیانه تکرار می کنند و نهایتاً نوه جلاد خمینی بنام علی خمینی همه جنایتها را باز ناشیانه و چون بابای خون آشامش دجالانه چنین خلاصه کرد" ماجرای سال 67 حاصل مدیریت خمینی بود (قریب به مضمون). این گفته شاید درستترین توصیف ماهیت خمینی خون آشام بود که نوه اش به زبان آورد.
- در ایام قتلعام، خاتمی وزیر ارشاد بود. در همین زمان، موسوی " رهبر سبز" خمینی نخستوزیر بود و... همه اعضای هیئت دولت ولایتفقیه شریک جرم بودند. سؤال اساسی این است اگر تابهحال این افراد و مقامات دستگاه ولایت با سکوت خود در این قتلعام شریک جرم این فاجعه جنایتبار بودند ولی حالا؟! بعد از انتشار فایل صوتی آقای منتظری، چطور؟!
بنابراین، حرف خانم رجوی که در سخنرانی گردهام آیی عظیم ماه ژوئیه سال 2016 که گفت: "... حرف مردم ایران این است که در این رژیم، نه عمامه سیاه، نه عمامه سفید، سرنگون باد رژیم ولایتفقیه..."در رد و نفی تمامیت رژیم ولایتفقیه یک خط راهبردی قابلاتکاست.
حرف و تفسیر درباره فایل صوتی آقای منتظری بازهم باید گفت خیلی زیاد است اما به نظر نگارنده حداقل 3 مورد آن از اهمیت برخوردار است:
- خمینی در این فایل صوتی رسماً جنایتکار قلمداد شده و هیئت مرگ خمینی هم جنایتپیشه نامیده میشوند.
- نفرت از ولایتفقیه که ستون خیمه این نظام است همگانی میشود آنجا که آقای منتظری میگوید " مردم از ولایتفقیه چندششون میشه"
- مشروعیت مجاهدین علنیتر و جامعتر میشود و تمامیت رژیم از اصولگرا و بهاصطلاح اصلاحطلب وحشتزده از این موضوع شدهاند بطوریکه تمامی سایتها و منابرشان از ذکر این موارد، اشباعشده است.
و نهایتاً تعداد اعدامیهاست که یک نمونه آن را بعد از انتشار فایل صوتی آقای منتظری در مرداد همین سال، دکتر محمد ملکی، اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب 57 طی مصاحبهای با "دُرّ تی وی" به تاریخ 14 آگوست 2016 تعداد اعدامشدگان را بیش از 30 هزار نفر اعلام کرد. آقای ملکی در قسمتی از مصاحبهاش گفت: " سندی دارم که تعداد خیلی زیاده... از مأمورین (ردهبالای اطلاعات) بنام رضا ملک دو سه بار پرسیدم ایشان گفتند سی هزار و ... نفر اعدام شدند که حدود 30000 از اینها مجاهدین و بقیه چپها و... " .
اگر که جام زهر را مقاومت ایران در مسیر براندازی رژیم به یک فرهنگ سیاسی- مبارزاتی تبدیل کرده است اما تعداد اعدامهای " گل سرخ" راه به جام زهر اجتماعی میبرد. این کارزار بیامان مقاومت ایران، جام زهر اعدامها را در شرایط نوین تعادل قوا در سطح منطقه و جهان که آشکارا به نفع مجاهدین و مقاومت ایران چرخیده است با تمام توان بر حلقوم ناپاک ولیفقیه و دارو دسته خواهد ریخت که نهتنها رژیم بلکه استعمار و مماشات همتوان مقابله و سنگاندازی آن را نخواهند داشت . جام زهر اجتماعی که مبنایش جام زهر اعدامهاست در امتداد بقیه جام زهرها، اما بسا، بسا کشندهتر، راه و مسیر سرنگونی رژیم و حکومت ولایی ایران را هموارتر و سریعتر خواهد کرد.
چون بقول مقاومت ایران ما مردم ایران قتلعام سال 60 و 67 را:
نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم