این جدیدترین شکوه سران رژیم آخوندی از طلاب و روحانیون است که به تازگی به طور مکرر و از زبان سخنگویان مختلف آخوندها بیان می شود. این امر نشانگر آن است که این رژیم فراتر از تضادها و تشتتهای سران حکومتی و جناحهای متخاصم، اینک در زیستگاه اصلیش و در حوزه هایی که خاستگاه کل این حاکمیت بوده، از جانب دانه درشتهایی که یزدی آنها را «شخصیتهای»حوزه توصیف می کند، نه تنها با بی اعتنایی مواجه است، بلکه این شخصیتها به طور مشهود و فعال به ابراز مخالفت هم می پردازند، و حتی از آنها «منع هم مشاهده می شود»، آنهم به حدی که نباید به سکوت و اغماض برگزار کنند و ناگزیر باید به طور علنی در گردهمایی سراسری خودشان نسبت به این پدیده هشدار بدهند.
دستاورد نظام ولایت فقیه پس از نزدیک به ۴۰ سال حاکمیت، به جای گسترش دیانت و عدالت و تقوی، که خمینی و باند پیرامونش در ایجاد رژیم ولایت فقیه مدعی آن بودند، چیزی جز انواع فساد سازمان یافته به سردمداری سران درجة اول رژیم از علی خامنه ای گرفته تا قاضی القضات آخوندها و تمامی دستگاههای اجرایی و امنیتی و انبوه آقازاده های طفیلی... نیست. فسادی فراگیر و ریشه دوانیده در کل پیکره نظام آخوندی تا آنجا که به اذعان خود رژیم به تهدیدهای حاد امنیتی برای این حاکمیت تبدیل شده است. در چنین شرایطی بی اعتمادی و بی اعتنایی به این دار و دسته کمترین واکنشی است که از جانب شخصیتهای روحانی که شریک دزدیها نیستند، انتظار می رود. این وضعیت آنچنان مشهود است که سران رژیم به ناگزیر به طور علنی به هشدار برخاسته اند. زیرا این بی اعتنایی که یزدی آن را به عنوان «منع مشهود» توصیف می کند، فاصلة چندانی با مقابله با این رژیم ندارد که برای هرکسی که درد دین و مردم و محرومان داشته باشد، روز به روز ناگزیرتر خواهد بود.
آری، برای روحانیون اصیل و طلاب جوان حوزه ها که دل مشغول اعتلای دین و نجات مردم تحت ستم باشند، تنها انتخاب و راه نجاتی که باقی مانده است، پیوستن به خروش و خیزش سایر اقشار مردمی است که اینک فریادهای اعتراض و دادخواهی شان در دانشگاهها، کارگاهها، معادن و سایر محیطهای اجتماعی مختلف برخاسته و با شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» به گوش جهانیان می رسد.
مسئول کمیسیون مذاهب و آزادی ادیان شورای ملی مقاومت
جلال گنجه ای
کمیسیون مذاهب و آزادی ادیان شورای ملی مقاومت
۲۰ آذر ۱۳۹۵ (۱۰ دسامبر۲۰۱۶)