ترجمان این جملات به معنای وجود بیش از ۱۶ میلیون هموطن با انواع و اقسام بیماری های اعصاب، روان و افسردگی در حاکمیت آخوندی است. همچنین وجود انواع و اقسام آلودگی ها صوتی و هوا، پخش پارازیت برروی شبکه های ماهواره ای و آنتن های شبکه های موبایل، وجود زنان سرپرست خانوار، طلاق، اعتیاد، نبود چشم انداز برای آینده ای روشن بویژه در میان جوانان و زنان، سوء تغذیه گسترده و یا بحران بهزیستی و درمان از دیگر عوامل در رشد بیماری روان و اعصاب در ایران می باشد.
یک گزارش حکومتی با اعتراف به مجموعه واقعیت های فوق، می افزاید: «اکنون دو میلیون و ۶۰۰ هزار زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارند که یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر آنها همسرانشان فوت شده، ۳۵۰ هزار نفر همسر از کار افتاده و ۲۵۰ هزار نفر از آنها از همسر خود طلاق گرفتهاند و در این راستا ۱۳۵ هزار نفر از زنان سرپرست خانوار ازدواج نکردهاند. این آمار از آن جهت اهمیت پیدا میکند که اختلالات روان به گفته وی بیشتر از هر قشری، زنان بیوه را نشانه گرفته است». (سایت حکومتی سلامت نیوز ۷ دیماه ۱۳۹۵)
همچنین ابعاد اعتیاد در حاکمیت فاسد آخوندی که اکنون به گفته کارگزاران رژیم به مرز ۳ میلیون نفر رسیده است، یکی از فاکتورهای مهم در رشد انواع بیماری های عصبی و روانی است. وزیر بهداشت رژیم ضمن اشاره به این واقعیت می افزاید: «از جمله دلایل این بیماری در کشور وجود ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر مبتلا به اعتیاد، جان باختن سالانه ۱۸ هزار نفر و مجروح و معلول شدن ۲۰۰ هزار در حوادث جاده ای و وقوع جنگ و زندگی های مدرن و سبک زندگی برشمرد». (همان منبع بالا)
به موازات این وضعیت بحرانی باید به نبود زیربناهای بهداشتی برای مقابله با روند روبه رشد سونامی اعصاب و بیماری های روانی در جامعه اشاره نمود. برای نمونه نبود بیمارستان و کلینیک های مجهز، نبود بیمه های درمانی در سطح کشور بویژه برای بخش های بزرگی از اقشار محروم که اساسا زیر چتر پوششی بیمه نیستند، فقر مالی خانواده ها برای تقبل هزینه های سرسام آور درمان و دارو تماما بخش کوچکی ابرای رشد این بحران در کشور را به نمایش می گذارند.
سایت حکومتی سلامت نیوز (۴ خرداد ۱۳۹۴) در مطلبی تحت عنوان «بیماری های روحی و روانی در ایران ۸ درصد بیشتر از متوسط جهانی» می نویسد: «خدمات دهی به این دسته از بیماران بسیار اندک بوده و هیچ سرمایه گذاری برای ساخت این بیمارستان های تخصصی روانی نیز صورت نمی گیرد. مشکلات بیمه ای و اقتصادی این دسته از درمان ها، جای خود را دارد؛ بنابراین بیماران یا از بیماری خود آگاهی نمی یابند یا اگر هم آگاه شوند، امکانات درمانی برای شان درنظر گرفته نخواهد شد».