مواضع شدیداً انتقادی ترامپ به سیاستهای رئیسجمهور اوباما در مورد رژیم ملایان و بهخصوص برجام، اگرچه هنوز در لایهای از دودودم تبلیغات انتخاباتی پوشیده است اما از همین الآن ترس رژیم از تغییرات عمده در این سیاست که بیانگر عملی پایان دوران طلائی اوباما برای رژیم ولایتفقیه میباشد، بهخوبی قابل دیدن هست.
مقاومت ایران البته با سیاست نه به مماشات و نه به جنگ خارجی، در کل برجام را بهمثابهی شکستی برای رژیم ولایتفقیه در یکی از مهمترین پروژههای استراتژیک خود، ارزیابی کرده و علیرغم بر شمردن نواقص این توافقنامه، به همان میزان که دندان اتمی رژیم کنده شده، از آن استقبال کرده و میکند. چرا که این توافقنامه در اصل یک شکست برای رژیم ولایتفقیه محسوب میشود. این از فرق اول مواضع مقاومت با مواضع برخی محافل جمهوریخواه در آمریکا، فرق مهم دیگر این است که محافل خاصی در امریکا و اروپا این توافقنامه را به پروانهی گسترش همهی روابط خود با رژیم جنایتپیشه، تعبیر کردند و در هوای بوی کباب، کاروانهای تجار و سیاستمداران پیشکار به زیر عبای روحانی و خامنهای، سرازیر شدند که البته تا هنوز نتیجهای جز داغ شدن، شبه هوشمندان، نصیبشان نشده است. این گروه تحت عنوان حمایت از روحانی مودرات؟؟ در حقیقت خواستار این هستند که زیر بغل رژیم در شرایط فعلی بهر رو چوبی گذاشته بشود تا عظما و شرکا غش نکنند!
در روزنامهی نیویورکتایمز گروه لأبی بدنام (آمو) نیاک هم اسم " بیش از هفتادودو نَفَر " از شناختهترین هواداران ولایتفقیه در محافل آمریکایی مثل گری سیک را به همراه معلم کلاس دینی و دانشجوهای اعزامی رژیم را بهعنوان متخصصان امنیتی ردیف کرده که خواستار این شدهاند که ترامپ برجام را لغو نکند. البته این قدم اول است، حتماً این دلواپسان نظام در ینگهدنیا در قدم بعد خواستار حمایت از روحانی در مقابل جناح آدمخواران نظام در انتخابات آتی درون رژیم میشوند و... تکرار سناریوی خاک خورده خاتمی ورژن جدید و اباطیل امکان استحالهی رژیم از درون، روی این تحلیل سس احتمال مرگ قریبالوقوع خامنهای را هم میزنند تا آب و روغن این دستپخت سوخته و کپکزده را بیشتر بکنند.
از طرف دیگر هم تلاش جدی میشود که به حمایت برخی از چهرههای مشهور مثل آقای جولیانی از مقاومت ایران در دوران گذشته با علم کردن لیست پارهپارهی تروریستی، حمله کرده و تلاش کنند که تلوتلو خوردن رژیم را از پایان دوران طلائی اوباما بپوشانند و با شانتاژ، به قول متخصصین، ضربه و اثرات بحران را محدود بکنند.
خوب این سناریو در شرایط دوران گرمابه و گلستان بعد از سقوط شوروی سابق و آرامش نسبی منطقه تا حدی برو داشت اما الآن این خود رژیم است که سرنوشت خود را با اسد و عراق و لبنان و یمن گرهزده است. تصور اینکه این حکومت خواستار آرامش و حل سیاسی جنگ سوریه و بحران یمن باشد، مثل فرضیهی پیدا کردن یخ در خورشید علمی و منطقی است. از طرف دیگر وضعیت داخل کشور و بحرانهای جوشان و روبه افزایش روزمرهی جنبشهای کارگری، معلمی و دیگر اقشار که در زیر فشار اقتصاد بیمار و فاسد این حکومت در حال خرد شدن هستند را چه کسی میتواند منکر بشود؟. ایکاش این رژیم در ترس از دست دادن حاکمیت در دوران جدید به عقبنشینی دست بزند تا از فشارهای محتمل بینالمللی تا حدی جلوگیری بکند، در همین کشور خودمان، با همین مردم قهرمان ایران، بدون نیاز به هیچ مداخلهی خارجی، میتواند و باید این رژیم را در هم پیچاند.
این را بیش از همهی ما، خود رژیم میداند و تهاجم تبلیغاتی او برای تخفیف بحرانهای محتمل با امریکا تنها در بستر یک ضعف فزاینده و غیرقابل علاج درون رژیم و در مقابل مردم به ستوه آمده، قابلدرک است.
لحظه را دریابیم