وضعیت بحرانی بهویژه در پایتخت با بیش از ۱۲ میلیون شهروند اکنون زنگهای خطر را برای سلامتی شهروندان تهرانی به صدا درآورده است. یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به این بحران از جمله نوشت: «شهر تهران یکی از آلودهترین شهرهای جهان محسوب میشود که عواقب آن به صورت بیماریها و امراض قلبی عروقی، تنفسی و سکته مغزی متوجه ساکنان این شهر میشود. شواهد نشان داده است که در روزهایی که آلودگی هوای ناشی از ذرات معلق زیاد بوده، موارد پذیرش افرادی که دچار مشکلات قلبی-عروقی و تنفسی شده بودهاند، بیشتر بوده است». (خبرگزاری حکومتی مهر ۲۳ آبان ۱۳۹۵
همچنین در این رابطه باید به مجموعه تحقیقاتی اشاره کرده که تا کنون به دلیل سانسور گسترده حکومتی، از دید بسیاری از شهروندان پنهان مانده بود. بر اساس بررسیهای انجام گرفته: «در سال ۱۳۹۳، ۵۱۵۸ نفر به دلیل مشکلات تنفسی جان خود را در شهر تهران از دست دادهاند. همچنین ارتباط معناداری بین مرگ و میر ناشی از بیماریهای مورد مطالعه با آلودگی هوا وجود دارد. بین جنسیت افراد فوت شده و علت فوت ارتباط معنی داری وجود ندارد. افراد بالای ۶۵ سال حساسیت بیشتری به آلودگی هوا دارند، ۶۲.۲%، از فوت شدگان سنی بیشتر از ۶۵ سال داشتند. میانگین سنی فوت شدگان ۶۵.۵۷ سال بود. ۲۸۹۸ نفر از فوت شدگان مرد، ۲۱۵۶ نفر زن و ۱۰۴ نفر نوزاد هستند. بیشترین میزان مرگ و میرها (۲۶۶۴ مورد) به خاطر نارسائی تنفسی بود».
بحران آلودگی هوا تنها به پایتخت منتهی نمیشود، وضعیت در بیش از هفت استان و مرکز استان کشور به همین منباب است. استانهایی مانند خوزستان، لرستان، ایلام، کرمانشاه، اصفهان، آذربایجان، البرز از جمله استانهای بحرانی با آلودگی شدید هوا میباشند. به موازات این واقعیتها باید به بی عملی رژیم آخوندی در رابطه با جلوگیری از بحران آلودگی هوا و بهویژه بهکارگیری استانداردهای بینالمللی شناخته شده، اشاره نمود. همچنین با مقایسه آمار جدید مرگ و میر شهروندان تهرانی به دلیل آلودگی هوا با آخرین آماری که حکومت در این زمینه ارائه کرده بود، بهخوبی میتوان به رشد ۲۰۰ درصدی این فاجعه انسانی رسید.
زیرا پیشتر یک کارگزار حکومتی در کمیسیون سلامت شهر تهران با استناد به آمار حکومتی (سایت حکومتی شرق ۲۸ آبان ۱۳۹۴) از جمله اعتراف کرده بود: «بر اساس آمارهای وزارت بهداشت سالانه بالغ بر دوهزارو٧٠٠مرگ در تهران بر اثر آلودگی هوا رخ میدهد».
بسیاری از کارشناسان مسائل محیط زیست بر این عقیده هستند که عدم سرمایهگذاری حکومت در زمینه مبارزه با آلودگی هوا و بحران محیط زیست در ایران، وجود انبوه خودروهای فرسوده و غیراستاندارد، نبود و تخریب گسترده فضای سبز و درختان، کمبود باران، تولید بنزین و دیزلهای غیراستاندارد و دستکاری شده، ترافیک سنگین، سیستمهای غیراستاندارد برای تصفیه و پالایش کارخانهها و بهویژه نبود سیاستهای مدون برای مبارزه با آلودگیهای گلخانهای از سوی دولت آخوند روحانی، عواملی هستند که به این بحران زیستمحیطی ضریب زده است.