علی معصومی:‌ جشن کهن چهارشنبه سوری

     جشن چهارشنبه سوری مانند جشن نوروز، یک جشن ملی است که همه ایرانیان، فارغ از هر رنگ و اندیشه و اعتقاد، دست در دست هم، در بزم و شور و نشاطی همه گیر و مشترک مانند نیاکانشان در دورترین زمانهای تاریخ، سر به هم داده و یکدل، « شور یکپارچگی» را در هر شهر و روستا و هر محلّه و میدان برپا می کنند. از این روست که دشمنان ایران و ایرانی، که دوام خود را در پراکندگی و دلمردگی آحاد مردم می بینند، با جشن چهارشنبه سوری و جشنهای ملی همگون آن، دشمنی می ورزند و می کوشند به هر ترفند و وسیله یی، آن را کمرنگ و بی رونق و بی اثر سازند و در برابر این کانون شعله خیز یگانگی و اتّحاد و یکپارچگی ملی، سدّ و راهبند و مانع برپا سازند.

      در خیزشهای سراسری مردم به پاخاسته در سال ۱۳۸۸، آتش چهارشنبه سوری نیز انگیزه بخش قیامی پرشور در برابر سفّاکان حاکم شد که حکومتشان جز ویرانی و نابودی رَهاوردی برای مردم و این زاد و بوم اهورایی نداشت. آتشفشان خشم مردم در این شب، و شبهای پیش از آن، لرزه مرگ بر اندام بیم خورده خامنه ای و سرکردگان نظام اهریمنی او افکند.
   ترس و وحشت از گسترگی قیام در این شب بود که خامنه ای را واداشت که علیه برپایی جشن آتش ظلمت سوز چهارشنبه سوری مردم به پاخاسته فتوا صادرکند و با برپایی این جشن ملی به مخالفت برخیزد. او در پاسخ به سؤال « نظر جنابعالی درباره چهارشنبه سوری چیست؟» گفته بود: «چهارشنبه سوری هیچ مبنای شرعی ندارد، مستلزم ضرر و فساد زیادی است که مناسب است از آنها اجتناب شود» (۲۳ اسفند ۱۳۸۸).
   آخوندهای حکومتی، نیز در این دشمنی با او همنوا شدند. ازجمله آخوند مکارم شیرازی، که این جشن ملی را « خلاف شرع و عقل» شمرد و در پاسخ یه استفتای خبرگزاری رژیم (ایرنا) در روز ۲۳ اسفند ۸۸ اعلام کرد: «مراسم چهارشنبه سوری یک امر خرافی و بی اساس است و مسلمانان با تقوا و فهمیده از آن اجتناب می ورزند».  
    امّا مردم و جوانان ایران زمین، همگام و آتشین، این سنّت ملی شورآفرین را با شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه ـ زنده باد آزادی»، با شکوه هرچه تمام تر برپاداشتند و عرصه را بر پاسداران ظلمت و تباهی ایران آن چنان تنگ کردند که آنها از این که از این آوار وحشت خیز، این بار نیز، جان به دربردند، آشکارا، به شادی پرداختند.
    روزنامه سپاه پاسداران ـ «جوان» ـ از این که خیزشهای چهارشنبه سوری، رژیم را به ورطه سرنگونی نیفکنده، ابراز خوشحالی کرده و در روز ۲۶ اسفند ۸۸ نوشت: « برخی سایتهای مخالف نظام مستقر در خارج کشور، که از چند هفته قبل به دنبال تبدیل این شب به شورش آتشین عمومی بودند، از نزدیک ظهر دیروز اقدام به خبرسازیهای دروغ مبنی بر درگیریهای شدید و حتی فتح شهرها و مناطق به دست مردم کردند. در حالی که این سایتها طی هفته های اخیر چهارشنبه آخر سال را شب پایان عمر نظام تلقّی کرده بودند، امّا رؤیای توهّم آلود آنها به حقیقت نپیوست».

 

     سالهای پس از قیام ۱۳۸۸، سرکردگان نظام گرفتار در چنبره تضادهای اوج یاینده باندهای درونی، تنگناهای روزافزون بین المللی و خیزشهای مردمی، در آستانه برگزاری این جشن آتشین و ظلمت سوز ملی، از بیم گُرگرفتن آتش چهارشنبه سوری و راه بُردنش به قیامی بنیان سوز، تا توانستند در راه برپایی این جشن پرشور همگانی کهن آبایی، سدّ و راهبند برپا کردند و مردم را از شرکت در این خیزش ملی سراسری بیم دادند. به ویژه در جمعه بازارهای پیش از برپایی این جشن آتش بنیان سوز.  یک نمونه اش را در زیر می خوانید:
  آخوند مجتهد شبستری، چند روز پیش از برپایی جشن ملی چهارشنبه سوری سال گذشته، در نمایش جمعه تبریز در ۲۱  اسفند ۱۳۹۴ گفت: «چهارشنبه سوری نه تنها از سوی دین ما امضا نشده بلکه از جهاتی مورد مذمّت قرارگرفته و در هیچ کتاب معتبری برای چهارشنبه‌ سوری سند قطعی وجود ندارد. از... عواقب چهارشنبه‌سوری ترقّه بازیهایی است که هر ساله دهها نفر بر اثر این اقدامات آسیب می ‌بینند و این رسم علاوه بر خرافه بودن یادآور آتش پرستی است».
 آخوند شبستری در مورد جشن ملی « سیزده به در» نیز گفت:  «روز ۱۳ بدر نحسی ندارد و اگر هم نحوست داشته باشد به ‌خاطر خود مردم است که با رفتن وسیع از خانه‌ های خود حوادث ناگواری را باعث می‌شوند، بنابراین باید این دو سنّت سَیّئه (=زشت) از جمهوری اسلامی رخت ببندد و با خرافه و خرافه پرستی مقابله کنیم».
    وقتی در سراسر دوران پر از نکبت نظام آخوندی این ترفندها و هراس افکنی ها راهی به دهی نبرد و شور و یکپارچگی مردم برای برپایی جشن چهارشنبه سوری، نه تنها فروکش نکرد بلکه هر ساله اوج بیشتری گرفت، سرانجام، سرکردگان مفلوک رژیم آخوندی، در این چندساله اخیر، به ناگزیز برپایی جشن آتش چهارشنبه سوری را به صورت محدود «کوچه محور» و در جمع خانواده و نه به شکل برپایی آتش در میدانها و پارکها و مراکز همگانی، پذیرفتند و آن را اعلام کردند.
    پاسدار احمدرضا رادان، سرکرده نیروی انتظامی رژیم، در روز ۲۶ اسفند ۱۳۹۲ در وحشت از کشیده شدن شعله رزم چهارشنبه سوری از کوچه ها به خیابانها و پیوند مشترک همه مشتهای گره کرده مردم علیه رژیم سفّاک آخوندی، گفته بود: «ما قائل هستیم به اجرای چهارشنبه آخر سال " کوچه محور"، یعنی هرکس در کوچه خودش. خط قرمزی هم داریم... حتماً در کوچه های خودشان اجرا کنند. خط قرمز پلیس هم این است که [مردم] بیایند معابر، میادین را اشغال کنند...».
خبرگزاری ایسنا، ۱۳اسفند ۹۳: «سردار اسماعیل احمدی مقدّم، فرمانده نیروی انتظامی»: از «هرگونه تجمّع» «در پارکها و اماکن عمومی» جلوگیری خواهد شد. «مراسم چهارشنبه آخر سال در کنار خانواده برگزار می شود. "تجربه کوچه و محله محور" باید اجرا شود».
   هراس سران رژیم از تجمّع مردم در پارکها و میدانهای شهرها از این روست که هرگونه گردهمایی ملّی و سراسری در اوضاع بحرانی و از هم گسیخته کنونی، ممکن است خشم و ناخوشنودی همگانی مردم به جان آمده را برانگیزد و آتش آن، سراپای رژیم مفلوک آخوندی را شعله ورسازد. از این روست که برای جلوگیری از انفجار چنان خشمی، هر روز دامنه فشار و اختناق و سرکوب و کشتار را در اوج تازه یی گسترش می دهد، غافل از این که وقتی « جرقّه» قیامی سراسری حریق برانگیزد، نه تنها حربه زنگ زده سرکوب و اعدام در ملأعام و تاخت و تازهای وحوش پاسدار و بسیجی و لباس شخصی، کارساز نیست بلکه آتش خیزش همگانی را هرچه شعله ورتر می سازد تا جایی که سرانجام «نه از تاک، نشان خواهد ماند و نه از تاکنشان».