از اواسط آبان ماه سپاه پاسداران به همراه نیروهای حزب الشیطان، بازوی تروریستی رژیم آخوندی در لبنان و مزدوران عراقی رژیم و نیز با پشتیبانی هوایی روسها حملات گستردهای را علیه شرق حلب آغاز کردند. در این نبرد نابرابر که در آن نیروی تروریستی قدس، نقش نیروی زمینی بشار اسد خونریز را ایفا کرده است، خامنهای جنایتکار که بقول متولیان نظام، خاکریز خود برای فرار از سرنگونی نظام آخوندی را در سوریه بسته است، به هر جنایتی بهویژه کشتار کودکان، زنان و غیرنظامیان دست زد.
ابعاد جنایات رژیم خونریز ولیفقیه را میلیونها مردم در سراسر جهان بروی شبکههای تلویزیونی و یا از طریق شبکههای مجازی روزانه رصد میکردند. صحنههای دردآور کودکان ماتم زده، شوکه شده، با صورتهای خونین و زخمهای عمیق در زیر آوار ساختمانهای بمبارانشده، زنان باردار زخمی و شهروندان پیر سوری که برای فرار از بمبهای فسفری و خوشهای وحشیانه و یا حملات توپخانهای و بمبهای بشکهای هرگز امکان جابجایی به محلهای امن را نیافته بودند، بهترین گواه بر ابعاد سبوعیت و جنایات یک حاکم خونریز بنام بشار اسد با پشتیبانی دیکتاتور خونریز دیگری بنام علی خامنهای است.
مردم جهان و افکار عمومی بهویژه مدافعان حقوق بشر دیدند که چگونه سیاست مماشات با بیعملی و بیتفاوتی، به خونریزیهای خامنهای و اسد «چک سفید» داد و چگونه در سایه «مذاکرات اتمی» زیر تمامی عهد و پیمانهای خود و بهویژه «هارت پورتهای» قلابی بر سر مرز سرخی بنام «استفاده از سلاح شیمایی» زد.
همان تعهداتی را که روزانه آینه «دمکرات منشی» و دستاویزی برای اثبات دفاع از «حقوق بشر» با سس و خردل «ارزشهای جهانشمول حقوق بشر» خود قرار داده بودند تا بدینسان بحران انتخاباتی را پشت سر گذاشته و بدون دادن هرگونه هزینهای، عطای «حقوق بشر» را به لقای آن و در یک سینی طلا به ولیفقیه زهر خورده ببخشند.
در این رابطه اوباما در یک کنفرانس خبری و در آخرین روزهای ریاستجمهور خود در کاخ سفید با اعتراف به سردرگمی حاکم بر سیاست خارجی ایالاتمتحده در زمینه سوریه، بیمحابا گفت: «از خود میپرسم آیا ایالاتمتحده آمریکا برای پایان جنگ در سوریه به قدر کافی تلاش کرده است؟».
بهیقین پاسخ به این سوال به مانند تمامی سوالات شبیه به آن، حال در رابطه با ایران و مقاومت ایران و آن کشتارها و موشک زنیهای سبوعانه رژیم آخوندی به همراه مالکی جنایتکار در عراق علیه اشرف قهرمان و یا زندان لیبرتی و یا این آخرین نمونه در سوریه علیه رزمندگان ارتش آزاد، منفی به توان دو میباشد.
بههرحال آنچه در حلب قهرمان گذشت، بیانگر واقعیتی بنام «مقاومت» تا آخرین سنگر و تا آخرین آجر این شهر غمزده اما استوار، بود. قهرمانان ارتش آزاد سوریه دفاع جانانهای از خانه و کاشانه خود و از تمامی ارزشهای انسانی برای سوریهای آزاد و بدون اسد کردند.
مردم جهان دیدند و ما ایرانیان و یاران مقاومت با چشمان اشکبار دیدیم که با الهام از ارزشهای مبارزاتی و دست یازیدن به نخ نباتی بنام «مقاومت تمامعیار», میتوان دیکتاتورها را به چالشی ملی، منطقهای و بینالمللی کشید. در این راستا است که باید گفت، با وجود عقبنشینی نظامی، با وجود دادن صدها هزار قربانی، اسیر، زخمی و مفقود سرانجام این مردم و مقاومت سرافراز سوریه بود که در حلب پیروز شد و پوزه دیکتاتورها را بر خاک مالید.
همچنین یکبار دیگر این واقعیت که نفس حیات و بقاء مقاومت ایران است، برای رزمندگان دیگر کشورها و بهویژه ارتش آزادی در سوریه روشن گردید که همواره همان شعار “کس نخارد» است و مابقی فرع و خارج از تمامی محاسبات معمول و چرتکهاندازیهای امروزی بشمار میروند.
اما در آنطرف این صحنه پرشکوه، هنوز خونهای ریخته شده مردم بیدفاع در حلب بر سنگفرش خیابانها و جویها خشک نشده بود که رئیسجمهور دولت “تدبیر و امید» قتلعام مردم حلب را به بشار اسد «تبریک و شادباش!!» گفت. بشار اسد نیز متقابلا ضمن «تشکر» از ولینعمت خود، تاکید کرد: «حمایت ایران از سوریه در مبارزه با تروریسم در تمامی بخشهای نظامی و اقتصادی باعث تقویت پایداری و نقش بسزایی در پیروزیهای ارتش سوریه داشته است» (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس تسنیم ۲۴ آذر ۱۳۹۵)
در ورای تمامی این دجالگری ها و قهرمان سازیهای پوشالی باید اذعان کرد که بازنده استراتژیک در سوریه در وهله نخست بشار اسد و سپس حامیان وی مانند علی خامنهای هستند.
تسخیر شهرسوخته حلب بهیقین به معنای پیروزی نهایی دو دیکتاتوری بر مردم این کشور و تعیین و تکلیف جنگ آزادیبخش مردم سوریه نیست؛ زیرا با نگاهی به روند تحولات و خشم نفرت عمیق مردم در سراسر جهان از ابعاد جنایات سپاه پاسداران به سرکردگی پاسدار قاسم سلیمانی، بهیقین در طولانیمدت این خامنهای و همپیمانان خونریز اسد هستند که در این جنگ ارادهها شکستی سنگین نصیب اشان شده. قلوب مردم بروی مردم سوریه و مقاومت آن باز شد و لعن و نفرین و تف ابدی بشریت نثار هردو دیکتاتور گردید.
ولیفقیه ارتجاع امروز در تازهترین موضعگیری پس از حمام خون در حلب و با اعتراف به واقعیتی بنام «ابعاد منفوریت رژیم» در میان مردم جهان و منطقه میگوید: «کشورهای اسلامی حرف دشمنان را درباره تهدیدات و دشمنیهای درونی جهان اسلامی قبول و بهصراحت از سیاستهای آنها تبعیت میکنند؟».
همچنین آن روی دیگر شکست خامنهای همان به راه افتادن سیل خشم و خروش و اعتراضات میلیون نفر از مردم جهان با شعار «دیکتاتور برو گمشو» و یا «پایداری تا سقوط نظام» میباشد که خود بهترین بینه بر این ادعا است. خروج موفقیتآمیز هزاران رزمنده آزاده سوری از حلب خونچکان مبین این واقعیت است که جنگ آزادیبخش تازه در این کشور تا سرنگونی کامل بشار اسد و کوتاه کردن دستان خونین ولیفقیه در این کشور به راه افتاده است. به این واقعیت نیز دی میستورا، نماینده سازمان ملل در امور سوریه بهصراحت اعتراف کرده و میگوید: «حتی اگر دولت سوریه در جنگ حلب پیروز شود، این به معنای این نیست که وی پیروز شده است».