دور فلکی یکسره بر منهج عدل است
خوش باش که ظالم نَبَرَد بار به منزل
حافظ
با خواندن و دیدن اعدامها که تعدادشان هر روز در رژیم آخوندی بالاتر می رود دگرگون میشوم. جنایت آنها از حد گذشته است. در واقع آخوندها جنایت را که نشانه خشونت ذاتی آنهاست از همان روز اول در همه جا بنا کرده و این خشونت را در جامعه نهادینه کرده اند.
جامعه شناسان خشونت و انواع آنرا به گروههای بسیار مختلف تقسیم کرده اند. ( در رژیم آخوندی در بیشتر موارد خشونت ها بر زنان و دختران کشور مان اعمال میشوند.)
در اینجا تنها به چهار دسته از آنها اشاره می شود:
۱. خشونت در قانون
بر اساس اصل ۱۵۶ قانون اساسی رژیم آخوندی، قوه قضاییه، قوه ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت است ...!
در رژیم آخوندها نه تنها قوه قضاییه مستقل نیست بلکه دشمن حقوق فردی و اجتماعی مردم، همینطور مسئول پیاده کردن بی عدالتی، ظلم و جنایت در تمام کشور است !!
به گزارش باشگاه خبر نگاران جوان ۲۴ مهر ۱۳۹۲ گروه اجتماعی حقوق قضایی، قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ با اصلاح و بازنگری در موارد مختلف، نقایص قانون گذشته را مرتفع و راهکارهای قانونی دیگری ارائه داده است...
برای اثبات خلاف این مسئله و اینکه قانون جزای اسلامی رژیم در اساس تغییری نکرده، و تنها در بعضی موارد، آن هم بیشتر مسائل حاشیه ای، شکل و فرم آن عوض شده ؛ در اینجا به چند ماده از قانون مجازات اسلامی جدید آخوندها اشاره میکنم:
ماده ۱۴۷: سن بلوغ در دختران و پسران به ترتیب ۹ و ۱۵ سال قمری است .
ماده ۲۷۸: حد سرقت به شرح زیر است:
الف) در مرتبه اول قطع چهار انگشت دست سارق از انتهای آن است، به طوری که انگشت شست و کف دست باقی می ماند.
ب) در مرتبه دوم، قطع پای چپ سارق از پایین برآمدگی است، به نحوی که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی می ماند.
پ) در مرتبه سوم حبس ابد است.
ت) در مرتبه چهارم اعدام است، هر چند سارق در زندان باشد...
درماده ۳۹۳ در قصاص عضو، در تبصره این ماده آمده است: در صورتی که مجرم دست راست نداشته باشد دست چپ او و چنانچه دست چپ هم نداشته باشد پای او قصاص می
شود.
ماده ۴۰۲ تا ماه ۴۱۵، قصاص چشم، قطع لاله گوش، قطع بینی یا گوش، قطع زبان یا لب و دندان تعیین شده اند.
ماده ۴۳۹: ابزار قطع و جرح در قصاص عضو باید تیز، غیر آلوده و مناسب با اجرای قصاص باشد.....
ماده ۴۴۴: قصاص کردن مرتکب در جنایت بر عضو باید بدون بیهوش کردن و یا بی حس کردن عضو حق مجنی علیه است، مگر اینکه جنایت در حالت بیهوشی یا بی حسی مجنی علیه اتفاق افتاده باشد.
در این ماده رژیم آنچنان از جنایت میگوید که گویی خودش دارد کار دیگری از آن انجام میدهد.!
ماده ۵۵۰: دیه قتل زن نصف دیه مرد است.
در ماده ۲۲۵ مجازات رجم تعیین شده است. این مجازات می تواند بر طبق شرایطی به اعدام یا ۱۰۰ ضربه شلاق برای هر یک از طرفین تغییر کند.
قانون مجازات اسلامی جدید رژیم مانند قانون قبلی یک قانون قرون وسطایی است که در آن مجازاتهای سنگسار، شلاق، قطع عضو و اعدام تعیین شده است.این قانون تنها با اندکی تغییر در ظاهر همچنان به قوت خود باقی است.
۲. خشونت های خانگی
از انواع خشونت های خانگی در رژیم آخوندها می توان به مثال های زیر اشاره کرد:
خشونت های کلامی و روانی مانند تحقیر و تهدید. خشونت های فیزیکی و جسمی مانند ضربه زدن به سر و بدن و تجاوز در ازدواج. چون این خشونت ها در خانه انجام می گیرند و در رژیم آخوندها مردان رئیس خانواده هستند بنابراین عملآ جرم محسوب نمی شوند.
قتل های ناموسی نیز از خشونت های خانگی محسوب می شوند که تنها زنان و دختران از قربانیان آن هستند و با اینکه این خشونت ها توسط مردان خویشاوند آنها و در بیشتر موارد در منزل که یک محیط خصوصی است انجام می گیرند، ولی یک امر خصوصی به حساب نمی آیند بلکه قتل عمد، بشمار می آیند .
یک شک و یک ظن، گاه برای این نوع قتل کافی است و احتیاج به شهود و اثبات هم ندارد. ( خبر آنلاین چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۲ قفل های ناموسی) زنان به علت ننگین کردن شرافت خانواده خود و حتی گاه به خاطر تجاوزی که به آنها شده است توسط برادر، پدر،همسر یا برادر شوهر ( به طور مثال به دلیل طلاق گرفتن از شوهر) به قتل می رسند. با این حال در تمام این سالها عملآ این نوع جنایات توسط آخوندها مجازات نشده اند.
زنانی که قربانیان خشونت های خانگی هستند نمی دانند به کجا پناه ببرند. این یکی از اصلی ترین دلایل خودکشی زنان در رژیم آخوندهاست.
۳. خشونت های اجتماعی
در اینجا می توان دستگیری مردم توسط مآموران رژیم به خاطر شرکت در تظاهرات مسالمت آمیز، استفاده از حق آزادی بیان یا پوشش یا شرکت در مهمانی های مختلط اگر چه در بیشتر مواقع در منزل و محیطهای خصوصی جشن گرفته میشوند را نام برد. شرکت در این مهمانی ها در بیشتر موارد مجاز ات شلاق دارند.
از دیگر مثالهای خشونت در جامعه میتوان آزار و اذیت زنان به دلیل باصطلاح بد حجابی توسط نیروهای انتظامی و پلیس و مآ موران سرکوبگر و لباسها شخصی ها، اسید پاشی بر روی زنها و تبعیض و تفکیک جنسی در دانشگاه ها و در مشاغل را نام برد.
۴. خشونت در زندانها
در اینجا خشونت و شکنجه های وحشیانه رژیم آخوندی بر روی زنان و مردان هر دو اعمال می شود ولی زنان به خاطر شرایط فیزیکی و طبیعی آنها آسیب پذیرترند و دست شکنجه گران در آزار و اذیت آنها باز تر است.
در ماده ۱۶۹ قانون مجازات اسلامی جدید آمده است:
اقراری که تحت اکراه ( منظور وادار کردن کسی به انجام کاری است که به آن مایل نیست) اجبار و شکنجه یا اذیت و آزار روحی یا جسمی اخذ شود فاقد ارزش و اعتبار است و دادگاه مکلف است از متهم تحقیق مجدد نماید.
در وضع این ماده رژیم آگاهانه برای چند لحظه فراموش کرد که در این ۳۸ سال چه شکنجه هایی بر روی زندانیان انجام داده تا از آنها اقرار بگیرد، او به روی خود نیاورد که مردم همه جنایات او در باره اقرار گرفتن از زندانیان را می دانند. خواست او تحمیل کردن یک ماده مدرن به مردم بود و اهمیت نداد که تنها در چند ماده آنطرف تر مجازاتهای قرون وسطایی اش خلاف این مدرنیته را ثابت خواهد کرد.
رژیم آخوندها خشونت را در همه جا نهادینه کرده است.
در این ماههای آخر آمار اعدام ها و همینطور اعدامها در ملآ عام بسیار درد آور است . آیا رژیم برای ایجاد رعب و وحشت این جنایات را مرتکب میشود؟
از دید برخی جامعه شناسان نهادینه کردن خشونت در جامعه دراثر اعدام در ملآ عام به این خاطر است که مردم واکسیته شوند و بزرگی و اهمیت خشونت از چشم آنها بیفتد .
تا این اعدامها برایشان بعد از مدتی عادی شود .آین جامعه شناسان معتقدند که از این طریق رژیم فکر میکند که اگر مردم به خشونت به عنوان یک مسئله عادی نگاه کنند با رژیم همسو می شوند و دیگر علیه آن حرکت نمی کنند وبه همین خاطر رژیم مردم را به خشونت دعوت می کند. از معدود اجتماعات مردم که رژیم از آن استقبال میکند برای دیدن اعدام در ملآ عام است.
از اینکه آخوندها با مردم در همه جا با خشونت روبرو می شوند شکی نیست. ولی ریشه اصلی خشونت در ترس است. خواست رژیم با اعدام ها در ملآ عام ایجاد رعب و وحشت است. ولی دلیل اصلی تر و مهمتر آن ترس خود رژیم از مردم است. آنها برای پیشگیری از عواقب اعتراضات گسترده مردمی علیه خودشان این اعدامها در ملآ عام را انجام می دهند. استقبال آخوندها از اجتماع مردم برای دیدن اعدامها به این دلیل است که این تجمع ترس و وحشت رژیم را برای مدت بسیار کوتاهی پنهان کرده و نوعی قدرت کاذب و کوتاه مدت به رژیم می بخشدکه یه خیال خودش مردم را ترسانده و دیگر کسی جرآت ندارد علیه او برخیزد. این بزرگترین ضعف رژیم در مقابل قدرت مردم است.
بعد از خواندن نامه آقای منتظری در باره جنایات هولناک رژیم علیه دختر بچه های بی گناه و بی دفاع ۱۳ ساله که توسط قوه قضاییه رژیم آخوندی در سال ۶۰ صورت گرفته و آگاهی از این مسئله که بسیاری از آنها به خاطر تند زبانی اعدام شده اند، دخترانی که بر طبق قوانین متمدن کشورهای دنیا کودک محسوب می شوند، بسیار تحت تآثیر قرار گرفتم که باعث نوشتن این مطلب و اشاره به خشونتهای رژیم آخوندی شد که همه ما از آن به خوبی آگاهیم. نتیجه دردناک خواندن این نامه این بود:
از آنجا که بعد از قتل و اعدام، کودک آزاری از بدترین اشکال خشونت محسوب میشود و با توجه به توضیح بالا که به خاطر شرایط طبیعی و جسمی دختران آسیب پذیر تر و دست شکنجه گران در تجاوز و شکنجه و آزار آنها بسیار بازتر است، بنابر این بدترین نوع خشونت اعدام یک دختر بچه ۱۳ ساله بعد از شکنجه های وحشیانه است، جنایتی که رژیم آخوندی تا کنون هزاران بار مرتکب شده است!.
اما خشونت و جنایت آخوندها حرف آخر را نمی زند، بلکه این رشادت و قهرمانی های بهترین فرزندان ایران زمین در مقاومت بی نظیرشان است که در نهایت تعیین کننده است. مقاومت با شکوهی که در آن عشق به مردم و آزادی موج می زند.
عشق نشانم بده، صبر و قرارم بده
از سر کوی نگار یک خبر خوش بیار
مقصد یاران کجاست، آنکه نداند فناست
پس تو هم ای بی قرار، یک خبر خوش بیار
”عماد رام“