سخن از پروسه انتقال و بیرون کشیدن تمامی اشرفیان قهرمان از «کام اژدهای ولایت» است که بهواقع تضمین و بیمهنامهای برای آینده مقاومت و برای سرنگونی دیکتاتوری ولیفقیه میباشند. در این راستا نخست باید از تمامی تلاشهای شبانهروزی خانم رجوی و یاران ایشان در اقصی نقاط جهان قدردانی نمود و سپس به مردم ایران، یاران مقاومت، اشرف نشانان و تمامی کسانیکه دل در آزادی ایران دارند، این پیروزی بزرگ و شکست سنگین خامنهای را تبریک گفت.
واقعیت این است که خامنهای زهر خورده از فردای توافق میان اشرفیان قهرمان با نیروهای ائتلاف برای یک جابجایی اصولی، به جد به دنبال «حذف فیزیکی» مجاهدین بود. وی اکنون دیگربار تجربه کرد که چگونه با تمامی بده و بستانهای رژیم با ابواب جمع مماشات و باوجود موشکباران و قتلعام گسترده در اشرف قهرمان که ۵۲ تن از یاران ما را با دستان بسته و زدن تیر خلاص بر سر صورت به شهادت رسانده بود، برای نابودی کامل مجاهدین با شکست و خواری مضاعف روبرو گردیده است. آری دیکتاتور به یمن پایداری پرشکوه اشرفیان طی ۱۴ سال گذشته که با رنج و خون و شکنج و نامردمی وبر پشت خنجر زدنهای بیشمار همراه بود، توانستند این مهم را عملی سازند و کشتی مقاومت را بهسلامت به ساحلی دیگر برای ادامه مبارزه و مقاومت برسانند.
سخن از سیاستی است که در وهله نخست تمامیت سازمان مجاهدین را هدف قرار داده و برای مبارزین راه آزادی ایران دو راه یعنی یا «تسلیم» و یا «مرگ» را ترسیم نموده بود. ولیفقیه زهر خورده بلاشک یقین داشت و در این امر نیز هیچ شک و شبههای نیست که میتواند در سایه سیاست مماشات و بهویژه مذاکرات اتمی، این پروژه ضد ایرانی را تا ویرگول آخرش بهپیش ببرد.
ولیفقیه طلسم شکسته که تجربه «۹۸ بار بمباران اشرف» را در خلال اشغال عراق در جیب نامبارک داشت، بر دو اهرم «نیروی تروریستی قدس» و نیز «عامل خارجی» برای نابودی کامل اشرفیان حساب باز کرده بود.
در این راستا بود که مردم ایران شاهد بودند که چگونه بهموازات سازماندهی نیروهای تروریستی گشتاپوی آخوندی با سیل گلههای مزدوران «درون و برونمرزی» رژیم، تلاش داشت تا در سایه سیاست شانتاژ و جوسازیهای تصنعی، ضمن توجیه تمامی کشتارها، قتلعامها، موشکبارانها و نیز آدمرباییها در اشرف قهرمان و زندان لیبرتی، این سیاست کثیف را با مزدوری بنام مالکی جنایتکار بهپیش ببرد.
سخن از جنایت علیه بشریت توسط دیکتاتوری خامنهای و مزدوران آن در عراق است که تا به امروز به شهادت ۱۶۷ مجاهد اشرفی قهرمان و زخمی شدن صدها نفر انجامیده است.
آخرین نمونه شکستخورده آن را نیز اطلاعیه کمیسیون ضد تروریسم شورای ملی مقاومت اینگونه افشاء نموده است: «در روز ۹ شهریور یک خبرگزاری عراقی بنام «استقلال» اعلام کرد:«پلیس در ابوغریب یک خودرو ایرانی را که در آن ۳۹ موشک بوده و هدف آن شلیک به قرارگاه مجاهدین خلق در نزدیکی پایگاه آمریکاییها در کنار فرودگاه بینالمللی بغداد بود، قبل از انجام حمله توقیف کرد».
بههرحال از هر منظر که به این دادهها توجه کنیم، بهخوبی به این واقعیت پی خواهیم برد که هدف اصلی خامنهای، نابودی تام و تمام مجاهدین در عراق بود. ریختن اشک تمساح برای «جوانان غفلت خورده» و یا کشاندن پارهای از مزدوران تحت نام «خانواده» به پشت درب اشرف و زندان لیبرتی و رطب خوردن برای «فرزندان مظلوم که اسیر رهبران» شدهاند، به همراه شلیک توپخانه و موشکباران و راه انداختن امواج ترور انسانی به همراه قطع آب، برق و مواد غذایی و محاصرههای ظالمانه دارویی و پزشکی تماماً بخشهای دیگری از این سناریو بودند.
اکنون میتوان بهیقین گفت که با انتقال تمامی اعضاء مقاومت ایران به کشورهای اروپایی، برگی در تاریخ معاصر میهن امان ورق خورد، صحنهای چرخیده و فصل نوینی آغاز گردیده است. نخستین درس از این پایداری پرشکوه همان شکست توطئه نابودی مقاومت ایران بود و دومین درس بهتبع آن «بیمهنامهای» برای مقاومت ایران و تحولات آتی در میهن امان.
بقول خانم رجوی: نبرد بودونبود بین آزادی و استبداد، آنهم در توفان و بحران، درحالیکه ما نخستین روز به آمریکا گفتیم که اگر نمیخواهد در عراق بمانیم، همه را به هزینه خودمان به خارج از عراق منتقل کند. این چکیده و حرف اصلی ۱۵ ساعت گفتگوی ۲ روزه مژگان با ژنرال اودیرنو و ستاد او در روزهای ۱۹ و ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۲ بود که صورتجلسه مکتوب آن در دست طرفین است.
حالا اگر تمام این ۱۴ سال را ازنظر بگذرانیم، با شهیدانش، با مجروحانش و کسانی که نقص عضو شدهاند و با یارانش و پشتیبانانش، آنوقت، بهروشنی میتوان دید که این انتقال که دیروز تکمیل شد، یک شکست استراتژیک برای رژیم و آغاز پیشروی مقاومت برای آزادی و دمکراسی و طلایهدار دوران تغییر است.
و چنین باد